احمد مازني، نماينده اصلاحطلب مردم تهران در مجلس:
مشاركت نكنيم، به جاي فرهنگ «گفتوگو»، «كوفتوكوب» بر مجلس حاكم ميشود
آقاي مازني در حالي كه باتوجه به اتفاقات اخير موضوع مشاركت سياسي بيشتر از هر زمان ديگري مطرح شده، تحريم كردن انتخابات و مشاركت چه تفاوتي ميتواند داشته باشد.
عدم مشاركت در انتخابات به هيچ عنوان راهحل مسائل ايران نيست ما براي حل مسائل اجتماعي 3 راهحل بيشتر نداريم؛ يك راهحل خشونت است؛ به اين معنا كه جناحهاي رقيب با هر ابزار سرد و گرم از چوب و چماق گرفته تا ديگر ابزار با يكديگر بجنگند. راهحل ديگر، راه قهر و بيتفاوتي است؛ به اين معنا كه هركسي تصور ميكند نظر يا مطالباتش تامين نشده است در خانه بنشيند و گوشه عزلت را انتخاب كند. به نظر من شرايط امروز كشور ما نه در حدي است كه خدايي ناكرده دست به خشونت بزنيم و با زبان خشونت با يكديگر صحبت كنيم و نه در شرايطي است كه احساس كنيم همه مسيرها و همه منافذ بسته شده و تنها راه اين است كه بيتفاوتي در پيش گرفته و مثلا انتخابات را تحريم كنيم. ما بر اساس قانون اساسي و بر اساس ظرفيتهاي فرهنگي و تاريخي منافذ بسياري براي تعامل و گفتوگو و اعلامنظر و البته تعيين سرنوشت خود داريم. «انتخابات» يكي از نمادهاي گفتوگوي ملي است كه مردم از طريق صندوق راي حرف خود را با حاكميت مطرح ميكنند. اگر مردم مشاركت نكنند و مشاركت سياسي به حداقل برسد، كساني كه انتخاب ميشوند نماينده اقليت جامعهاي خواهند بود و اين مساله موجب خواهد شد تا صداي اكثريت به گوش كسي نرسد. در چنين شرايطي حاكميت نيز اينگونه نخواهد بود كه بگويد اين افراد بر اساس اقليت انتخاب شدند و در اين راستا اقداماتش را متوقف كند، بلكه بر اساس همان تصميماتي كه گرفته ميشود ولو منتخب اكثريت جامعه نباشد، كارش را به پيش خواهد برد. اينجاست كه اتفاقاتي شبيه به مجلس هفتم رخ ميدهد كه با يك مصوبهاي كه در آن مقطع، نمايندگان به آن راي دادند، مشكلاتي ايجاد ميشود كه سالها بعد نتيجه آن گريبانگير كل كشور خواهد شد. شما ميدانيد در مجلس هفتم بود كه مساله تثبيت قيمتها مطرح شد و نتيجه آن كار را ما امروز در جريان بنزين 3 هزار توماني ميبينيم. در واقع تفريطي كه در آن مقطع از سوي مجلس صورت گرفت، دولت را مجبور به افراط امروز كرد.
يعني دولت به واسطه تصميم 20 سال پيش امروز تصميم به افزايش قيمت بنزين گرفته است؟
من نميگويم دولت تصميم درستي را گرفته است. اتفاقا ميگويم هر دوي اين تصميمات اشتباه بود؛ يعني هم مجلس هفتم به غلط تثبيت قيمتها را تصويب كرد و پس از آن دولت نيز تصميم اشتباه براي افزايش قيمت بنزين را اتخاذ كرد. لذا هر دو تصميم اشتباه بود. حرف من اين است كه اگر جامعه مشاركت نكند، در انتخابات نتيجه كار چيزي شبيه به مجلس هفتم ميشود يا منجر به روي كار آمدن محمود احمدينژاد ميشود كه قطار اداره كشور از ريل اصلي خارج شد و كلا مسير توسعهاي كه هاشميرفسنجاني پس از پايان جنگ شروع كرد و آقاي خاتمي آن را ادامه داد، در دولت احمدينژاد متوقف شد، در حالي كه ميتوانست آن زمان هم ادامه پيدا كند و در اين صورت ميتوانستيم خيلي جلوتر از كشورهاي همسايه باشيم، اما اين قطار صورت واپسگرايي به خود گرفت. لذا اگر مردم مشاركت بالايي داشته باشند، ديگر فرقي نميكند چه كساني انتخاب شوند. هر كسي انتخاب شود، اين تصميم اراده مردم خواهد بود. ما بايد تسليم اراده مردم باشيم. مشاركت بالا حتما كساني را به مجلس ميفرستد كه نماينده اكثريت ملت هستند و در اين صورت تصميمات معقولتري خواهد بود. از سوي ديگر ما در عرصه بينالمللي شرايط مطلوبي نداريم. امريكا ما را تحريم كرده كه اين تحريمها در تمام طول 40 سال گذشته بيسابقه بوده؛ بنابراين مشاركت پايين به معناي اين است كه مردم از انقلاب فاصله گرفتهاند.
شما ميگوييد اگر مردم در انتخابات شركت نكنند، كساني كه انتخاب ميشوند نماينده اقليت هستند و صداي اكثريت شنيده نميشود، اما منتقدان اين رويكرد ميگويند كه در جريان انتخابات 94 و 96 اكثريت مردم پاي صندوقهاي راي آمدند اما باز هم صداي اكثريت چنانكه انتظار ميرفت، به گوش نرسيد؛ كمااينكه اين روزها نيز شاهد نارضايتي نسبي جامعه هستيم.
عدم مشاركت يا كاهش مشاركت باعث ميشود اكثريت مردم حضور پيدا نكنند و البته در مقاطعي از تاريخ پس از انقلاب مشاركت مردم بالا بوده و بازي دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب بازي برد-برد نبوده؛ بلكه بازي باخت-باخت بوده است يا اصلاحطلبان با تعدد نامزدها بازي را به رقيب واگذار كردند كه سال 84 مصداق بارز اين مساله است و حتي معتقدم سال 88 هم يك بازي باخت-باخت شكل گرفت. ما در ادامه حيات سياسيمان براي آنكه از اشتباهات و نتايج 84 و 88 فاصله بگيريم در جريان اصلاحات و اصلاحگري در سال 92 با اصولگرايان ائتلاف كرديم، لذا آنچه از اين مقطع به بعد اتفاق افتاده بود، به مفهوم حاكميت اصلاحطلبان با راي اكثريت نبود؛ بلكه به مفهوم ائتلافي بود كه اكثريت مردم از اين ائتلاف حمايت كردند و يكي از نتايج اين ائتلاف برجام بود كه توانست جايگاه ما را در عرصه بينالمللي ارتقا ببخشد و همينطور حضور افراد كارداني مانند محمدجواد ظريف بود كه با زبان دنيا آشنا بود. نتيجه اين انتخاب بود كه گفتوگوها با 6 كشور بزرگ جهان به ثمر نشست.
اما همين برجام هم كه از آن به عنوان يكي از دستاوردهاي انتخاب 92، 94 و 96 ياد ميشود، در نتيجه بعضي رفتارهاي داخلي و خارجي نسبتا ناكام ماند و عملا اين اراده اقليت بود كه كنترل تصميمات را بر عهده داشت.
نبايد چنين استدلالي داشت؛ اگر اراده اكثريت نبود، اصلا كار به برجام نميرسيد. شما تفاوت دو نگاه را داشته باشيد. در زمان پيش از تعهد برجام همه دنيا عليه ايران متحد شده بودند اما بعد از برجام ابتدا نگاه به كشور ما تغيير كرد و دنيا مقابل قدرت ديپلماسي كشورمان كلاه از سر برداشت و ديديم تا پيش از آنكه ترامپ از اين تعهد خارج نشده بود، برجام با قدرت به پيش ميرفت. بهطوري كه قدرتهاي بزرگ خارجي وارد ايران شده بودند و رشد اقتصادي در حال صعود بود و قطار توسعه كشور مسير طبيعي را طي ميكرد. اتفاقهايي كه رخ داد ناشي از اقدامات افراطيون داخلي بود كه نميخواست دولت برآمده از مردم پيروز شود و اين هم به دليل كينههايي بود كه از سال 88 و حوادث پس از آن داشتند. اساسا آنها به اين صورت فكر ميكنند كه كسي فكر و نظري غير از ما داشته باشد، فتنهگر است و نبايد در قدرت باشد و حتي اگر ملت 100 درصد به آن راي داده باشند بايد ناموفق باشد؛ لذا اين عناصر در سالهاي اخير تاثيرگذار بودند از سوي ديگر افرادي مانند نيروهاي خارجي و رفتارهاي ترامپ موجب شد تا اين دو مانند تيغههاي قيچي عمل كنند و روند اصلاحي با مشكلاتي مواجه شود.
در اين شرايط باز اين پرسش مطرح ميشود كه چه لزومي براي مشاركت در انتخابات وجود دارد؟
وقتي نيروهاي افراطي كه همسو با ترامپ تلاش ميكنند، كشور را به سمتي هدايت كنند كه از قواعد و قوانين علمي براي اراده كشور تبعيت نشود و رابطه ما با دنيا بدتر از آن شود كه هست و توسعه كشور با مشكلات عديده مواجه و در نهايت به سمت فروپاشي اجتماعي پيش برويم، مسلم است در صورت كنارهگيري نيروي رقيب و خانهنشيني مردم و عدم مشاركت در انتخابات باعث ميشود آنها ميدان را تمام و كمال در اختيار خود بدانند و بگويد الحمدلله اين ميدان از هر رقيبي خالي است. با همان ادبيات موهن كه در طول اين سالها از آن استفاده ميكردند، بدون هيچ مانعي كار خود را به پيش ميبرند. مجلس دهم برخلاف مجالس قبلي كه حتي كتككاري در آن مشاهده ميشد، مجلس گفتوگو محور بود و شعار گفتوگوي ملي در اين مجلس مطرح شد؛ لذا اگر برگرديم به شرايط مجالس قبل و آنها به آرزويشان برسند، شرايط بسيار تلختر از گذشته خواهد بود؛ آنجاست كه ديگر گفتوگو كه نه؛ كوفتوكوب بر فضاي سياسي كشور حتما حاكم خواهد بود.