• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4563 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۵ دي

نگاهي به فيلم «جواهرات تراش‌نخورده» ساخته برادران سفدي

ناگهان واقعيت

ابوالفضل رجبي

 

 

فيلم «جواهرات تراش‌نخورده» اثري از برادران سفدي واكنشي انتقادي به جهان است كه با تمام طفره‌روي‌هايش سعي دارد در تماسي آشكار با واقعيت قرار بگيرد و اين امر به مدد نمايان ساختن غريزه‌ افسارگسيخته شخصيت‌ها در فيلم اتفاق مي‌افتد. روايتِ قصه‌ آدم‌هاي گيج‌، گم و بازنده در بيش از دو ساعت كاري است كه از عهده‌ هر فيلمساز و بازيگري برنمي‌آيد اما برادران سفدي نشان داده‌اند كه به دنبال چيزي بيش از سرگرم كردن مخاطب‌ هستند و در اين فيلم هم خودشان و هم آدام سندلر را از شر فيلم‌هاي تجاري نجات داده‌اند. در «جواهرات تراش‌نخورده» با وضعيتي پيچيده روبه‌رو هستيم كه هر تلاش پيش از موعدي براي گشودن گره‌هاي فيلم به شكستي مفتضحانه‌ مي‌انجامد. در «جواهرات تراش‌نخورده» طعم حيرت و غافلگيرشدن را در يك موقعيت انساني باورپذير - كه سراسر سرگشتگي و حيرت است- مي‌توان چشيد و به معناي دقيق كلمه از تماشا لذت برد چراكه براي تماشايش راهي جز درگير شدن با آن نداريم و نمي‌توان منفعلانه با آن برخورد كرد. فيلم در مركز الماس شهر نيويورك رخ مي‌دهد بازاري كه نماد دسيسه، دلالي، كلاهبرداري و شرط‌بندي است و هاوارد هم در اين بازار به كلاهبرداري مشغول است اما او شكست‌ خورده و متلاشي شده مي‌نمايد و زندگي و كارش در وضعيت بحراني قرار دارد. هاوارد در بحران زندگي مي‌كند و اگر بحراني بودن وضعيتش را حذف كنيم تنها شخصيتي دمِ‌دستي و كودن از او باقي مي‌ماند. درگيري، تعقيب و گريز و پنهانكاري تمام اين مسائل از خانواده توسط هاوارد حامل بحراني‌ است كه در شخصيت‌هاي فيلم به شكل فرياد كشيدن بروز پيدا مي‌كند و تنشي كه ميان آنهاست ملغمه‌اي از كمدي و تراژدي است و برادران سفدي تمام تلاش‌شان را كرده‌اند كه هر موقعيت ريتم و آهنگ به خصوصش را حفظ كند و اينجاست كه بايد از موسيقي متن بي‌نظيرِ لوپاتين گفت كه در زمان‌هاي مناسب رخ مي‌نمايد و ما را همگام با فيلم به اوج مي‌برد و ناگهان از بالاي پنجره به خيابان چهل‌وهشتم پرت‌مان مي‌كند. «جواهرات تراش‌نخورده» درامِ خاصي را به نمايش مي‌گذارد كه نقطه‌ اتكاي آن امكان فاصله‌گذاري از شخصيت‌هاست. هاوارد در پي سودي كلان از قماري به قمار ديگر و از باختي به باخت ديگر در حركت است كه هر لحظه امكان دارد همه چيزش را ببازد. اُپال تراش‌نخورده كه از آفريقا به دست او رسيده تمام اجزاي فيلم را به هم پيوند مي‌دهد و همه خواه‌ناخواه حول محور آن به بازي گرفته مي‌شوند. از كوين گارنتِ بسكتباليست كه برد در مسابقه را در داشتن سنگ مي‌بيند تا جوليا برنده‌ قمار آخر، همه در گردابي در حال غرق شدن هستند كه از بودن در اين گرداب ناآگاهانه لذت مي‌برند. جوليا (با بازي جوليا فاكس) كارمند هاوارد -كه در آپارتمان او زندگي مي‌كند- يكي از درخشان‌ترين نقش‌آفريني‌ها را به نمايش مي‌گذارد و سير رشد شخصيت او برخلاف تمام وضعيت‌هاي آشناي پيشين است؛ به‌طوري كه برنده‌ نهايي اوست با دو كيف پُر از اسكناس. هاوارد خودِ مخمصه است و كشمكش او با خودش و پيرامونش تمامي ندارد و همسرش دينا او را مزاحم‌ترين آدم روي زمين مي‌شناسد. مزاحمي كه شايد تنها راه رهايي از او يك شليك باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون