خوب و بد فضاي مجازي
مجيد رضاييان
شبكههاي اجتماعي به عنوان يك بستر به تناسب سوژههاي مختلف عينيتهاي متفاوتي از خود بروز ميدهند. در اين راستا كاركرد شبكههاي اجتماعي را ميتوان به بلندگويي تشبيه كرد كه بسته به كسي كه صدايي را در آن پژواك ميدهد گاهي صداي گوشنوازي را منعكس كند و گاه صدايي گوشخراش. ما ميتوانيم در بستر شبكههاي اجتماعي با موضوعي بد رفتاري كرده و به اتفاقي ناخوشايند دامن بزنيم يا در مقابل از اين بستر در قالب كمپينها و هزاران كاربرد مثبت ديگر بهره بگيريم. از اينرو نبايد شبكههاي اجتماعي را به شكل كلي مثبت يا منفي خواند و آن را به شكل كلي نفي كرد يا آن را حلالمسائل همه مشكلات قلمداد كرد، زيرا اگر نيك بنگريم امروز در يك جهان دو فضايي زندگي ميكنيم؛ در اين جهان گاه واقعيتي در شبكههاي اجتماعي چنان انعكاسي پيدا ميكند و مجددا در فضاي واقعي بازتاب مييابد كه نوعي كنشگري، موج يا جريان ميسازد. براي دستيابي به سويههاي مثبت اين فضا ميتوانيم جريانهاي مثبت و سوژههاي خوب را نشانه گرفته، آنها را در اين شبكهها منعكس و بازنشر كرده و با آنها و موجسازيهاي مثبت و خوبي را رقم بزنيم. هر چند كه متاسفانه ما در ايران به جاي نگاهي كنشگرانه به شبكههاي اجتماعي به صورت خودابرازي از آن استفاده ميكنيم و اين چندان موضوع جالبي نيست. يكي از مثالهاي خوب كنشگري در شبكههاي مجازي را ميتوان در خبر پسربچهاي استراليايي ديد كه به خاطر ظاهرش چنان از طرف بچههاي مدرسهاش مورد اذيت و آزار قرار گرفته بود كه به مرز فروپاشي عصبي رسيده بود. بعد از اينكه مادر اين كودك فيلمي از اندوه او را در شبكههاي اجتماعي قرار داد هنرمندان و ورزشكاران صاحبنام بسياري از سراسر دنيا در حمايت از اين كودك واكنشهاي مثبتي نشان دادند. به نظر من همين امر به اصلاح رفتار ساير بچهها نيز منجر شده و ملاكهاي ظاهري براي قضاوت افراد در گروهي را تغيير ميدهد.