غم زمانه خورم يا فراغ يار كشم؟
هوشنگ ظريف، نوازنده برجسته تار، رديفدان و مدرس موسيقي در پي بيماري در ۸۱ سالگي درگذشت. در توييتر فارسي كاربران با داغ كردن هشتگ «هوشنگ ظريف» درباره اين استاد موسيقي نوشتند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست:
«خداحافظ مرد جنتلمن، خداحافظ ظرافت تار، خداحافظ استاد دوستداشتني، خداحافظ»، «شبي كه محمدرضا لطفي رفت فقط گوش كردم، لذت بردم و گريه كردم از اينكه هنر چقدر روح آدم رو ماندگار ميكنه، هوشنگ ظريف هم رفت ولي هنرش هست و همه اونهايي كه از هنر سير نميشن ازش لذت ميبرن»، «هوشنگ ظريف سالها نوازنده گروه پايور بود كه آثار مهمي از اين گروه با خوانندگي كساني چون محمدرضا شجريان بهجا مانده است. تعدادي از مهمترين تارنوازان ايراني چون حسين عليزاده، داريوش طلايي و حميد متبسم از شاگردان او بودند»، «حقيقتا بخش بزرگي از گنجينه موسيقي مملكت رو از دست داديم»، «هوشنگ ظريف درگذشت. شُسته رُفته ساز زدن، يك جنتلمن تمام، بدون كوچكترين حركت اضافهاي. حداقل يك نسل از موسيقي سنتي وامدار ايشان است. روحت در آرامش»، «چه روزهاي وحشتناكي شده است كه در آن خبر درگذشت هوشنگ ظريف در ميان خبرهاي تلخ ديگر گم ميشود»، «تار خاموشي ندارد»، «استاد هوشنگ ظريف موسيقيدان و نوازنده تار در ۸۱ سالگي درگذشت. ايشان شاگرد اساتيدي چون: موسي معروفي، علياكبر شهنازي، روحالله خالقي، جواد معروفي و حسين تهراني بودند و استاد حسين عليزاده و استاد مجيد درخشاني از جمله شاگردان او بودند»، «متاسفانه امروز استاد هوشنگ ظريف كه از چيرهدستترين نوازندههاي تار بودند فوت كردند، هنرمندِ بيحاشيه و بزرگوار اون دسته از سينهچاكان موسيقيدوست كه فوت هر كسي رو تسليت ميگن كجان دقيقا؟»، «ظريفِ موسيقي كلاسيك ايراني، يكي از مهمترين اساتيد نسلِ نو و پيشرو موسيقي مملكت هم خاموش شد»، «ديشب به دلم افتاد كمي هوشنگ ظريف گوش كنم آنلاين شدم ديدم ديشب فوت كرده. روحش قرين آرامش»، «در بزرگي هوشنگ ظريف همين بس كه حسين عليزاده، داريوش طلايي، ارشد طهماسبي و حميد متبسم شاگردانش بودند»، «بخش زيادي از كودكي من با اون كاست سفيدرنگ، داخل اون پخش قرمزرنگ گذشت! با بيات اصفهان و آواز دشتي، بندباز و دخترك ژوليده، با تار هوشنگ ظريف بزرگي هوشنگ ظريف فقط به خاطر صداي خوش تارش، آنگونه كه مينواخت، نيست. به خاطر استادي است، بزرگاني كه به ما هديه كرد»، «ياران موافق همه از دست شدند/ در پاي اجل يكان يكان پست شدند / خورديم ز يك شراب در مجلس عمر دوري/ دو سه پيشتر ز ما مست شدند»، «از ديشب دوتا هنرمند فوت كردن: هوشنگ ظريف استاد نوازنده تار و منوچهر شمسايي كه بيشتر به عنوان نورپرداز تو سينما و تلويزيون شناخته ميشد»، «من هوشنگ ظريف رو از تعريفهاي آرش شناختم نه به خاطر تارنوازياش كه هميشه انگار عيش مدام بود، به خاطر تعريفهايش از كسي كه مفهوم استاد رو تو اون آدم پيدا كرده بود، هميشه هر وقت ازش حرف ميزد تصويري از بزرگي و وقار رو تجسم ميكردم... روحش شاد»، «غم زمانه خورم يا فراغ يار كشم؟»، «ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود/ وين راز سر به مُهر به عالم ثمر شود»، «راجع به هوشنگ ظريف بهترين توصيفي كه شنيدم اينه: صداي ساز ميشنوي ميگي شهناز داره ميزنه، شريف داره ميزنه، لطفي داره ميزنه و... ولي صداي ساز ظريف رو ميشنوي ميگي يكي داره تار ميزنه. صداي ساز خالص بدون ذرهاي جلوه شخصي. رسيدن به اين حد قدرت در موسيقي سلو محور ايراني كار بزرگيه.»