فرصت تغيير رويه
مهدي زارع
زمينلرزه دماوند در اولين دقايق روز 19/2/99 مجدد توجهها را به لرزهخيزي تهران جلب كرد. پنجشنبه شب در ساعت 11:30 دقيقه ابتدا زلزلهاي با بزرگاي 2.9 رخ داد و كمتر از يك ساعت و بيست دقيقه بعد زمينلرزه بزرگتر با بزرگاي 4.6 موجب وحشت مردم ساكن در پيرامون پهنه كانوني به ويژه حدود 17ميليون نفر ساكنان استانهاي تهران و البرز شد. توجه شود كه براساس سرشماري 1395 حدود 300 هزار نفر فقط در استان تهران در محدوده گسل شمال تهران از دماوند تا شميرانات زندگي ميكنند و ساكنان روي گسل شمال تهران نيز به حدود 2 ميليون و سيصد هزار نفر ميرسد.
چنين تجمع جمعيتي بيش از 2و نيم ميليون نفر در پهنه گسلهاي فعال عملا در دنيا منحصر به فرد يا بسيار نادر است. گسل مشا از بالاترين توان لرزهزايي در جنوب البرز برخوردار است. چنانچه اين گسل فعال شود، زلزلهاي به بزرگاي 7.5 ايجاد خواهد شد. در بعضي اظهارنظرهاي كارشناسي گسل مشا را با توان لرزهزايي متوسط معرفي كردهاند كه درست نيست، گسل مشا مهمترين گسل جنوب البرز است. در بعضي خبرهاي ذكر شده كه اين زلزله ساعت 48 دقيقه بامداد مهمترين و آخرين زمينلرزه از اين سري بوده است. اين البته حرف نادرستي است، چه كسي ميتواند براساس داده محدود موجد مشخص كند كه در زمين كوتاه زمينلرزهاي شديدتر روي همين گسل يا در اثر تحريك اين گسل و بر روي گسل مجاور رخ نخواهد داد؟ يادمان باشد كه قبل از زمينلرزه 21 آبان 1396 سرپل ذهاب زلزلهاي با بزرگاي 4.3 در ساعت 9 شب رخ داد و حدود 20 دقيقه بعد زمينلرزه كوچكتري با بزرگاي 2.5 در همان محل اتفاق افتاد كه بعضي مردم فكر كردند كه با اين پسلرزه ماجرا تمام شده است و با خيال راحت به خانه برگشتند، ولي حدود 20 دقيقه بعد از زلزله كوچك 2.5 اين بار زلزله اصلي با بزرگاي 7.3 رخ داد كه موجب فاجعه شد.
احتمال وقوع زلزله بزرگ و تاخيري از جمله مباحثي است كه امروزه در تهران بسيار مطرح شده است؛ اين مساله از 29 آذر 1396 با رخداد زلزله ملارد بهشدت مورد توجه پايتختنشينان قرار گرفت. در اينكه تهران شهري زلزلهخيز است كه حتما زلزله در آن رخ خواهد داد هيچ شكي وجود ندارد، كافي است سابقه تاريخي لرزهخيزي تهران بررسي شود. معمولا براي محاسبه دوره بازگشت زمينلرزهها از روش احتمالي استفاده ميشود. آخرين زلزله مخرب در منطقه تهران در سال 1830 ميلادي در منطقه جاجرود (دماوند-شميرانات) رخ داد. براساس برآورد احتمالي با در نظر گرفتن تمام گسلهاي اطراف تهران، بازگشت زمينلرزهاي با بزرگاي 7 را حدود 160 تا 180 سال برآورد ميكنند. اگر زلزله 1830 دماوند شميرانات را به عنوان آخرين رخداد اين دوره بازگشت، در نظر گرفته و عنوان شود كه مثلا در وقوع زلزلهاي با بزرگاي 7 مثلا 25 سال تاخير شده، مقايسه غلطي صورت گرفته است زيرا زلزله 1830 دماوند شميرانات در اثر فعال شدن گسل مشا رخ داده اما بازگشت 160 تا 180 ساله براي بزرگاي 7 با توجه به لرزهخيزي تمام گسلهاي منطقه تهران (مشا، شمال تهران، ايوانكي و...) به دست آمده است. اين نوع استدلال به نظر من مخدوش است اما در اصل موضوع (لرزهخيزي بالا و خطر زلزله بالا در منطقه تهران) ترديدي وجود ندارد. فقط نكتهاي كه همچنان براي نگارنده مبهم و نامفهوم است ان است كه از حدود يك هفته بعد از زلزله 29 آذر96 ملارد، انگار كه هيچ اتفاقي نيفتاده، تمام سوالات جواب داده شده و اصولا ابهامي در مورد خطر زلزله بعدي تهران در كار نيست. همين داستان به نظر ميرسد كه از پنجشنبه شب در تهران مجددا آغاز شده است: وقتي زلزله نيمه شب 19/2/99 رخ داد بيش از 10 تماس تلفني از متخصصان و مديران مختلف دريافت كردم كه در همان دقايق اول بعد از رخداد ميپرسيدند كه آيا زلزله مهمتري در راه است؟ و اگر بله، چه زماني؟ ولي آنچه حيرتانگيز است آنكه اگر به همين مسوولان سه روز بعد بگوييم كه براي پاسخ به اين پرسشها نياز به تجهيزات و زير ساخت و جذب متخصص داريم، يا جوابي نميآيد يا جواب ميدهند كه بودجه نداريم و فعلا در اولويت نيست! ياد آن ضربالمثل ميافتم كه: جيك جيك مستون كه بود، فكر زمستونت نبود؟ از دانشمندان توقع داريد با دست بسته و پاي بسته در استخر سوالات و ابهامات دنياي امروز شناكنند و برنده هم بشوند؟