آويده علمجميلي
حسين كاظمپور اردبيلي، ديپلمات ايراني كه از ٧ سال پيش تاكنون نماينده ايران در سازمان كشورهاي صادركننده نفت (اوپك) بود، روز گذشته در بيمارستان لاله تهران درگذشت. او دانشآموخته مديريت بازرگاني در دانشگاه اوكلاهاماي امريكا بود كه در زمان اقامتش در ايالاتمتحده، با «انجمنهاي اسلامي دانشجويان ايراني مقيم امريكا و كانادا» آشنا شد. رييس آن زمان انجمن اسلامي، ابراهيم يزدي، چهره شناخته شده دولت موقت پس از انقلاب بود و همين ارتباط موجب شكلگيري مسير سياسي او شد.
كاظمپور اردبيلي پس از انقلاب به كشور بازگشت و فعاليت خود را در عرصه سياسي-اقتصادي با دولت موقت پي گرفت. او يكي از بازماندگان بمبگذاري دفتر حزب جمهوري اسلامي در هفتم تير ماه بود.
كاظمپور اردبيلي يك سال پس از انقلاب فعاليت سياسي خود در كشور را آغاز كرد و سوابقي همچون رييس هيات مديره و مديرعامل شركت گسترش خدمات بازرگاني، وزير بازرگاني، معاون وزير امور خارجه، سفير ايران در ژاپن، عضو گروه مذاكرهكننده با دولت بعثي عراق پس از پذيرش قطعنامه 598، معاون وزير نفت و عضو هيات عامل اوپك را در كارنامه دارد.
او يكي از معدود كساني است كه در زمان حضورش در وزارت نفت تا پيش از بازنشستگي اجباري در دولت احمدينژاد، نفت را با قيمتهاي بشكهاي 6 و 126 دلار نيز ديده بود.
حضور در جلسات دكتر شريعتي
كاظمپور اردبيلي كه اصالتا بابلي است، خودش را از خانوادهاي روشنفكر ميدانست. معتقد بود؛ «به دليل بافت فكري و پايگاه اجتماعي آن زمان افراد تحصيلكردهاي كه در خانوادههاي متدين بزرگ شده بودند، بيشتر به روشنفكري نزديكتر و از آن تاثيرپذير بودند؛ خواه شريعتي باشد و خواه شهيد مطهري. فعاليت سياسي ما از زمان حضور در مدرسه عالي بازرگاني شروع شد.»
او در جلسات مرحوم علي شريعتي شركت ميكرد و با گرايشهاي سياسي آن زمان در سالهاي ابتدايي دهه 50 آشنايي كاملي داشت. پس از بازگشت به ايران كه مصادف با روزهاي آخر عمر رژيم پهلوي بود، با انجمنهاي اسلامي مستقر در مسجد قبا آشنا شد و به دليل تسلطش به زبان انگليسي با رسانههاي خارجي مانند آسوشيتدپرس ارتباط ميگرفت تا آنها را مجاب به تهيه گزارش عليه رژيم پهلوي كند.
نجات از بمبگذاري
پس از پيروزي انقلاب و تشكيل شوراي انقلاب و دولت موقت، رضا صدر عهدهدار وزارت بازرگاني شد. صدر براي وزارتخانهاش به سراغ همقطاران قديمي از جمله كاظمپور اردبيلي رفت. با دعوت صدر، كاظمپور اردبيلي ابتدا عهدهدار سازمان گسترش خدمات بازرگاني و بعد هم رييس هياتمديره شركت گسترش خدمات بازرگاني ايران شد. يك سال بعد او به كابينه محمدعلي رجايي راه پيدا كرد و تا سال 60 وزير بازرگاني بود. او يكي از چهرههاي مورد اعتماد ابوالحسن بنيصدر و رجايي نيز به طور همزمان بود، چراكه ميان اين دو براي تشكيل كابينه اختلافات زيادي وجود داشت و درنهايت كاظمپور اردبيلي به اختلافات پايان داد و از جانب هر دو براي وزارت بازرگاني معرفي شد. چنانكه، او از زمان بنيصدر تا شهيد باهنر در اين وزارتخانه ماندگار شد.
در همين دوران است كه انفجار در دفتر حزب جمهوري اسلامي رخ داد و او از اين حادثه تروريستي جان سالم به در برد. گفته ميشود او در زمان بمبگذاري دفتر حزب جمهوري اسلامي به دليل تغيير در برنامه سخنرانياش، از پشت تريبون پايين آمد و به همين دليل زنده ماند. دستور جلسه هفتم تير حزب جمهوري اسلامي، مسائل مربوط به بازرگاني بود. اما به دليل حضور محمد بهشتي، دبيركل حزب در جلسه، دستور كار تغيير كرد و به جاي او، شهيد بهشتي به ايراد سخنراني پرداخت به همين دليل او و تعدادي از اعضاي حزب از انفجار جان سالم به در بردند. او خود در مورد روز بمبگذاري گفته است: «در هفتم تير تنها وزيري كه زنده از دفتر حزب بيرون آمد من بودم و متاسفانه آقايان فياضبخش، كلانتري، عباسپور و قندي به شهادت رسيدند. خود من در آن شب، هفت تن از معاونانم را از دست دادم.»
حضور در وزارت خارجه
دوران جديد حضور كاظمپور اردبيلي در وزارت امور خارجه از همينجا آغاز ميشود. او ابتدا گزينه نهايي براي سفارت ايران در كانادا درنظر گرفته شد، اما زماني كه ميرحسين موسوي به نخستوزيري منصوب شد، كاظمپور اردبيلي نيز به عنوان معاون اقتصادي اين وزارتخانه شروع به كار كرد. او در توضيح شرايط جسمي پس از انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي گفته بود: «مهندس موسوي از من خواست به جاي اينكه به كانادا بروم به عنوان معاون اقتصاد بينالملل اين وزارتخانه كارم را ادامه دهم و من در حالي كه برادههاي آهن در بدنم وجود داشت و گردنبند طبي هم بر گردنم بسته شده بود و ساختمان وزارت بازرگاني را به حاج آقا عسگراولادي تحويل داده بودم، اين پيشنهاد را پذيرفتم تا اينكه وزير امور خارجه نخستوزير شد و دكتر ولايتي به وزارت خارجه آمدند.» مهمترين اقدام او در اين وزارتخانه و در ميانه جنگ ايران و عراق، مذاكره با «آندره كورميگو»، وزير امور خارجه اتحاد جماهير شوروي بود كه مبناي اين مذاكرات، راستي آزمايي ادعاي جماهير شوروي مبني بر فروش موشكهاي دوربرد به صدام بود.
شروع به كار در وزارت نفت
در سال ۱۳۶۰ وقتي ميرحسين موسوي وزير امور خارجه بود، غلامرضا آقازاده معاون او در امور اقتصادي و سرمايهگذاري شد. دو سال بعد هنگامي كه ميرحسين موسوي به مقام نخستوزيري رسيد، آقازاده معاونت اجرايي نخستوزير را برعهده گرفت سپس تنها دو سال ديگر طول كشيد كه به عنوان وزير نفت، راي اعتماد بگيرد. سال 1364، زماني است كه كاظمپور اردبيلي پس از وزارت خارجه و با روي كار آمدن غلامرضا آقازاده در وزارت نفت، به معاونت امور بينالملل وزارت نفت ميرود. كاظمپور اردبيلي تا پيش از پذيرش قطعنامه 598 در اين وزارتخانه ماند و در زمان تحريم نفت ايران به دليل جنگ با عراق، از شگردهاي مختلفي براي فروش نفت استفاده كرد.
مذاكره بر سر قطعنامه 598
هر چند حضور اردبيلي در وزارت خارجه به دليل «مش سازشطلبانهاي» كه دوستانش از آن ميگفتند، منتقد هم كم نداشت. حسين شيخالاسلام كه نام او در ميان دانشجويان اشغالكننده سفارت امريكا در تهران ديده ميشود و سالها بعد از حوزه تهران به مجلس راه يافت، همواره يكي از اين منتقدان بود. او در مصاحبهاي كه پس از مرگش منتشر شد اوضاع آن زمان وزارت خارجه را چنين توصيف ميكند: «در مورد جنگ ايران و عراق در وزارت خارجه دو نظر وجود داشت؛ يكي نظري كه معتقد بود جنگ بايد به هر نحو ممكن ادامه پيدا كند تا دشمن دست از دشمني بردارد و ديگر نظري كه معتقد بود بايد جنگ را روي ميز مذاكره خاتمه داد. من معتقد بودم مذاكره با عراق، رزمندهها را در جبههها سست ميكند و به خود خواهند گفت اگر قرار است برويد و مذاكره كنيد، ما چرا به ميدان برويم و شهيد شويم؟ من به مذاكره اعتقاد نداشتم، اما گروه ديگري، از جمله آقاي كاظمپور، معاون بينالملل وزير خارجه به مذاكره معتقد بود و اين دو نظر دايما در حال درگيري با هم بودند.» كاظمپور در ميانه جنگ عراق و در زمان پذيرش قطعنامه 598 به وزارت خارجه بازگشت. او در مورد روزهاي چانهزني بر سر قطعنامه 598 ميگويد: «با پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري اسلامي ايران دوباره به وزارت امور خارجه بازگشتم و عضو تيم مذاكرهكننده با عراق شدم و مدتي نيز عهدهدار ستاد اين گروه بودم و بعد از من آقاي محمدجواد لاريجاني عهدهدار اين مسووليت شد. در مذاكراتي كه با عراقيها داشتيم كار ما تنظيم ملاقاتهاي دكتر ولايتي و طارق عزيز نخستوزير رژيم بعثي صدام و عضو تيم مذاكرهكننده هم بود. در اين گفتوگوها محورهاي ديپلماتيك را نيز دنبال ميكرديم.» او از سالهاي 69 تا 73 مجددا به وزارت خارجه رفت و سفير ايران در ژاپن بود. با وجود كاهش قيمت نفت در سالهاي پس از جنگ، او توانست بيشترين حجم فاينانس را از ژاپنيها دريافت كند. اردبيلي در اين خصوص گفته بود: «قيمت نفت در آن سالها بهشدت پايين بود. اما حجم زيادي از اعتبار را از طريق تامين ماشينآلات و از ژاپن دريافت كرديم. زماني كه آقاي روغني زنجاني در وزارت نيرو بودند، توانستيم از اين كشور براي ساخت سد كارون، وام با بازپرداخت 25 ساله و سود 5درصد دريافت كنيم.»
بازگشت دوباره به وزارت نفت
غلامرضا آقازاده تا سال 1372 وزير نفت جمهوري اسلامي ايران بود. اما پس از او، دوران طولاني از وزارت بيژن زنگنه در حوزه نفت آغاز شد. اين زماني است كه كاظمپور اردبيلي نيز با بازگشت دوباره به حوزه انرژي اينبار به حوزهاي جديدتر ورود كرد؛ عضويت در هيات عامل اوپك. در مدت 8 سال مديريت زنگنه بر وزارت نفت در زمان دولت اصلاحات، او در اين سمت ماند تا اينكه در دولت نهم و همزمان با حضور غلامحسين نوذري در وزارت نفت به عنوان «بازنشسته» معرفي شد. هر چند كاظمپور اردبيلي در مصاحبه سال 87 خود بازنشستگياش را نه اختياري كه «اجباري» ميدانست.
دوران دوري او از وزارت نفت و اوپك، 5 سال طول كشيد و در سال 92، با روي كار آمدن حسن روحاني، كاظمپور اردبيلي نيز به عنوان يك ژنرال نفتي در دولت به كار گرفته شد. او از سال ۹۲ تا زمان مرگ همچنان نمايندگي ايران در اوپك را برعهده داشت. بسياري، كاظمپور اردبيلي را مرد كليدي ايران در اوپك ميدانند و از او به عنوان يكي از استراتژيستهاي اين نهاد مهم نفتي جهان نام ميبرند. برخي روزنامهنگاران او را «آقاي اوپك» ميخواندند. او به عنوان يك ديپلمات باهوش و عملگرا شناخته ميشود در اكثر تحولات نفتي 2 دهه اخير تاثيرگذار بوده و منافع ملي ايران را پيش برده است. كاظمپور در دوران تحريم نفتي كشور ماموريت بسيار دشوار و سنگين برعهده داشت. با اين حال در افكار عمومي كمتر شناخته شده است.