كرونا و روندهاي بينالمللي
كوروش احمدي
شيوع ويروس كرونا موجب طرح سلسله بحثهايي درمورد تاثير احتمالي اين بيماري بر روندها و نظام بينالمللي شده تا آنجا كه برخي دنياي پساكرونايي را كاملا بيشباهت به دنياي پيشاكرونايي دانستهاند. نگارنده در زمره كساني است كه اعتقادي به تاثير عمده و تعيينكننده كرونا بر روندها و نظام بينالمللي ندارد. تاثير كرونا تاكنون تنها در حد تقويت و تضعيف يا تاخير و تسريع در برخي روندها بوده و در آينده نيز بعيد است كه بتواند تاثيري جز اين داشته باشد. خلاصه اهم برخي بحثها در اين رابطه به شرح زير است:
1- كرونا در دوره اوج خود بيشك موجب تضعيف روند جهاني شدن شده، چراكه حركت آزاد افراد، كالا و سرمايه در سطح جهاني را مختل كرده و زنجيره عرضه بين كشورها و ارتباط بين توليدكنندهها در كشورهاي مختلف را قطع كرده است. كرونا همچنين موجب شده تا مردم در هر كشوري براي كمك متوجه دولت خود شوند و توجه به درون و ميل به خودكفايي در برخي حوزهها موجب تقويت دولتها و افزايش تنش بين برخي كشورها شده است. اين درحالي است كه روند جهاني شدن در جهت تضعيف مرزهاي ملي و دولتهاي ملي است. اما اين اثرات سوء بر روند جهاني شدن تنها ناشي از الزامات انواع قرنطينهها و سياستهاي اقتصادي مربوطه است و با غلبه بشر بر اين ويروس و برداشته شدن قرنطينهها دليلي ندارد كه شرايط از اين جهات به وضع عادي بازنگردد و كشاكش معمول بين عوامل مثبت و منفي در سير روند جهاني شدن مجددا از سر گرفته نشود. عوامل مثبت مانند توسعه وسايل ارتباطي، تقسيم كار در سطح جهاني، وابستگي فزاينده كشورها به هم، ماهيت جهاني فناوريهاي جديد، مرزنشناسي عوامل بيماريزا و تهديدات زيستمحيطي و... همچنان موجب تقويت روند جهاني شدن خواهند بود.
البته اين روند به دلايلي مانند افزايش دستمزدها در چين و ديگر كشورهاي در حال توسعه، سياست كاهش گاز كربن، توسعه روباتها و اتوماسيون و چاپ سه بعدي و عوامل سياسي مانند مخالفت با فرار مشاغل از غرب و نقش جريانهاي پوپوليستي همچون گذشته تحت فشار قرار خواهد داشت.
2- جنبش پوپوليسم در سطح جهاني تحتتاثير كرونا تاحدودي تضعيف شده است. تعلل رهبران پوپوليست راست و چپ در امريكا، برزيل، مكزيك و حتي انگليس در جدي گرفتن كرونا و ناكارآمدي نسبي آنها در مبارزه با آن در مقايسه با رهبران ليبرال و تخصصگرا چون مركل يكي از علل اين تضعيف است. مشكل ديگر پوپوليستها اين است كه حربه اصلي آنها در عوامفريبي يعني دوئيتي كه آنها معمولا بين «نخبگان فاسد-تودههاي محروم» قائل ميشوند، در قضيه كرونا كاربردي ندارد و برعكس نياز به نخبگان و دانشمندان و اقتصادانان در اين مورد مسلم است. البته با خاتمه كرونا شرايط در اين حوزه نيز ميتواند به روال قبل بازگردد.
3- سوال مهم ديگر اين است كه آيا پاندمي كرونا موجب تحولي در موازنه قوا در سطح بينالمللي خواهد شد يا خير. در اين حوزه تاثير كرونا ميتواند محدود به اين باشد كه كشورهايي مانند كرهجنوبي، سنگاپور، چين، آلمان و... كه در مبارزه با ويروس موفقتر عمل كردهاند، ممكن است به لحاظ اقتصادي در موقعيت بهتري براي رقابت قرار گيرند. مهمترين وجه اين بحث به امكان سرعت گرفتن تبديل چين به محور اقتصاد جهاني مربوط است. سرعت رشد اقتصاد چين به دليل ظرفيتهاي نسبتا خالي هميشه طي 30 سال گذشته از سرعت رشد اقتصادهاي غربي بيشتر بوده است. ترامپ از يك سو با اتخاذ برخي تدابير تجاري در جهت كاستن از سرعت رشد چين تلاش كرده و از سوي ديگر با خالي كردن برخي عرصههاي بينالمللي به چين امكان بيشتري براي حضور در نهادها و روندهاي جهاني داده است. اگرچه لطمه ناشي از كرونا به اقتصاد چين كمتر از لطمه آن به اقتصاد امريكا بوده و ممكن است چين از اين جهت در موقعيت بهتري قرار گرفته باشد، اما مولفههاي اصلي اين رقابت از قبل وجود داشته و در دوره پساكرونايي نيز تداوم خواهند داشت. البته برخي عوامل مانند احتمال توسل امريكا به تحريمهايي عليه چين به بهانه شفاف نبودن چين در قضيه كرونا و ادامه كندي روند جهاني شدن ميتوانند به ضرر چين عمل كنند.