شبكه نمايش خانگي/تئاتر
«مرد بالشي» و عشاق مك دونا
مارتين مكدونا در سالهاي ابتداي دهه 90 قلب بسياري از كارگردانان تئاتر ما را تسخير كرده بود. البته كه سينما دوستان جهان با فيلمهاي six shooter (2004) و
In Bruges (2008) متوجه اين استعداد جديد انگليسي شدند. اما به هر حال پيش از پيچيدن آوازهاش در سينما، صحنههاي تئاتر به ويژه در برداوي امريكا نتوانستند از نمايشنامههاي «ملكه زيباي لينين»، «مراسم قطع دست در اسپوكن»، «ماموران اعدام»، «ستوان اينيشمور» و غيره بگذرند. در ميان اين آثار «مرد بالشي» نيز به شدت مورد توجه كارگردانان ايراني قرار گرفت. محمد يعقوبي نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر سال 92 براساس همين متن در سالن ناظرزاده كرماني تماشاخانه ايرانشهر اجرايي روي صحنه برد كه در ذهن تماشاگران هنرهاي نمايشي ماندگار شد. نمايشي با ايفاي نقش پيام دهكردي، علي سرابي، نويد محمدزاده و احمد ساعتچيان.
كدام «مردي براي تمام فصول»؟
دادوستد بين سينما و تئاتر امر چندان پيچيدهاي نيست و بسياري از ساختمان سينما بر پايه قواعدي بنا شده كه پيشتر روي صحنههاي نمايش جهان رخ داده است. نفوذ بيبديل كليدواژه «ميزانسن» از ادبيات تئاتري به ادبيات سينمايي يا جهان زيباييشناختي طراحي صحنه، كارگرداني و متدهاي بازيگري نظريهپردازان هنرهاي نمايشي به جهان بصري و فرمي سينماي كلاسيك شكل دادهاند. بعضي كارگردانان تئاتر به فيلمسازي نيز گوش چشمي دارند، برعكس اين ايده نيز صادق است. از جمله ميتوان به نمايش «مردي براي تمام فصول» به كارگرداني بهمن فرمانآرا محصول 1393 اشاره كرد كه با ايفاي نقش رضا كيانيان، سيامك صفري، سهيلا رضوي، فرزين صابوني، هدايت هاشمي، احمد ساعتچيان و ... در تالار وحدت روي صحنه رفت؛ نمايشي كه در نهايت زير سايه ساخته 1967 فرد زينمان و بازي پل اسكوفيلد باقي ماند.
بدون «شكلك»
نمايش «شكلك» نوشته نغمه ثميني و كارگرداني كيومرث مرادي در سالهاي ابتدايي دهه 80 اجرا شد. اين نمايش يك دهه بعد يعني در سال 93 نيز دوباره با گروهي جديد روي صحنه رفت و اين بار نيز استقبال تماشاگران را به دنبال داشت. قصه در گذشته روايت ميشود و حكايت زوج سنتي و ميانسالي(امير جعفري و پانتهآ بهرام) است كه با دختر و پسر جواني(نويد محمدزاده و ستاره پسياني) آشنا ميشوند. اين دو با وجود تمام مشكلات و اختلافات سعي دارند به دو جوان كمك كنند. بعد از اجراي «شكلك» كه مشخصا با استفاده از ويژگي نمايشهاي به اصطلاح ايراني(گويش كوچهبازاري، نمايش زندگي شخصيتها با ظاهري رئاليستي و...) ساخته شد، مرادي تغيير مسير داد و بعضا تلاش كرد فرمهاي روايي پستمدرنيستي در متن و اجراي تئاتر را تجربه كند. گرچه زياد در اين وادي نماند و تجربههاي ديگري به ثبت رساند ولي هيچكدام موفقيت «شكلك» را به دنبال نداشت.
«ايوانف» ايراني
كيفيت نمايشنامهها و كارگرداني اميررضا كوهستاني چندان نياز به توضيح ندارند. او از «رقص روي ليوانها» به عنوان نخستين تجربه جدي تئاترياش مسيري پيموده به قاعده از شيراز تا تهران، از تهران تا آلمان، بلژيك، فرانسه، سوييس، برزيل، آرژانتين، كلمبيا و استراليا.
كوهستاني در ايران معمولا متنهاي خودش را كارگرداني كرده و اگر روي نمايشنامهها يا متون نويسندگان خارجي كار كرده به سفارش كمپانيهاي تئاتري بوده. در اين بين يك استثنا وجود دارد؛ «ايوانف». محمدحسن معجوني، سعيد چنگيزيان، مهين صدري، وحيد آقاپور، محمدرضا نجفي، فريبا كامران، علي باقري، فاطمه فخرايي، رضا بهبودي و نگار جواهريان مجموعهاي بينقص تشكيل دادند.