كاهش سختگيريها، اعتماد به كتاب را افزايش ميدهد
محمدهاشم اكبرياني
يكي از بازديدكنندگان در اولين روز برپايي نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران بودم. دو موضوع برايم جالب توجه بود كه ميتواند مبناي حرفها و بحثهاي گوناگون باشد.
1- اكثر ناشران، خصوصا ناشران با نام و نشان، از تعداد بازديدكنندگان در روز اول نمايشگاه راضي بودند. آنها ميگفتند كه هر سال روزهاي اول نمايشگاه با استقبال چنداني روبهرو نبودند و امسال اين رويه تغيير كرده است.چنين واقعيتي اين سوال را پيش ميكشد كه اين اتفاق، چه دلايلي ميتواند داشته باشد؟ طبيعتا در اين يكي دو سال، قيمت كتاب كاهش نداشته و سطح درآمد مردم هم تفاوت چنداني نكرده. بنابراين قيمت بالاي كتاب و درآمد پايين مردم تغييري به خود نديده كه اين موضوع باعث گرايش به كتاب شده است.اما در اين يك سال و اندي، اتفاقي افتاده كه پيش از آن وجود نداشت. تعداد عناويني كه در حوزههاي مختلف منتشر شده به نسبت گذشته، بسيار زياد شده و سختگيريها كاهش پيدا كرده است. به اين ترتيب نويسندگاني با گرايشهاي گوناگون كه سليقههاي مختلفي را جواب ميدهند، كتاب منتشر كردهاند و كتابهاي زيادي روانه كتابفروشيها شده است.كاهش سختگيريها در مميزي كتاب و انتشار آثار نويسندگان طيفهاي مختلف، نتيجه ديگري هم دارد كه بر افزايش گرايش به كتاب موثر است. مردم به شرايط موجود در عرصه كتاب، اعتماد پيدا كردهاند. هر چند اين اعتماد، در حد و اندازههاي هم شكل نگرفته؛ اقداماتي نظير جمعآوري كتابهايي كه مجوز ارشاد دارند از اين اعتماد كاسته و به بياعتمادي دامن ميزند اما بيشك، بياعتمادي سالهاي گذشته رو به افول گذاشته و نگاه خوانندگان را تغيير داده است.در همين حال نبايد به شرايط كلي جامعه هم بيتوجه بود. در اين يكي دو سال از يأس و انفعال عمومي، كه جامعه در سالهاي پيش از آن دچارش بود، كاسته شده است.طبيعتا در اين زمينه، تحقيق علمي خاصي انجام نگرفته ولي ارتباطي كه همه ما با افراد جامعه و نيز با يكديگر داريم، نشان ميدهد، دور شدن از فضاي يأس و انفعال، يك واقعيت بوده است.البته رابطه كاهش انفعال و افزايش كتابخواني، رابطهاي دو سويه است؛ هرچه از ميزان انفعال كاسته شود بر تعداد خوانندگان كتاب اضافه ميشود و هرچه كتابخواني روندي رو به رشد پيدا كند، انفعال سير نزولي به خود ميگيرد.
2- در اولين روز نمايشگاه موضوع ديگري هم به چشم خورد كه البته اصلا تازگي ندارد و نميخواهم آن را به عنوان رخدادي مربوط به روز اول، معرفي كنم. سالهاست ناشران فراواني عنوان ميكنند كه فضاي اختصاص يافته به هيچ روي جوابگوي كتابهاي منتشر شده آنها نيست. بسياري از ناشران از اين موضوع گله دارند كه فضاي درخواستي آنها بيشتر از آني است كه در اختيارشان قرار گرفته.در نگاه اول به نظر ميرسد تصميم مسوولان نمايشگاه براي اختصاص ندادن فضاي موردنياز به ناشران، كه پول آن را ميپردازند، با منطق سازگاري ندارد.
اگر قرار است ناشران هزينه آنچه را كه درخواست ميكنند بپردازند پس چرا متوليان از دادن آن خودداري ميكنند؟
پاسخ به يارانهاي برميگردد كه وزارت ارشاد بابت برپايي نمايشگاه ميپردازد. دولت هر ساله مبلغ هنگفتي به عنوان يارانه، براي برپايي نمايشگاه هزينه ميكند. حال اگر مساحت و فضاي بيشتري از مصلا يا هر جاي ديگري اجاره كند، بايد يارانه بيشتري هم پرداخت كند. به اين ترتيب وزارت ارشاد باتوجه به محدوديت مالي خود، فضاي مشخصي را در اختيار گرفته و به ناشران، همان فضاي محدود را اختصاص ميدهد كه طبيعي است نتواند پاسخگوي همه خواستها باشد. اين را مقايسه كنيم با نمايشگاههاي كشورهاي ديگر؛ در آنجا به هر ناشر، به هر ميزان كه تقاضا كند، غرفه تعلق ميگيرد؛ فرقي هم نميكند 10 متر باشد يا 500 متر؛ در آنجا برعكس نمايشگاه تهران، برگزاركنندگان به دنبال فروش بيشتر متراژ هستند. تفاوت عمده نمايشگاه ايران با كشورهاي ديگر در همان يارانهاي است كه در ايران پرداخت ميشود. در كشورهاي ديگر دولت يارانهاي پرداخت نميكند و اصولا حداقل دخالت را در برپايي نمايشگاه داشته و آن را به بخشهاي خصوصي و البته مرتبط با نشر واگذار ميكند. به عبارت ديگر اتحاديههاي ناشران يا موسسات و شركتهاي متخصص، نمايشگاه كتاب را برگزار ميكنند و به اين ترتيب نه تنها هزينههاي آن كه سود خود را نيز از طريق فروش غرفه و برنامههاي جانبي به دست ميآورند. مثلا در آنجا براي شركت در هر سخنراني يا حضور در كارگاهها و كلاسهايي كه در ايام برپايي نمايشگاه برگزار ميشود، تعرفهاي تعريف و از شركتكنندگان دريافت ميشود.
متاسفانه در ايران به دليل دولتي بودن نمايشگاه، زيانهايي از جمله زيان مادي متوجه برگزاركنندگان ميشود. از آنجا كه برخي جريانات در دستگاههاي مختلف حاضر به سپردن حتي امور اجرايي نمايشگاه كتاب به بخش خصوصي نبوده و به دنبال كنترل و هدايت انحصاري آن هستند مانع از آن ميشوند كه نمايشگاه راهي به بخش خصوصي باز كند. در سالهاي پاياني دولت اصلاحات بخشهاي اجرايي به اتحاديه ناشران سپرده شد كه تجربهاي بسيار گرانبها و پرثمر بود. متاسفانه در دولت احمدينژاد اين روال به شكلي اجرا شد كه دوباره دولت يا نيروهاي وابسته به آن برنامهريز و تصميمگيرنده اصلي شدند.
پايان سخن آن كه پيشنهاد اين يادداشت آن نيست كه دولت در زماني كوتاه، امور نمايشگاه را تماما به بخش غيردولتي و مستقل واگذار كند و ناشران با تعرفههاي واقعي پا به نمايشگاه بگذارند. اما اگر قرار است نمايشگاهي با مشكلات كمتر شاهد باشيم و اگر قرار است نمايشگاهي با استانداردهاي جهاني برگزار شود، ضروري است، همانگونه كه برخي مديران بلندپايه فرهنگي هم به آن اشاره كردهاند، برنامهريزيها به سمتي سوق داده شود كه برگزاركنندگان نمايشگاه نه دولت كه بخشهاي غيردولتي باشند. شك نبايد داشت كه در اين راه مشكلات و موانع بسياري هست مثلا همان جرياناتي كه برآنند تا همه امور انحصارا در اختيار آنها باشد، به هر شكل ممكن با واگذاري نمايشگاه مخالفت خواهند كرد. همچنين قدرت مالي اندك ناشران موضوعي است كه باعث خواهد شد نتوانند به راحتي هزينههاي انجام شده در نمايشگاه را بپردازند. اما يادمان باشد در نمايشگاههاي معتبر خارجي كه برخي ناشران نيز در آن شركت ميكنند نه تنها كتابي فروخته نميشود بلكه همان قراردادها براي توزيع، ترجمه و نيز كسب اعتبار سودي نصيب ناشر ميكند كه پرداخت هزينهها را توجيهپذير ميسازد.