يك خبر و سه چهره / آسيبشناسي زيان اختلاسهاي چند هزار ميلياردي به فرهنگ و هنر
شكل دردناك خيانت در امانت
منيژه حكمت٭ / در كشوري كه تيراژ كتاب دو هزارنسخه است و تعداد مخاطبان سينماهايش چهار ميليون نفر، اختلاس زيربناهاي فرهنگ را ويران ميكند. اختلاس چرخه معيوب اقتصادي است كه به دنبالش ناهنجاريهاي اجتماعي ميآورد و ناهنجاري اجتماعي ديگر نه تنها جايي براي فرهنگسازي نميگذارد كه ستونهاي فرهنگ را ميلرزاند و از بين ميبرد. مشكلات اقتصادي، بيكاري، بيانگيزگي و نااميدي جوانان از آينده و تمام مشكلاتي از اين دست، از ويراني اقتصاد ميآيد.
آدمهايي كه درگير اين مشكلات هستند، ديگر نه فرصتي براي فكر كردن به سينما، كتاب، موسيقي و هنر دارند و نه توان مالي براي رسيدگي به فرهنگ. در جامعهاي كه تعداد خوانندگان كتابهايش پايين آمده، مخاطبان سينمايش كم شدهاند و آلبومهاي موسيقي خريدار ندارد، نميتوانيم به ادامه حيات فرهنگي آن اميدوار باشيم. با اين رقمهاي چند هزار ميلياردي كه حتي همين الان، شمردن صفرهايش براي من سخت است، نه تنها اقتصاد اين كشور جان ميگرفت و توسعه اتفاق ميافتاد كه حتي ميشد، زيربناهاي فرهنگي را دوباره ساخت و فرهنگسازي را با توسعه همراه كرد.
اما حالا ما آدمهايي را ميبينيم كه خيانت در امانت كردهاند و بدون دغدغهاي براي آينده اين سرزمين، از تمام امكانات ويژه و خاص به نفع خود به ضرر مردم، سوءاستفاده كردهاند و به شكل دردناكي به مردم آسيب زدهاند. آسيبي كه اگر نبود، چرخههاي اقتصادي درست ميچرخيد، فرهنگ پربار ميشد و مردم فارغ از زندگي سخت اجتماعي با نگاهي كلانتر و مهمتر به امنيت ملي، پيشرفت، توسعه و آباداني فكر ميكردند.
٭ تهيهكننده سينما
جايي براي فرهنگ و هنر نيست
بابك چمن آرا٭ / يكبار دوستي يكي از همين رقمهاي چندهزار ميلياردي اختلاس را بين تمام جمعيت ايران تقسيم كرد و در نهايت نفري 500 هزارتومان به هر ايراني از آن رقم اختلاس شده ميرسيد. اگر هر ايراني 500هزارتومان پول اضافه داشت، قاعدتا ديگر خريد يك بليت سينما، يك كتاب يا يك آلبوم موسيقي، شبيه اين روزها چندان گران و اضافه به نظر نميآمد.
اين ضربه غيرمستقيم و بزرگي است كه اختلاسهاي ميلياردي به فرهنگ و هنر وارد ميكند؛ چرخه اقتصاد معيوب ميشود و اقتصاد بيمار، گريبان مردمي را ميگيرد كه به سختي از عهده خرج و مخارج حياتي زندگي خود برميآيند. حالا درست است كه در عرصه موسيقي ورود اختلاسگران چند هزار ميلياردي اتفاق نميافتد و ما به جز آدمهايي كه از رانتهاي مختلف استفاده ميكنند، زياد ميبينيم، اما در چنين حالتي ديگر جايي براي فرهنگ باقي نميماند. از طرف ديگر خبرهاي پيدرپي اختلاس كه در اين مدت اخير شنيدهايم، دلسردي جمعي را به وجود ميآورد؛ پولي كه ميتوانست خرج فرهنگ و هنر، ورزش، آموزش و پرورش و موردهاي اجتماعي از اين دست شود، از دست رفته و براي جامعه جز دلسردي چيزي باقي نميگذارد. شايد اين پول هيچوقت در اولويت اول به موسيقي نميرسيد و شايد هم ميرسيد، اما در نهايت فرقي نميكند، اقتصاد بيمار شده، جامعه دلسرد شده و ديگر جايي براي موسيقي و سينما و كتاب و... نميماند.
٭مدير مركز موسيقي بتهوون
اختلاسهاي ريز و درشت و ويراني فرهنگ
علي جعفريه ٭/ اختلاسهاي ميلياردي كه اين روزها خبر آنها را ميشنويم، به شكل مستقيم به فرهنگ و هنر آسيب نميرساند. اما وقتي اين اختلاسها باعث ضربه اساسي به زيربناي اقتصادي ميشوند و اقتصاد آسيب ميبيند، فرهنگ و هنر هم به تبع آن دچار مشكل ميشود.
اگر دولت با اين اقتصاد بيمار دست و پنجه نرم نميكرد، ميتوانست بودجه بيشتري به فرهنگ اختصاص دهد و مردمي كه با سختي اقتصادي زندگي ميكنند، راحتتر و ارزانتر با كتاب و بليت سينما و... روبهرو شوند. اما در كنار اين اختلاسهاي چند هزار ميلياردي، در حوزه نشر هم اختلاسهايي صورت ميگيرد كه اگرچه رقمهاي آن ميلياردي است، اما همين ميليارديها هم بدنه كمتوان نشر را به لرزه درآورده؛ يك روز بابك زنجاني براي توليد يك فيلم و ساخت وجهه فرهنگي براي خودش، وارد دنياي سينما شد.
روز ديگر قاضي مرتضوي، دو هزار كتاب به نويسندگي همسرش را خريد تا در سازمان تامين اجتماعي پخش كند و هديه بدهد و از همه مهمتر شركتي با اختلاس 40 ميليارد توماني كاغذ از تعاوني ناشران، باعث ضربه به تعاوني ناشران و 600 ناشر شد تا با كمبود كاغذ در بازار روبهرو شويم و يك سال است كه نه ناشران و نه تعاوني ناشران در اين پرونده به جايي نرسيدهاند.
اتفاقهايي از اين دست، مهمترين ضربه را به بازار كتاب و در نهايت به فرهنگ ميزند؛ وقتي كاغذ نباشد، ناشر يا مجبور به عدم انتشار است يا گراني كتاب و كتابگران در اين وضعيت اقتصادي، خواننده ندارد. با اين اوصاف، اختلاس در مجموع كلي ضربههايي سخت و جبرانناپذير به فرهنگ وارد ميكند.
٭ مدير نشر ثالث