تينا جلالي
بيتعارف بايد بگوييم سالنهاي سينماي ايران غمانگيزترين روزهاي خود را سپري ميكنند، اگر بگوييم اوضاع و احوال سينما در شرايط كرونازده امروز جامعه، بيشباهت به بيماران و مبتلايان به اين ويروس خطرناك نيست و چه بسا نفسهايش هم به شماره افتاده است بيراه نگفتهايم. اگر بخواهيم از وضعيت توليد فيلم در سينما صحبت كنيم كه يا متوقف شده، يا دستاندركاران و سازندگان و عوامل فيلم با سلام و صلوات و با ترس و لرز از هجوم اين هيولاي قرن (شما بخوانيد رعايت پروتكل بهداشتي) سر صحنه فيلم حاضر ميشوند. وضعيت سالنهاي سينما هم كه در حالت اورژانسي قرار گرفته... از يك سو سازندگان فيلمهاي مهم و مطرح در اين شرايط ملتهب، تمايلي به نمايش فيلمشان در سينما ندارند از سوي ديگر وقتي فيلمهاي خوبي همچون شناي پروانه (فيلم منتخب مردم در جشنواره فجر سال گذشته) هم كه در سالنهاي سينما نمايش داده ميشود مخاطبان از فيلم استقبال نميكنند و به سينما نميروند و حتي بعضي سالنها در شبانهروز فقط يك يا دو تماشاگر دارند.
اگر ساير مشاغل در سطح كشور تحتتاثير پاندمي ويروس كرونا روزهاي بحراني را سپري ميكردند و ميكنند باز اندك درآمد روزانه را دارند و حداقل اينكه بازارشان راكد نيست ولي سينماداران از همين آب باريكه هم محروم هستند و در بخش توزيع، پخش و نمايش با گردش مالي وحشتناكي روبهرو هستند. دليل اين مدعا آمار رسمي فروش فيلمهاي روي پرده است. شما ببينيد فيلم «تا ابد» به كارگرداني اميد امين نگارشي و «قتل عمد» به كارگرداني سعيد دولتخاني در 9 روز اكران، به ترتيب 32 و 5ميليون تومان فروش داشتند.
جلوگيري از ورشكستگي سينماي ايران
حالا در چنين شرايطي كه بحران ريزش مخاطب و افت چشمگير گيشه فيلمها گلوي سينما را بهشدت ميفشرد راهكار عدهاي از سينماداران و اهالي سينما نمايش فيلم خارجي است. رجوع كنيم به صحبتهاي سجاد نوروزي مدير پرديس آزادي كه همين هفته پيش در گفتوگو با سوره سينما خبر داد كه كاهش توليدات سينمايي و بحران اقتصادي حاكم بر كشور منجر به ورشكستگي سينماي ايران شده است، او همچنين گفت كه تنها راه ادامه حيات سينما استقبال از نمايش فيلمهاي خارجي در سالنها خواهد بود: «رسيدگي به مشكلات سينما و حمايت از آن صرفا با همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به جايي نميرسد و لازم است سياستهاي حمايتي ديگري اتخاذ شود. استقبال از اكران فيلمهاي خارجي يكي از راهكارهاي حمايتي از رونق سينماي ايران در اوضاع فعلي است، چرا كه با وجود محدوديتها منجر به نگرش فني و رقابتي بين فيلمسازان شده و مخاطب آثار بينالمللي را به سينما ميكشاند.»
نمايش رسمي و جدي فيلمهاي خارجي در كشور
اگر نگاهي به سامانه فروش آنلاين فيلمها در سينماي ايران بيندازيد، ميبينيد كه در حال حاضر سهم نمايش فيلمهاي خارجي شش به چهار است (بين ستارهاي- گودزيلا- 1917- جنگ براي سياره ميمونها- جوكر- احضار2)؛ (قتل عمد- تا ابد- زنها فرشتهاند2- خوب، بد، جلف2- ارتش سري) كه به نظر ميرسد با توجه به مصاحبهاي كه دبير شوراي صنفي نمايش هفته گذشته داشته قرار است فيلمهاي خارجي به صورت جدي در سينماي ايران اكران شوند. مرتضي شايسته دبير شوراي صنفي نمايش همين هفته پيش بود كه از ضابطهمند شدن اكران فيلم خارجي خبر داد و اينكه قرار بر اين نيست اكران اين فيلمها در سينماها متوقف شود و اتفاقا قرار است نمايش اين فيلمها با قاعدهتر شود.
به ياد آن روزها كه سينما زيباتر از امروز بود
در گزارش پيش رو ضمن مرور تاريخچه اكران فيلم خارجي در ايران با مسوولان مربوطه هم گفتوگويي داشتيم و دلايل عدم نمايش فيلمهاي خارجي را در چهل سال گذشته جويا شديم.
در ابتدا سراغ پرويز نوري رفتيم كه سند شفاهي خوبي از روزهاي طلايي نمايش فيلم خارجي در سينماهاي ايران است. نوري لحظاتي به فكر فرو ميرود و بعد آه عميقي ميكشد و ميگويد: «مرا ياد آن روزها انداختيد كه سينما زيباتر از امروز بود.»
اين منتقد سينما درباره تاريخچه اكران فيلمهاي خارجي صحبتهاي متفاوتي دارد: «تازگيها فرصتي دست داد تا فيلم قديمي «لنگر كشتي» را بار ديگر ببينم. موزيكالي متعلق به بيش از نيم قرن قبل كه در مقابل آن همه فيلمهاي خشونتي و خونين، آن همه عمليات محيرالعقول كامپيوتري ديجيتالي امروزي، «لنگر كشتي» لطيف و شاعرانه باقي مانده است. اين موزيكال زيبا بياختيار مرا به آن روزها باز گرداند. به سينما متروپل كه اين فيلم را آن وقتها نشان ميدادو حالا ديگربه انبار كاه و يونجه تبديل شده است!»
نوري ميگويد: « تماشاي فيلم «لنگر كشتي» مرا برد به آن دوران سينما و تداعيكننده آن روز جلوي سينما ايران كه در صف ايستاده بوديم براي خريد بليت فيلم «يك امريكايي در پاريس» ... هنوز هم آن سينما محل خواب و خيالهاي من است. هنوز هم اين سينما مثل ركس و ديانا، و پارك هما - كه مرحوم شدهاند - برايم يادآور خاطرههايي دلپذيرند. خلاصه اينكه سينماي سادهدلانه و نيالوده و شيرين هم با اين سينماها رفتند.»
از نظر نوري ديگر زمانه هم جاي آن جور قصههاي معصوم و رويايي را ندارد: «قبول دارم كه اين سينماي امروز براي نسل ماهايي كه پرورده نوع خاصي از سينما هستيم و واقعا اين خوشبختي را داشتهايم كه سينماي دهه چهل و پنجاه را در دوره نوجواني تجربه كنيم، اين ناتوراليسم رايج بر قصهها و شخصيتها -يك سر سينما- و فانتزي اسباببازيوار و غرابتهاي دكوراتيو كه در واقع عاري از فانتزي واقعي هستند - سرديگر سينما - بيرونق است. در اين دورهاي كه آدمهاي بدون هويت و شخصيت متمايز، آدمهاي فاقد ديد و فاقد سبك تصويري شخصي، فيلمسازان متمايزش هستند و فيلمهاي متمايزش (فيلم دوپرستيژ به قول فرانسويها) را كريستوفر نولان و تيم برتن و تارانتينو ميسازند. در اين دوره ما مثل تشنهاي سرگشته در كوير شيفته، «ريو براوو»، «رود سرخ»، «آپاچي»، «مشعل و كمان»، و «دزد سرخپوش» و آن فيلم نازنين «جاني گيتار» هستيم كه زماني به صورت انبوه در كنار هم ظاهر ميشدند. هيچكاك فورد و هاكس را نميگويم. فيلمهاي مصرفي و به اصلاح سرگرمكننده حادثهاي را ميگويم كه امثال آندره دوتات، رابرت آلدريچ، رائول والش، جان استرجس و نيكلاس ري درست ميكردند. (و حالا فيلمها را ميخواهند از روي اينها درست كنند كه نميتوانند) فيلمهاي جرج سيدني، استنلي دانن را ميگويم كه ما بدون آگاهي از اينكه مشغول به يك كار فرهنگي و هنري هستيم پاكيزه و خالص به ديدار آنها ميرفتيم و روحمان جلا مييافت.» اين منتقد سينما در پايان صحبتش با اشاره به اينكه ديگر آن معصوميت و باور و پاكي در چشم و ذهن تماشاگر از بين رفته ميگويد كه آن معصوميت نگاه ما با نوك چاقوي مخرب جديد بريده شده و ديگر كاري هم نميشود كرد. در مقابل چشم در آوردن و گلو بريدن و فوران خون آيا ميشود موزيكال رنگين و رويايي به سبك قديم ديد؟
به رسميت شناختن دفاتر پخش فيلم خارجي
در ادامه با اميرحسين علم الهدي كه سالها در حوزه توزيع و نمايش فيلمهاي داخلي و خارجي مسووليت اجرايي داشته و همچنين كارشناس مباحث سينمايي است، گفتوگو كرديم و نظرش را درباره امكان نمايش فيلمهاي خارجي در سينماهاي ايران جويا شديم. او با بيان اينكه از موافقان جدي اكران فيلم خارجي در ايران بوده با اين حال لازم دانست توضيحاتي در اين زمينه ارايه دهد: «در يك شرايط واقعبينانه بايد بگويم امكان نمايش خارجي براي كشورمان وجود ندارد براي اينكه ميانگين قيمت بليت سينما در دنيا 8 دلار (160 هزار تومان) است و براي پخشكنندگان خارجي صرف نميكند و توجيهي هم ندارد كه با قيمت يك دلار (20 هزار تومان) فيلمشان را براي پخش به ايران عرضه كنند. در حال حاضر قيمت بليت سينماهاي ايران با اغماض اگر بخواهيم نگاه كنيم از قيمت فيلمهاي درجه دو هند كمي بالاتر است. با اين قيمت كدام كمپاني خارجي فيلمش را به ما عرضه ميكند؟»
به گفته علمالهدي طبق تمام ضوابط مرسوم در اكثر جوامع پخش فيلم خارجي با گارانتي صورت ميگيرد كه مثلا پخشكننده تضمين ميكند صد هزار دلار فيلم را ميفروشم. آيا در ايران نماي يك فيلم خارجي صدهزار دلار (دو ميليارد تومان) فروش دارد؟ او در ادامه ميگويد: «مجموعه عواملي در كنار هم قرار ميگيرند و دست به دست هم ميدهند تا امكان نمايش فيلم خارجي در كشور ميسر نشود اگر تحريمهايي كه از جانب امريكا و كمپانيهاي ميجر هستيم را ناديده بگيريم قيمت پايين بليت فيلمها در ايران، ظرفيت محدود سالنهاي سينمايي، مميزي و سانسور فيلمها و نكته مهم عدم امكان تبليغ براي فيلمهاي خارجي مهمترين دلايلي است كه بر سر راه اكران فيلمهاي خارجي در سينماي ايران قرار ميگيرد. شايد جالب باشد بدانيد وقتي پخشكنندگان فيلم كشوري متوجه قيمت بليت سينماهاي ايران (يك دلار) ميشوند، ميخندند و اصلا صحبتها به ميز مذاكره نميرسد چون برايشان توجيه اقتصادي ندارد.»
با اين حال علمالهدي اين نكته را هم به صحبتهايش اضافه ميكند كه توليدكننده ايراني لوس شده است چون ميداند رقيب ندارد و حالا در نظر بگيريد رقيب هم با اين ساختار ناقص نميتواند وارد كشور شود و رقابت كند پس توليدكننده ميداند هر سازي بزند هم دولت ميرقصد و هم سينما دارد و البته تعداد محدودي مخاطب.
اين كارشناس با بيان اينكه ايران بالاترين رتبه قاچاق محصولات فرهنگي را دارد به اين نكته اشاره ميكند كه تنها راه نمايش فيلم خارجي، قاچاق فيلمها ست بدون رعايت قانون كپيرايت و خب از اين طريق يك كشور مسلمان با همه آموزههاي ديني خود رتبه اول دزدي در همه دنيا شده است. بايد گفت دستتان درد نكند كه باز هم به دليل سوء مديريتهايتان باز هم ما در بدترينها اول شديم.
بارها و بارها در مصاحبهها گفته شده براي اينكه نمايش فيلمهاي خارجي در ايران از موفقيت نسبي برخوردار باشد حداقل سي درصد ظرفيت سالنهاي سينما در اختيار فضاي نمايشي فيلمهاي خارجي قرار بگيرد. علم الهدي در اين باره توضيح ميدهد: «عجيب آنجاست كه با وجود ششصد سالن سينما در سراسر كشور، اگر روزي روزگاري مثل شرايط فعلي، توليدكنندههاي فيلم بنا به هر دليلي (از ضعف كيفي فيلم گرفته تا نگران كمبود مخاطب) نخواهند فيلم را در سينماها اكران كنند نميدانيم تكليف سينماداران و اين ششصد سالن خالي چه ميشود. يعني نميدانيم چه كسي پاسخگوي نياز سالنهاي خالي است؟ پرسش من اين است كه در شرايط فعلي تكليف ششصد سالن چه ميشود؟ سالندارها مثل تهيهكنندهها و بسياري از مشاغل ديگر كه نميتوانند تغيير كاربري بدهند و در شرايط بحراني اقتصادي گليم خود را از آب بيرون بكشند پس وضعيت اقتصادي سينمادارها چه ميشود؟ از سوي ديگر اين نكته را در نظر بگيريد كه پرديسهاي سينمايي همانند هايپرماركتهايي هستند كه مثل قارچ در حال رشدند اين درحالي است كه نميتوانيم به آنها بگوييم فقط كالاي توليد داخلي عرضه كنند. در همه جاي دنيا سينما در توزيع و نمايش يك فرمول مشخص دارد و آن اين است كه توليد و نمايش همسنگ هم ارزيابي ميشوند و نه فقط توليد. متاسفانه بايد بگوييم با اين وضعيت سيستم توليد محوري محض سينما در ايران همچنان ضررده است البته نه همه توليدكنندهها و البته ضرر براي همه سينماداران است. جهش توليد در سينما نبايد باعث ايجاد رانت و حذف سليقه تماشاگر شود پس لطفا اين شعار درست را تفسير به راي نكنيد! كسي با توليد خوب مشكل ندارد مشكل از ايجاد رانت تخريبكننده توليدات غير كيفي و حذف تنوع در جذب سليقه تماشاگران است. علم الهدي در ادامه صحبتش مثالي ميآورد و آن اينكه اكثر مدافعان حذف نمايش فيلم خارجي در سينما خودروهايشان ماشين خارجي است: «اين نوع سبك زندگي مرا ياد مديران مياندازد كه همه دم از حمايت از توليد داخلي ميزنند ولي هيچ كدامشان پرايد سوار نميشوند. »
در پايان علمالهدي براي نمايش فيلمهاي خارجي صرفنظر از تحريمها اين اقدامات كه بايد انجام شود را پيشنهاد ميكند: «عضويت در كنفدراسيون مالكيت جهاني، خروج دولت از قيمتگذاري بليت سينماها و واگذاري آن به بازار عرضه و تقاضا، اختصاص ۳۰ درصد از ظرفيت نمايش سينماي ايران، امكان نمايش تيزر فيلمهاي خارجي در تلويزيون، به رسميت شناختن تاسيس دفاتر پخش فيلم خارجي در ايران، امكان سرمايهگذاري كشورهاي خارجي در سينماي ايران در عرصه توليد، توزيع و نمايش سينماي ايران و اجازه خريد و فروش فيلم خارجي در بازار جشنواره فيلمفجر و... (اين آرزوهاي سينمايي الان شده است رويا و فردا شايد ديگر رويا نباشد و شده باشد حسرت باور به ضرورت تبادل فيلم با كشورهاي خارجي با رعايت حقوق بينالمللي).»
بيست درصد ظرفيت سالنهاي سينما در اختيار فيلم خارجي
اگر به اكران فيلم خارجي در ايران دقت كنيد، ميبينيد كه گروه سينمايي هنر وتجربه از همان سالهاي ابتدايي كه تاسيس شده اقدام به برگزاري هفتههاي فيلم اروپايي يا كشورهاي خارجي كرده (كه به اين واسطه فيلمهاي خارجي در سينماهاي تهران و تعدادي شهرستانها به نمايش گذاشته ميشوند) و هم اينكه به صورت مستقل فيلمهاي خارجي امكان نمايش در اين گروه سينمايي را داشتند. حال پرسشي كه پيش ميآيد اين گروه سينمايي چگونه توانسته رايت فيلمهاي خارجي را براي مخاطبان و فيلمسازان هنري و تجربي فراهم كند؟
با جعفر صانعي مقدم مدير گروه سينمايي هنر و تجربه گفتوگو كرديم. او ميگويد: «در وهله اول بگويم هفتههاي فيلم اروپايي يا ديگر كشورهاي خارجي از طريق سفارتخانههاي داير در ايران و با بودجه فرهنگي برگزار ميشوند يعني آنها رايت فيلمها را ميخرند و مهمانها را به ايران دعوت ميكنند و هزينه پذيرايي از مهمانها (اقامت، بليت رفت و برگشتهاي داخلي و خارجي و...) بر عهده سفارت است. در اين ميان گروه سينمايي هنر وتجربه مسووليت اجراي اين برنامه را در كشور به عهده دارد ضمن اينكه انتخاب فيلمها براي نمايش در هفتههاي فيلم با مسووليت ما انجام ميشود.»
صانعي مقدم در ادامه توضيح ميدهد: «به تعداد نمايشهايي كه فيلمهاي خارجي در اين هفتههاي فيلم در سينماهاي ايران داشته باشند از طرف سفارت رايت اين فيلمها خريداري ميشود. مثلا اگر فيلمي سه سئانس در تهران و شهرستانها (يك سئانس در تهران و دوسئانس در شهرستانها) به نمايش درآيد سفارت سه رايت اين فيلم را خريداري ميكند بنابراين كاملا طبق مراحل قانوني فيلمهاي خارجي در هفتههاي فيلم به نمايش در ميآيد. اين نكته را هم اضافه كنم كه در انتخاب فيلمها دقت بسياري به خرج ميدهيم. پلان به پلان فيلمها را با در نظر گرفتن ميزان رضايت مخاطب و اينكه دچار كمترين جرح و تعديل شود، انتخاب ميكنيم.»
اين مستندساز به اكران فيلمهاي خارجي به صورت مستقل و جداي از هفتههاي فيلم در سالنهاي سينماي گروه هنر و تجربه اشاره ميكند و ميگويد: «قطعا بدانيد رايت فيلمهاي خارجي به نمايش درآمده در گروه سينمايي هنر و تجربه از پخشكنندگان خارجي ايراني خريداري شده است. يعني ما طبق يك تفاهم با پخشكنندگان جهاني، رايت فيلمشان را تحويل ميگيريم اگر چه قراردادي با آنها نميبنديم اما تفاهم بين ما ايجاد ميشود و ما از فروش فيلم به صورت ريال، درصدي را به آنها اختصاص ميدهيم و نمايش فيلم «كوه» امير نادري يا فيلمهاي ديگري نظير «رستاخيز»، «گندم» و... در گروه هنر وتجربه از اين طريق بوده است.»
اگر نيك بنگريم ميبينيم كه فيلمهاي خارجي روز كمتر ديده شده در گروه هنر و تجربه به نمايش در آمده كه از نظر صانعي مقدم اين اكرانها بهانهاي بوده تا فيلمسازان ايراني با آثار هنري و تجربي خارج از كشور بيشتر آشنا شوند.
اما نكتهاي كه بايد اينجا به آن اشاره كرد اينكه جعفر صانعي مقدم در زمان رياست حجتالله ايوبي پژوهشهايي كاربردي براي اكران فيلمهاي خارجي در سينماهاي كشور به سفارش بنياد سينمايي فارابي با مديريت عليرضا تابش و ارزشيابي و نظارت وقت (ايل بيگي) و پيگيري حيدري خليلي انجام داده كه ماحصل آن پژوهش و تحقيق و گفتوگو با مخالفان و موافقان را در اختيار بنياد سينمايي فارابي يا سازمان سينمايي قرار داده است. او ميگويد: «در تحقيقاتي كه سالها پيش داشتم به اين نتيجه رسيدم كه در ابتداي امر بيست درصد (و نه بيشتر) از ظرفيت سالنهاي سينما به فيلمهاي خارجي بايد اختصاص پيدا كند و پخش آن به بخش خصوصي (نه صاحبان سرمايه) كنندگان كار واگذار شود. كنندگان كار منظور تهيهكنندگان و پخشكنندگان و كساني كه سالها در پخش فيلمهاي خارجي تجربه كسب كرده و آشنا به اين حيطه هستند و نبض تماشاگر را در دست دارند و اساسا ميدانند چه فيلمهايي انتخاب كنند تا جرح و تعديل كمتري صورت گيرد باز هم ميگويم با شرط اينكه فقط ظرفيت بيست درصد سالنهاي سينما در نظر گرفته شود. در وهله دوم نبايد نمايش فيلمهاي خارجي به سينماهاي محروم معطوف شود. بلكه تمام مجتمعهايي كه داراي سالن سينما هستند به ميزان سالن از سانس اكران فيلم
خارجي برخوردار باشد يعني هر مجتمعي كه سالنهاي سينمايي بيشتري دارد سانسهاي بيشتري به نمايش فيلمها اختصاص بدهد. باز هم تاكيد ميكنم تا ميزاني كه ظرفيت 20 درصد بيشتر نشود.»
جعفر صانعيمقدم پيشنهادهاي خود را براي نمايش فيلمهاي خارجي به هيچ عنوان در جهت از بين بردن فضاي نمايش فيلمهاي داخلي و بياهميت جلوه دادن فيلمهاي ايراني نميداند بلكه تاكيد ميكند: «اكران فيلمهاي خارجي نبايد صرفا از سر باز كردن و باري به هر جهت باشد و فقط به اين فكر كنيم كه خلئي را پر كنيم.»
اين مدير سينمايي همچنين اشاره ميكند: « اگر بخواهيم اكران فيلمهاي خارجي هدفمند صورت بگيرد بايد يك شوراي اكران و رايت فيلم خارجي متشكل از بنياد سينمايي فارابي، نمايندههاي بخش خصوصي و شركتهايي كه در اين حوزه كار كرده و تجربه دارند، تشكيل شود و آنها بدون اينكه نفعي از اين ماجرا ببرند درباره چگونگي نمايش فيلمهاي خارجي در سينماهاي ايران تصميم بگيرند.»
نهادهاي پرنفوذ صنفي با اكران فيلم خارجي مخالفت نكنند
سعيد رجبي فروتن، مديركل حوزه رياست سازمان سينمايي نظر جالبي دارد. او كه سالها پيش مديركل دفتر نمايش خانگي بوده، ميگويد: « هر بار كه بحث اكران فيلم خارجي در سينماها ميشود، موافقان و مخالفان به صورت صفر و صدي در برابر هم موضع ميگيرند و به سياق گذشته حيات و ممات سينماي ايران را به آن گره ميزنند. مخالفان همانند چهار دهه گذشته فيلم خارجي را سبب تضعيف سينماي ملي ميدانند و موافقان بر ايجاد فضاي رقابتي و خارج شدن توليدات ايراني از محيط گلخانهاي پاي ميفشارند. به تازگي ركود و تعطيلي بسياري از سالنهاي سينما و بيرغبتي تهيهكنندگان براي اكران فيلمهايشان به خاطر همهگيري ويروس خطرناك كرونا باعث شده تا عدهاي فيلشان ياد هندوستان بيفتد و اكران فيلم خارجي را سبب رونق سالنها بدانند.»
به عقيده وي در بحث و گفتوگو پيرامون اكران فيلم خارجي معمولا به زمينههاي لازم و پيشنيازهاي انجام اين كار پرداخته نميشود و همگان اين اصل را بديهي دانستهاند كه فروشندگان فيلم خارجي منتظر نشستهاند تا تقاضاي ما را اجابت كنند و همه چيز در اسرع وقت آن گونه كه دلخواه ماست، به سرانجام برسد: «به مصداق اينكه هر كار ادب و آدابي دارد، اكران مستمر فيلم خارجي نيازمند ترتيبات حقوقي و اجرايي خاصي است كه اگر به درستي انجام نشود ولو آنكه چند فيلم هم اكران شوند، به سرانجام مطلوب نخواهد رسيد. تجربه تاريخي اكران فيلم خارجي در ايران و نيز روند كنوني حاكم بر اكران فيلم در سينماهاي جهان حكم ميكند كه در ابتدا با انجام توافقهاي لازم نمايندگي شركتهاي پخشكننده جهاني و منطقهاي در ايران افراد حقيقي يا حقوقي را به عنوان همكار شناسايي كرده و به رسميت بشناسند تا همه امور از مسير مشخص شده و بدون دخالت كارگزاران دولتي انجام شود. همانگونه كه فعالان اقتصادي در چارچوب مقررات با طرفهاي خارجي خود وارد مذاكره و معامله ميشوند، در زمينه فيلم و سينما نيز پس از ايجاد بسترهاي قانوني بايد چنين تعاملي به راحتي ممكن شود و شفافيت مورد نظر پخشكننده اصلي قابل دسترس باشد.»
از گذشتههاي دور تا به حال در غياب بخش خصوصي، موسسات دولتي چند بار مبادرت به اكران فيلم خارجي به صورت محدود كردهاند و اغلب اين فيلمها آثاري بودهاند كه به بهانه حضور در جشنوارههاي سينمايي كشور از رهگذر توافقات انجام شده با صاحبان فيلم، فرصت نمايش يافتهاند. وي به صحبتهايش اضافه ميكند: «تا قبل از تحريم گسترده و سنگين ايران از سوي امريكا اين فرصت فراهم بود كه فيلمهاي سينمايي كشورهاي آسيايي كه قرابت بيشتري با فرهنگ ما دارند، با ايجاد ساز و كارهايي نهادينه شده و با محوريت دفاتر خصوصي در سينماها اكران شوند اما مخالفت نهادهاي پرنفوذ صنفي با اكران فيلم خارجي و همراهي مديران سينمايي با آنها باعث شد تا سينماي ايران در انزوايي خود خواسته باقي بماند و در زمينه بينالمللي تنها دلخوش به موفقيت تعدادي از فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي سينمايي جهان بشود. موانع موجود در راه اكران فيلم خارجي اگر تاكنون به خاطر ملاحظات فرهنگي از جمله حمايت از سينماي ملي، كمبود سالن و مسائلي از اين دست بوده است، در سالهاي اخير به مسائل سياسي و سياست خارجي كشور نيز گره خورده است.»
در دهه 90 قطعنامههاي شوراي امنيت عليه كشورمان و تحريم ايران از سوي امريكا و ادامه سناريوي «ايرانهراسي» و سلطه رسانههاي متمايل به كاخ سفيد، سبب شده است تا اندك دريچههايي كه در گذشته به روي همكاريهاي سينمايي باز بود، بسته شوند و كمتر كسي ريسك همكاري و معامله با طرفهاي ايراني را به جان بخرد. به اعتقاد رجبي فروتن مضافا كه همكاريهاي سينمايي نيز بايد بر بستر گسترش روابط كشورمان در حوزههاي اقتصادي و سياسي با ديگر كشورها معنا يابد. به عبارتي وقتي دولتها و فعالان اقتصادي در پروژههاي مشترك اقتصادي و فرهنگي باب همكاري را ميگشايند، سرمايهگذاري در عرصههاي مختلف به امري عادي بدل ميگردد و نمود بيروني آن در جامعه به اشكال متنوعي پديدار خواهد شد.
حالا در نبود چنين بستري با فرض آنكه دولت و جامعه اصناف سينماي ايران با اكران فيلم خارجي مشكلي نداشته باشند، فعالان خصوصي به دليل فقدان امنيت سرمايهگذاري به ميدان نخواهند آمد و حضور خود را به آيندهاي موكول خواهند كرد كه امكان انجام فعاليت در شرايطي كاملا طبيعي فراهم شود و يگانه مرجع مداخلهكننده در صدور مجوز فيلم خارجي دولت باشد و هيچ مرجع ديگري اقتدار دولت را به چالش نكشد. نياز به تصريح ندارد كه اكران فيلم خارجي و متقابلا نمايش عمومي آثار ايراني در سينماي ديگر كشورها فقط حلقهاي از زنجيره همكاريهاي سينمايي است و اقداماتي نظير سرمايهگذاري در ساخت سينما، اجاره سينما، توليد محصولات مشترك، همكاريهاي آموزشي، برگزاري بازارهاي فيلم در دو كشور، جلوههاي ديگري از سلسله همكاريهاي كشورمان با طرفهاي خارجي است.
رجبي فروتن با شرح آنچه گفت به صحبتهايش ادامه ميدهد كه: «اكران فيلم خارجي در فضاي كرونازده كنوني بيشتر به يك شوخي شبيه است و مشتريان ثابت سينماها در اين ماهها اصلا دل و دماغ و جرات سينما رفتن را ندارند و اين عده خوب ميدانند كه با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نميشود و مناقشه ناتمام اكران فيلم خارجي تا قبل از گشايش اقتصادي و سياسي و برونرفت از وضعيت كنوني راه به جايي نخواهد برد.»
از نظر وي تا آن زمان علاقهمندان سينماي جهان همچون گذشته ميتوانند نسخه غيرمجاز محصولات روز سينماي كشورها را كه بر بستر اينترنت منتشر ميشوند، تماشا كنند يا نسخه مميزي شده آنها را بر پلفترمهاي رسمي آنلاين ببينند.
متولي نمايش فيلم خارجي سازمان سينمايي است
در ادامه اين گپ و گفتها نظر محمد مهدي طباطبايينژاد، معاون نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي را بايد جويا ميشديم كه او در اين زمينه نظر متفاوتي دارد: «بايد بپذيريم سينما در تمام دنيا دوران بحراني را به لحاظ جذب مخاطب پشت سر ميگذارد و چنين مشكلاتي فقط مربوط به سينماي ايران نميشود. كرونا كمر سينماي امريكا را شكسته چه برسد به كشورهاي ديگر. در همه جاي دنيا سينما جزو ضروريات زندگي مردم نيست پر واضح است در شرايط فعلي كه پاندمي كرونا سلامتي و زندگي آنها را نشانه گرفته اساسا اقبال آنها به سينما رفتن كم شده، هيچ فرقي هم نميكند فيلم ايراني اكران باشد يا خارجي. مردم به سينما نميروند.
او با بيان اينكه تمام قواعد و پروتكلهاي بهداشتي در سينماهاي ايران رعايت ميشود به تمهيدات ويژهاي اشاره ميكند كه سلامتي مردم را در سالنهاي سينما حفظ ميكند و ميگويد: با اين حال مردم ترجيح ميدهند سينما نروند. اين وسط صاحبان و بعضي پرديسهاي سينمايي اكران فيلم خارجي را مرهم افت تماشاگر ميدانند كه سازمان سينمايي با اين درخواست آنها هيچ مشكلي ندارد. اصلا در نظامنامه اكران سال ٩٩ آمده كه هر دفتر پخشي كه در سال ٩٨ سه فيلم يا بيشتر اكران كرده باشد ميتواند فيلم خارجي هم پخش كند.
طباطبايي با بيان اينكه متولي نمايش فيلمهاي خارجي سازمان سينمايي است درباره اينكه بعضي معتقدند نمايش فيلمهاي خارجي فقط از طريق قاچاق اين نوع فيلمها امكانپذير است، ميگويد: «اين گونه نيست چرا كه در حال حاضر تعدادي از دفاتر پخش هستند كه به خريد قانوني رايت فيلمهاي خارجي مبادرت ميورزند و تاكنون هم در زمينه پخش و اكران فيلم خارجي موفق بودهاند.»
خودمان همت كنيم
بد نديدم در اين مسير با تحليلگر جواني كه آشنا به قواعد اكران فيلمهاي روز دنياست صحبتي داشته باشيم. شاهين شجريكهن در بررسي خود از نمايش فيلمهاي خارجي در سينماهاي ايران به سالهاي ابتدايي انقلاب اشاره ميكند و معتقد است مواجهه مديران سينمايي با پديده اكران فيلم خارجي از ابتدا يك رويكرد كنترلكننده و غيرطبيعي را به همراه داشته است: «در نخستين سالهاي بعد از انقلاب جريان پررونق و پرمخاطب اكران فيلم خارجي در سينماهاي سراسر كشور ناگهان متوقف شد و با قانونگذاريهاي بخشنامهاي يكشبه تصميم گرفته شد فقط فيلمهاي ايراني اكران شوند و فيلمهاي خارجي عملا از چرخه رقابت بيرون گذاشته شوند.»
از نظر او شايد در سالهاي ابتدايي دهه شصت با توجه به حيات متزلزل سينماي نوپاي ايران بعد از انقلاب اين تصميم ميتوانست توجيه داشته باشد و منطقي به نظر برسد و حتي بايد از توليدات داخلي حمايت ميشد آن هم در شرايطي كه خيلي از دفاتر توليد و خيلي از فيلمسازها حتي بازيگرها بلاتكليف بودند و دوران تعطيلي را سپري ميكردند و بايد مورد حمايت و تشويق قرار ميگرفتند تا به فعاليت خود ادامه دهند ولي در ادامه اين به سنتي در سينماي ايران تبديل شد و عملا باعث توقف اكران فيلم خارجي در ايران شد.
مهمترين دليل موفقيت نمايش فيلم خارجي در سينماي ايران در قبل از انقلاب حضور كمپاني و نمايندگاني از كشورهاي خارجي در ايران بود (مولنروژ- دياموند)
شجريكهن هم به اين نكته اشاره ميكند كه قبل از انقلاب كمپانيهاي بزرگ در ايران نمايندگي داشتند و با رعايت اصول بينالمللي و با پرداخت حق كپيرايت و استفاده از مواد تبليغي اوريجينال شركتي، فيلمها گاه همزمان با اروپا و امريكا در ايران هم نمايش داده ميشد: «اصلا بسياري از سينمادوستان قديمي با ديدن فيلمهاي كلاسيك و خارجي مطرح آن دوره عاشق سينما شدند كه بعدها به سينماگر ايراني تبديل شدند و آثار بعضا برجستهاي را هم ساختد. يا در نوروز سينماهاي تهران سالها بر طبق يك سنتي كه با تماشاگر به يك قرارداد تبديل شده بود فيلمهاي نورمن ويزدم، جري لوييس و فيلمهاي كمدي دوبله شده جذاب نمايش ميدادند كه آن سالها دوران اوج دوبله فارسي با نمايش فيلمهاي خارجي رقم خورد.»
فارغ از صحبتهاي شجريكهن، اگر خاطرات اهل سينما را مرور كنيم ياد فيلمهاي سرخپوستي و نوآر كمدي قديم هم ميافتيم.
اما اين رويه نمايش فيلمهاي خارجي در سينماهاي ايران در ابتداي انقلاب مختل شد بعد از آن هم هيچ وقت به حالت قبلي برنگشت. شجري كهن توضيح ميدهد: «با اينكه بارها كارشناسها و دوستداران سينماي روز دنيا سعي كردند محدوديتها را از بين ببرند اما موفق نشدند؛ چرا كه از نظر آنها معني نداشت در آن دوره و زمانه مخاطب را مجبور كنيم كه فقط فيلم ايراني ببينيد. به خصوص در آن سالهايي كه فيلم خارجي از طريق اينترنت و ديويدي قابل دسترسي نبود و مردم به راحتي نميتوانستند همه فيلمها و سريالها را دانلود كنند اگر يك سينمايي فيلم خارجي نشان ميداد (مثلا در جشنواره فيلم فجر يا در حاشيه يك هفته فيلم) خيلي استقبال ميشد و مردم صف ميكشيدند براي اينكه فيلمهاي روز سينماي جهان را در ايران ببينند. ولي خب اين مسير بسته شد و بسته ماند و به نوعي به عادت سينما رفتن خانوادهها لطمه زد. نظر كارشناسي مسوولان سينمايي در آن زمان هم اين بوده كه با جلوگيري از اكران فيلم خارجي به نوعي از فيلم داخلي حمايت شود ولي در يك چشمانداز كلي ميبينيم كه اين نظريه آنها باعث ميشود تعداد سينماروها كم شود. همين حمايت از فيلمهاي داخلي و ممنوعيت نمايش فيلم خارجي باعث شد تا آن كساني كه به عشق فيلم خارجي به سينما ميرفتند و عادت داشتند آخر هفته خود را با خانواده در سينما بگذرانند و بليت سينما بخرند و مثلا فيلم «بر باد رفته» را ببينند يا «توطئه خانوادگي» يا فيلمهاي هيچكاك و جان فورد «دليجان» و «جويندگان» و از اين دست فيلمها را ببينند اين افراد ديگر به سينما نميروند در نتيجه به مرور جامعه فيلمبينها و سينماروها كم ميشود و اين در درازمدت به ضرر سينماست و در كوتاهمدت ممكن است چند فيلم ايراني فروش بيشتري كند ولي اين در درازمدت به رابطه سينما و مخاطب لطمه ميزند.
بارها و بارها كارشناسان سينما تاكيد كردهاند كه مخاطب بايد در سينما حق انتخاب داشته باشد. شجريكهن ميگويد:«اتفاقا با نمايش فيلم خارجي در كنار فيلمهاي ايراني، سازندگان آثار ايراني سعي ميكنند در بازار رقابتي مخاطب خود را جذب كنند كه خب متاسفانه اين اتفاق نيفتاد و مديريت گلخانهاي هميشه سعي كرده، زمين بازي را با انحصار به نفع محصولات مورد نظر خود بچيند همان اتفاقي كه در صنعت اتومبيلسازي شاهديم، اجازه داده نميشود كه برندهاي خارجي وارد شوند مگر با قيمتهاي كلان تا مردم مجبور شوند، محصولات سايپا و ايران خودرو را بخرند. اين مساله در درازمدت هم به اقتصاد و هم به وضعيت ترافيكي لطمات شديدي وارد ميكند و همان طور كه ميدانيد شاهد تصادفات جادهاي شديدي بوديم اما منع ورود خودروهاي خارجي در كوتاهمدت مزيت خوبي كه دارد، باعث ميشود همه مردم ماشينهاي پرشيا و پرايد بخرند و سوار شوند. متاسفانه بايد اذعان كرد كه وضعيت فرهنگ هم همينگونه است.»
نكته قابل اهميت و مهم كه در مقوله نمايش فيلم خارجي مطرح است، بحث سانسور است كه شاهديم گاه فيلمها با سانسور شديد به نمايش درآمدند:«حتي يادم ميآيد در جشنواره فيلم فجر آن زمان كه بخش بينالملل در كنار بخش ملي و داخلي برگزار ميشد و مهمانهايي از كشورهاي خارج دعوت شده بودند، فيلمهايي با سانسور شديد و قلع و قمع زياد در جشنواره به نمايش درآمدند كه خب اين موضوع رفته رفته باعث سلب اعتماد مخاطب از نمايش فيلم خارجي شد به اين معني كه اگر مخاطب بخواهد فيلم واقعي خارجي ببيند نبايد به تلويزيون و سينماهاي داخلي و جشنوارههاي داخلي اميدوار باشد بلكه خودشان بايد نسخه اصلي فيلم را تهيه كنند. در سالهاي گذشته با گسترش خطوط اينترنت و امكان آسان دسترسي به نسخه دانلود فيلم طبيعتا باعث افزايش حق مخاطب شده كه عادت كرده فيلم خارجي را روي مونيتور يا روي صفحه تلويزيون در منزل ببيند. به سختي ميتوان دوباره عادت سينما رفتن براي ديدن فيلم خارجي را بين تماشاگران اشاعه داد و محكم و استوار كرد. مخاطب امروز كه بخش عمده آن را جوانها، دانشجوها و خانوادهها تشكيل ميدهند به راحتي به فيلم اوريجينال با كيفيت درجه يك با زيرنويس خوب و انواع و اقسام دوبله دسترسي دارد و حتي در بازار موجود است. يعني بلافاصله بعد از نمايش يك فيلم نسخه با كيفيت آن را تهيه و در خانه ميبيند در نتيجه در اين تهران شلوغ، لزومي ندارد از خانه بيرون بيايد و كلي هزينه كند، مدت زيادي جاي پارك بگردد و حالا بيماري كرونا هم كه ديگر مزيد بر علت شده است.
صحبت با شجريكهن نكتهاي را به ذهن ميرساند اينكه فرصتهايي كه ميتوانستيم اكران فيلم خارجي در ايران راهاندازي كنيم و نكرديم. اين منتقد با تاكيد بر اينكه ديگر نميتوانيم شانسي براي اكران فيلم خارجي در ايران قائل شويم به گذشته رجوع ميكند و ميگويد:«اين روشها را بايد آن زمان كه شرايطش وجود داشت، انجام ميدادند. اولين روزهايي كه نسخه وياچاس فيلمهاي خارجي بين مردم رواج پيدا كرد و دست به دست شد و ممنوعيت ويديو و دستگاه نمايش خانگي عملا كان لم يكن شد، همان زمان خيلي از كارشناسها معتقد بودند الان وقتش است كه اكران فيلم خارجي به جريان بيفتد و مردم بيايند از مجراي فرهنگي درست فيلمهاي خوب را با دوبله و زيرنويس خوب ببينند ولي اين اتفاق نيفتاد تا كم كم اين سنت ريشهكن شد. متاسفانه الان شاهديم كه فيلمهاي روز دنيا را با كيفيت خيلي پايين نمايش ميدهند(منظور از كيفيت پايين صرفا كيفيت تصوير نيست، گاهي كيفيت زيرنويس دوبله صدا و نسخه قلع و قمع شدهاي كه بعضي قسمتها حذف و دستكاري شده) چطور چنين فيلمي براي مخاطب امروز ميتواند جذاب باشد؟
از نظر اين نويسنده سينمايي در زمان قديم اگر چرخه اكران فيلم خارجي را در ايران داشتيم، لوازم و زمينههاي نمايش اين فيلمها را هم داشتيم:«فيلمها بهترين دوبلهها را داشتند، نسخههاي درجه يك فيلمها با نظارت دقيق نماينده كمپانيهاي بزرگ در ايران اكران ميشد و با تبليغات درست در سينماهايي كه از قبل نمايش اين فيلمها براي مخاطبان اعلام ميشد و سينماداران براي نمايش اين فيلمها برنامهريزي ميكردند ولي در حال حاضر اينگونه نيست. به يكباره ميبينيم سينماداري يك ديويدي يا فلشي را پيدا ميكند كه معلوم نيست اين فيلم از كجا تهيه شده و آن را روي پرده نمايش ميدهد خب كاملا معلوم است چنين نمايشي براي تماشاگر جذاب نخواهد بود.
تنها راهكاري كه به ذهن اين منتقد سينما ميرسد كه جريان نمايش فيلم خارجي در كشو دچار رونق شود اين است كه:«به غير از كلوبهاي نمايش فيلم يا سينهكلوبها اين است كه گروهي مثل هنر و تجربه راهاندازي شود و با حضور كارشناسهاي متخصص و حرفهاي و كاربلد به شكل كاملا درستي كارش اين باشد كه فيلمهاي خارجي نمايش دهد، اطلاعرساني و عضوگيري كند. اين موضوع در درازمدت عادت فيلم ديدن روي پرده در بسياري از مخاطبان جديد ايجاد ميكند ضمن اينكه در زمينه سانسور بايد اعتمادسازي و سعه صدر به خرج داد. آخر چه دليلي دارد وقتي ميدانيم همين مخاطبان نسخه اصلي فيلم را در اختيار دارند و ميبينند چه لزومي دارد، فيلم را روي پرده عريض با خست و سختگيري سانسور كنيم و به نمايش درآوريم. اين يك تناقض بزرگي است و به اعتقاد من بايد در حوزه مديريت اكران فيلم خارجي، نگاه عاقبتانديش وجود داشته باشد و اين كاري است كه خود اهالي سينما و كارشناسان بايد برنامهريزي و اجراي آن را به عهده بگيرند وگرنه ديگر واضح است كه مديران دولتي 40 سال پيش اين موضوع را خراب كردند و راهاندازي دوباره آن كار خودمان است.»
در همه صحبتهايي كه درباره مشكلات اكران فيلم خارجي در سينماي ايران ميشود يك سر ضعف آن به عدم حضور نماينده رسمي پخشكنندههاي خارجي در ايران مربوط ميشود كه عدهاي معتقدند ما چنين نمايندگاني در ايران نداريم. ما سراغ بهنام وارسته، مدير مسول ايدهآل سينما كه نماينده رسمي پخشكننده فيلمهاي خارجي در ايران است، ميرويم. آن طور كه اين پخشكننده توضيح ميدهد:«موسسه پخش و توزيع فيلم ايدهآل سينما با برگزاري اولين اكران فيلمهاي ديجيتال و سه بعدي در كشور در سال 1390 با نمايش فيلمهاي هوگو(به كارگرداني مارتين اسكورسيزي) ۲۰۱۱، حريم(به تهيهكنندگي جيمز كمرون) ۲۰۱۱، بچههاي جاسوس ۴ – ۲۰۱۱، ميراث چين(جكي چان)- ۲۰۱۲ و انيميشنهايي چون شنل قرمزي ۲- ۲۰۱۱، هيولايي در پاريس- ۲۰۱۱، زامبيزيا- ۲۰۱۲ فعاليت خود را آغاز كرده است.» او معتقد است با پشتوانه جايگاه مديريت خود كه به عنوان مدير منطقه توزيعكنندگان فيلمهاي خارجي در خاورميانه(كه كشورمان نيز بخشي از آن است) با روابط انحصاري پخش از استوديوها و تهيهكنندگان مستقل جهاني به رسميت شناخته شده و امكان اكران و پخش همزمان فيلمهاي سينمايي و غيرسينمايي روز خارجي قابل واگذاري و پخش در جغرافياي ايران را ممكن كرده است كه با توجه به ظرفيت محدود مورد صلاحديد اكران فيلمهاي خارجي در كشور ميتواند معضل تامين و پخش را برطرف كند. او ميگويد، مديران محترم سازمان سينمايي و موسسات تابعه و نيز همكاران محترم ديگر در خانه سينما از ابتداي فعاليت اين موسسه از اين امكان مطلع بودهاند.
وارسته در ادامه صحبتش با بيان اينكه موضوع تامين فيلم مناسب با رعايت حقوق و اجازه از طريق اين موسسه تخصصي همواره در طول اين سالها مهيا بوده و در ضمن به دليل دسترسي همزمان با پخش جهاني امكان پخش نسخه DCP سينمايي فيلمهاي روز را پس از اخذ پروانه نمايش داراست، توضيح ميدهد كه او ميتواند بدون ايجاد ريسك و باري ناخواسته براي سينما و رسانههاي كشور زير نظر و ارزشيابي وزارت محترم ارشاد اسلامي و سازمان صدا و سيما در جهات مختلف و مكمل در رونق سينما و رسانهها به خصوص در جلب و تسهيل توافقات و تعاملات بينالمللي و از جمله توليد مشترك و پخش جهاني مفيد واقع ميشود.
او به صحبتهايش ادامه ميدهد:«پرداخت حقوق ناشي از پخش به تهيهكنندگان آثار نيز بر اساس اعتبارات فيمابين خارجي و تعهدات قراردادي فرامنطقهاي اين مجموعه صورت ميپذيرد كه مشكل انجام امور مالي در شرايط تحريم را(براي امور فرهنگي خارج از تحريم) به نفع سينماي كشور را ميسر ميكند. از سوي ديگر با حمايت و تسهيل رعايت حقوق توليدكنندگان بينالمللي نيز در خدمت اعتباربخشي و ديپلماسي فرهنگي كشورمان بوده كه به دليل طمع و زيادهخواهي برخي فعالين حوزه سينما و رسانهها در كشور به شدت مورد بيتوجهي و تساهل است.
براي اين پخشكننده عجيب است كه به رغم حضور تخصصي و تاييد شده اين موسسه در اين حوزه كماكان صرفا برخي تهيهكنندگان يا پخشكنندگان محترم فيلمهاي داخلي در خصوص تامين و اكران خارجي مورد مصاحبه يا كارشناسي قرار ميگيرند كه به صورت طبيعي و شايد منطقي حتي با اكران محدود و مفيد فيلمهاي خارجي در تضاد هستند يا از سوي ديگر، گاهي دستاندركاران رسانههايي كه ذينفع از سرقت اينگونه محتواها هستند مورد نظرخواهي و اطلاعرساني قرار ميگيرند كه موجبات انحراف عامدانه از واقعيت و انتشار نظرات مغرضانه در توجيه اعمال مجرمانه خويش ميشوند بنابراين انتظار ميرود، مديران محترم تصميمساز لااقل اين مهم را در نظر بگيرند كه كسب اطلاعات مستند و مفيد بايد از متخصصين به روز، بيغرض و مستقل هر حوزه نيز صورت پذيرد البته به شرطي كه كسب كارشناسي واقعي مد نظر باشد.
او ميگويد:«چپاول نامشروع داراييهاي ديگران با هر بهانهاي به نفع اندك افرادي سودجو و به ضرر كشور و ملت موجب تاسف است كه بايد به فوريت توسط مراجع صالحه محترم دولتي و قضايي رسيدگي و سامان گيرد:«عدم اجراي قانون موجود در خصوص غيرقانوني بودن پخش فيلم بدون مجوز و بدون اجازه در كشور در هر رسانهاي از جمله سينما و نمايش درخواستي، ارتباطي با قانون كپيرايت و عدم عضويت ايران در كنوانسيونهاي برن(و رم و پاريس و غيره) نداشته و دستاندكاران و حقوقدانان محترم بايد در خدمت رعايت حقوق بر اساس قانون كشور و خير و صلاح مردم و مملكت عمل كنند و نه بخش بسيار قليلي كه از سرقت و تاراج به ناثواب منتفع ميشوند البته ادله قانوني و شرعي نيز در بررسي حقوقي اين معضل احراز شده كه اميدواريم دوستان و دلسوزاني كه به سهو دچار بيتوجهي ميشوند، التفات لازم كنند. مطلع باشيم كه هماكنون چند عنوان فيلم در پرديسهاي سينمايي بدون حق و مجوز به صورت غيرقانوني و سرقتي پخش سينمايي ميشوند كه همچنان نظارت و برخوردي با ايشان اعمال نميشود و ظن نفوذ محفلي ايشان را(مانند سال 94 و 95 در بزرگترين پرديس سينماي وقت كشور) قوت ميبخشد. در خصوص تجربه ناموفق اكران سينمايي موسسه رسانههاي تصويري سابق در
سالهاي 97 و 98 نيز نياز به بررسي عملكرد چرايي و چگونگي تامين غلط و پخش با پروانه نمايش قانوني براي آثار سرقتي به رغم اطلاعرساني و مشاورات قبلي است كه اميدواريم بدون رسيدگي و برخورد مراجع محترم نماند. در حوزه رسانههاي درخواستي نيز اغلب قريب به اتفاق عناوين خارجي فيلم و سريالي سرقتي هستند كه مدارك مستدل لازم و كافي در اختيار است كه در جاي خود با اراده ناشي از حكم مقام قضايي، رسانهاي خواهند شد.»
او در پايان ابراز اميدواري ميكند كه كسي از صحبتهاي او رنجيده نشود كه سينما و رسانههاي كشور براي احقاق نهضت توليد با كيفيت و فراگير محتوا چارهاي ندارند جز نظارت دقيق و شديد بر فعاليتها در جهت عدم ادامه انحصار موجود و مبارزه با رانت و بيقانوني با هدف شايستهسالاري غيرمحفلي و البته جوانگرايي تخصصي.
شاهين شجريكهن با تاكيد بر اينكه ديگر نميتوانيم شانسي براي اكران فيلم خارجي در ايران قائل شويم به گذشته رجوع ميكند و ميگويد:«اين روشها را بايد آن زمان كه شرايطش وجود داشت، انجام ميدادند. اولين روزهايي كه نسخه وياچاس فيلمهاي خارجي بين مردم رواج پيدا كرد و دست به دست و ممنوعيت ويديو و دستگاه نمايش خانگي عملا كان لم يكن شد، همان زمان خيلي از كارشناسها معتقد بودند الان وقتش است كه اكران فيلم خارجي به جريان بيفتد
علم الهدي توضيح ميدهد: «عجيب آنجاست كه با وجود ششصد سالن سينما در سراسر كشور، اگر روزي روزگاري مثل شرايط فعلي، توليدكنندههاي فيلم بنا به هر دليلي (از ضعف كيفي فيلم گرفته تا نگران كمبود مخاطب) نخواهند فيلم را در سينماها اكران كنند نميدانيم تكليف سينماداران و اين ششصد سالن خالي چه ميشود. يعني نميدانيم چه كسي پاسخگوي نياز سالنهاي خالي است؟
پرويز نوري ميگويد: «تازگيها فرصتي دست داد تا فيلم قديمي «لنگر كشتي» را بار ديگر ببينم. موزيكالي متعلق به بيش از نيم قرن قبل كه در مقابل آن همه فيلمهاي خشونتي و خونين، آن همه عمليات محيرالعقول كامپيوتري ديجيتالي امروزي، «لنگر كشتي» لطيف و شاعرانه باقي مانده است. اين موزيكال زيبا بياختيار مرا به آن روزها باز گرداند. به سينما متروپل كه اين فيلم را آن وقتها نشان ميدادو حالا ديگربه انبار كاه و يونجه تبديل شده است!
جعفر صانعيمقدم ميگويد: «بدانيد رايت فيلمهاي خارجي به نمايش درآمده در گروه سينمايي هنر و تجربه از پخشكنندگان خارجي ايراني خريداري شده است. يعني ما بر طبق يك تفاهم با پخشكنندگان جهاني، رايت فيلمشان را تحويل ميگيريم اگر چه قراردادي با آنها نميبنديم اما تفاهم بين ما ايجاد ميشود و ما از فروش فيلم به صورت ريال، درصدي را به آنها اختصاص ميدهيم و نمايش فيلم «كوه» امير نادري يا فيلمهاي ديگر در گروه هنر وتجربه از اين طريق بوده است
مـحـمــدمــهدي طباطبايينژاد، ميگويد «بايد بپذيريم سينما در تمام دنيا دوران بحراني را به لحاظ جذب مخاطب پشت سر ميگذارد و چنين مشكلاتي فقط مربوط به سينماي ايران نميشود. كرونا كمر سينماي امريكا را شكسته چه برسد به كشورهاي ديگر. در همه جاي دنيا سينما جزو ضروريات زندگي مردم نيست پر واضح است در شرايط فعلي كه پاندمي كرونا سلامتي و زندگي آنها را نشانه گرفته اساسا اقبال آنها به سينما رفتن كم شده