لزوم بازانديشي در نظم جديد
روژين مازوجي
اين ويروس ميتواند همه جا باشد و هيچ رويتپذير هم نباشد. ميتواند در هوا پخش يا كه روي سطوح جا خوش كرده باشد يا كه توسط بدنهايي متحرك حمل شود. دشمن همه جا ميتواند باشد و هيچ جا نباشد و وظيفه ما سنگرگيري همگاني عليه چيزي نامريي است كه ممكن است با غفلتي لحظهاي گرفتارمان كند. فارغ از اينكه دست آخر تكليف اين بيماري چه ميشود، اين ويروس ميرود تا اشكال ديگري از مناسبات اجتماعي را در كار آورد. ميرود تا شكل ديگري از نسبتها را ايجاد كند يا شايد قرار است نحوه در جهان بودن ما را تغيير دهد. كرونا همانطور كه نسبت ما را با مكانها تغيير داده، قرنطينه و در خانه ماندنها، دوركاريها و اجتناب از ماندن در فضاهاي بسته، ضرباهنگ و نسبت ما با زمان را نيز تغيير داده است.
چه آن زمان كه در دوران قرنطينه همه از كش آمدن زمان حرف ميزدند و از خارج زدن ريتم حركتشان با ضرباهنگ طبيعي زمان و چه حالا كه فكر بازگشت به روزهاي بيپرواي گذشته آنچنان حسرتافزاست كه اميدورزي كه غالبا رو به آينده دارد، تمنا و ميل برگرداندن گذشته را ميكند. اما قصه به اينجا ختم نميشود نسبت ما با ديگران هم تحت تاثير قرار گرفته است، ديدارهايي توام با شك و دودلي، دقتهاي وسواس گونه به جزييات و پرهيز از تماس. حالا ديگر همه ميدانيم ديگري همانقدر كه ميتواند حامل حيات باشد، ميتواند حامل ويروس و بيماري و حتي مرگ نيز باشد. از طرفي رابطه افراد با پول و كالا هم دستخوش تغيير شده شايد به نظرم طبيعي باشد كه در شرايط پيشبينيناپذير اينچنيني بيشتر افراد سياست انقباض و محافظهكاري را پيش ميگيرند. متوقف كردن انواع و اقسام بينظميها و در هم آميختگي در جهت جلوگيري از سرايت بيماري معقولترين كار ممكن به نظر ميرسد، اما بازانديشي در اين نظم جديد و نسبتهاي جديد همواره لازم است. بايد گوش به زنگ بود كه با توسل به فاصلهگذاري و شكافهاي گسترده كه خود تلاشي براي بقاست چه وضعيتهايي به صورت موقتي و چه وضعيتهايي براي هميشه از دست ميروند. بايد در هم تنيدگي خود با جهان را همواره به خاطر آورد تا روزي پراكندهسازي و جداسازي بخشي عادي از در جهان بودنمان نباشد.