جفا در حق مميز
مهرداد احمدي شيخاني
روز سهشنبه اين هفته با تصميم شوراي شهر تهران خياباني را به نام مرحوم استاد مرتضي مميز كردند و مراسم بزرگداشتي را به مناسبت هشتاد و چهارمين سال تولد او در خانه هنرمندان برگزار و از سرديس استاد نيز رونمايي شد. اداي ديني بود به استاد كه به دليل شرايط امروز، با حضور عده معدودي انجام پذيرفت و سخنرانيهاي كوتاهي نيز از سوي برخي شاگردان و مسوولان شهري، از جمله شهردار تهران انجام شد. آنچه در اين سخنان محور اكثر گفتهها بود، جايگاه سترگ استاد در هنر مدرن ايران بود، اينكه بسياري از نشانههاي ماندگار از جمله نشانه شهرداري تهران از اوست. اينكه تصويرساز يگانهاي بوده، پوسترهاي درخشان بسياري آفريده، در تاسيس خانه هنرمندان نقشي اساسي داشته، طرح جلدهايش اعجابانگيز بوده و در همه شاخههاي گرافيك، آثاري درخور ارايه كرده و رشته گرافيك را در دانشگاه تهران بنا نهاده است. ولي آنچه مهمتر از همه كارهاي مميز بود و به آن اشاره نشد چيز ديگري بود.
در اين سالهاي بعد از انقلاب به مرور رسم شده كه وقتي از نقش انساني سترگ نام ميبرند، او را در در جايگاه پدري مينشانند. مثلا ميگويند فلاني پدر انيميشن ايران است يا پدر علم جغرافيا است و از اين نوع القاب كه با لفظ پدر شروع ميشود. در مورد مميز هم همه ميگويند او پدر گرافيك ايران است. در اين بزرگداشت هم بارها اين عبارت به كار رفت ولي آنچه براي دليل اين لقب بيان شد تنها به مرجعيت او در كارهايي است كه به عنوان يك گرافيست انجام داده، اينكه بسيار تصويرسازي كرده يا طرح جلد ساخته يا نشانههاي شگرفي طراحي كرده، يا پوسترهاي بسيار عالي آفريده، يا نهايتا رشته دانشگاهي گرافيك را در دانشگاه تهران بنيان نهاده است. اما مگر تنها مميز چنين كرده است؟ اين درست كه مميز تصويرساز يگانهاي بود ولي بهترين تصويرسازي كه جايزه جهاني هم برده از آن كس ديگري است، يا نشانههاي بسيار خوبي دارد ولي بهترين نشانه را كه در جهان از ايرانيان ميشناسند يك نفر ديگر آفريده. مميز انيميشن هم ساخته ولي بهترين انيميشنها از آن يك نفر ديگر است. مميز كارهايش ايراني بود ولي از يك نفر ديگر به عنوان الگوي گرافيك ايراني نام ميبرند.
قطعا و حتما مميز در همه اينها در قله بوده است ولي اينها كه به معني پدري كردن نيست. اينها فقط مميز را يك گرافيست يگانه ميكند اما پدري چيز ديگري است.
حتي معلمي كردن هم پدري كردن نيست. آنچه در مورد مميز ناديده گرفته ميشود و در اين بزرگداشت هم ناديده گرفته شد اين است كه مميز گرافيك را تبديل به يك شغل كرد. اينكه گرافيك يك حرفه باشد كه عدهاي با آن خرج زندگيشان را تامين كنند.
درست مثل نانوايي كه يك شغل است يا بنايي يا حسابداري. اينكه مميز از خودش فراتر رفت. نه اينكه مثل خيلي از ما فقط كار خودش را بكند. او يك شغل بنا نهاد. در همين ايام كرونا، بسياري در خانه نان پختند، شيريني درست كردند، غذا پختند و بسياري كارهاي ديگر، اما به هيچكدام از اين افراد، نانوا يا قناد يا آشپز نميگوييم. اينها همه كارهايي است كه اينان در ايام كرونا براي خود كردند. شغل اين است كه با انجامش امرار معاش بكنيم و مميز گرافيك را شغلي براي امرار معاش كرد. اينكه پدرها و مادرها فرزندانشان را ميفرستند دانشگاه تا گرافيك ياد بگيرند به اين اميد است كه گرافيك شغلشان شود و از اين راه امرار معاش بكنند. مميز اينگونه پدر گرافيك ايران شد.
وقتي شغلي براي امرار معاش افرادي همچون من ساخت كه خرج زندگي و خانواده و خيلي چيزهاي ديگرمان از آن تامين شود. اينكه شغلي ساخت و بعد براي اينكه اين شغل دوام و قوام بيايد، پيش از انقلاب به دنبال ساختن سنديكايش دويد و بعد از انقلاب از تاسيس انجمن صنفياش حمايت كرد كه اگر حمايت و پيشقراولي او نبود، اين شغل صنف پيدا نميكرد.
مميز پدر گرافيك ايران است چون گرافيك را نه فقط به عنوان يك رشته دانشگاهي كه مهمتر از آن، گرافيك را يك شغل كرد و از آن يك صنف ساخت. خيليها كارهاي بزرگ كردند، خيليها هنرمندان بزرگي هستند، خيليها يگانهاند ولي براي گرافيك، فقط مميز بود كه يك شغل ساخت و اينگونه بود كه مميز پدر گرافيك ايران شد. در حق اين پدر جفا نكنيم.