بررسي رويكرد اصلاحطلبان درواپسين سال دولت مورد حمايت آنان
خودانتقادي اصلاحطلبانه
آيا آرمان دموكراسيخواهي به عنوان روشي از حكمراني در ميان اصلاحطلبان جاريست؟
گروه سياسي| فصل بهار مطبوعات كه نيست و حتي بيراه نيست اگر بگوييم مدتياست كه پس از سالهاي پر شر و شور دهه هفتاد و دوران خوب اصلاحات كه روزگار شكوفايي مطبوعات و روزنامهخواني ايرانيان بود، حالا خزان مطبوعات سررسيده. همانطور كه انگار پس از چندصباحي كه پس از روزهاي تلخ 88، خورشيد بخت اصلاحات بار ديگر بر آسمان ايران نورافشاني كرد، حالا باز دو، سه سالي است كه اصلاحات فروغ گذشته را از كف داده و كار به جايي رسيده كه برخلاف همين چندسال پيش كه ميليونها ايراني به يك «تكرار» سيدمحمد خاتمي صندوقهاي انتخاباتي را سراسر ايرانزمين فتح ميكردند، حالا سياسيون براي آنكه حمايت افكار عمومي را پشت خود بسيج كنند، زبان به نقد اصلاحات و اصلاحطلبان ميگشايند و عليه آنها نطق ميكنند. اوضاع چنان در همين مدت كوتاه دو، سه سال دگرگون شده كه باور اينكه از آخرين حمايت ميليوني شهروندان ايراني از گزينه انتخاباتي اصلاحطلبان، همين مدت كوتاه گذشته، دشوار مينمايد و شايد حتي خود اين ميليونها ايراني هم سخت باور كنند كه همين 3 سال پيش، چگونه با عزمي 24 ميليوني، نام حسن روحاني را به صندوق راي انتخابات رياستجمهوري دوازدهم ريختند؛ آنهم چون سيدمحمد خاتمي بار ديگر تكرار كرده بود كه نبايد به عقب بازگرديم و نيز چون، ديگر اصلاحطلبان استدلال ميكردند كه اگر روحاني در مسيري كه از خرداد 92 آغاز كرده، ناكام بماند و اگر اين جريان سياسي- مدني پرشور و اين سرمايه اجتماعي پرقدرت از ادامه مسيري كه پي گرفته، بازماند، چه بلاها و مصائبي كه بر سر ملت و مملكت هوار نخواهد شد. اينكه اين مدت كوتاه در مناسبات سياسي، بهواقع چه بر سر اصلاحات آمده البته بحثي است مفصل و پردامنه كه واكاوياش به اين مجال كوتاه در يك گزارش روزنامهاي و چند يادداشت و گفتوگوي مطبوعاتي ممكن نميشود. چنانكه اين چندسال كه پس از تشكيل كابينه دوم حسن روحاني و چند ماه ديرتر از آن، ناگهان ورق برگشت و رييسجمهوري كه با 24 ميليون و چندميليون بيشتر از نوبت نخست، آغاز به كار كرده بود، هدف انتقادها قرار گرفت و نيز وقتي، اصلاحطلباني كه با نام «اميد» راهي «بهارستان» شده بودند، نتوانستند آنطور كه انتظار ميرفت خواسته ملت را برآورند، بارها از اينكه چه شد كه چنين شد، بحث و فحص شده و هنوز هم كسي نميداند آينده چه سرنوشتي براي اصلاحات رقم ميزند و خود اصلاحطلبان هم اگرچه بعضا بهنحوي درصدد بازخواني گذشته و تدوين نقشه راه آيندهاند، اما بهدرستي نميدانند چه بايد كرد تا چنان شود كه بايد. آنچه اما ميدانيم اين است كه سال 96 كه ازقضا بهاري دلنشين براي اصلاحات داشت و اصلاحطلبان توانستند ارديبهشتماه را با جشن پيروزي در انتخابات رياستجمهوري پشت سر بگذارند، همين كه فصول گرم سال گذشت و پاييز و بعد زمستان از راه رسيد، اوضاع تغيير كرد و «ديماه 96» شد كليدواژهاي كه حالا مدتهاست در ادبيات سياسي-رسانهاي ايراني، جز ارجاعي مستقيم به اعتراضات معيشتي، يادآور رويداد و حادثهاي ديگر نيست. اوضاع اما با ورود به سال 97 و خروج ترامپ از برجام، از آنچه كشور، ديماه 96 از سر گذارند، وخيمتر شد و چندي بعد، با ورود به پاييز سال بعد و سرآمدن آبانماه 98، حوادثي ديگر از راه رسيد كه سراسر ايران را درنورديد و باز كليدواژهاي را به ادبيات سياسيمان وارد كرد كه ارجاعش، جز اعتراضات مردمي و تلخيهايش نبود. سال 98 اما هرچه به انتها ميرفت، مشكلات بيشتر ميشد. مشكلاتي كه همزمان با روزهاي نخست واپسين ماه آن سال، هم پاي صندوق انتخابات مجلس يازدهم دامنگير اصلاحطلبان شد و هم با شيوع كرونا، در كوچه و خيابان و شهر و روستا، دامنگير دولت موردحمايتشان. حالا در نخستين روزهاي پاييز 99، اصلاحطلبان همچون زمستان و پاييز و تابستان و بهار اين دو، سه چند سال اخير، حال و روز خوبي ندارند. پايگاه اجتماعي و حاميان ميليونيشان نااميدتر از هميشه، بهجاي آنكه همچون يكي، دو سال پاياني دهه 80 و بهخصوص چندسال نخست دهه 90، منتظر يك بزنگاه انتخاباتي باشند تا حماسهاي سياسي رقم بزنند، دنبال آنند كه مبادا با افزايش افسارگسيخته قيمت دلار و سكه و شير و نان و روغن و ... همين ناچيزي را كه برايشان باقي مانده هم از كف بدهند و روزگاري دشوارتر از آنچه را اين سالها پشتسر گذاشتند، در انتظار داشته باشند.اصلاحطلبان و كنشگران سياسي اصلاحطلب هم هر روز بهنحوي بهدنبال يافتن راه چاره براي عبور از اين روزگار افول و سختي، از زمين و زمان گلايه ميكنند و عجيب آنكه بهجاي واكاوي آنچه تاكنون كردند، اغلب دنبال يافتن بهانه و توجيه گذشتهاند. هرچند هنوز هستند اصلاحطلباني كه ميدانند راه اصلاح فردا از واكاوي و نقد ديروز ميگذرد و اگر دنبال بهبودند، بايد خود كاري كنند. حالا عبدالكريم حسينزاده كه اين سالها در مقام نايب رئيس فراكسيون اميد و فراكسيون حقوق شهروندي مجلس دهم از نزديك در جريان اين مصائب بوده، در يادداشتي مفصل درپي يافتن اين پرسش است كه آيا اصلاحطلبان در مسير گذار به دموكراسي گام برداشتهاند يا خلافآمد آن. به اين اميد كه در روزگار خزان مطبوعات و اصلاحات اين گفتهها و نوشتهها هنوز مخاطب داشته باشند.