درباره صندوق ذخيره فرهنگيان
مهدي بهلولي
وزير آموزش و پرورش به دنبال تغيير اساسنامه صندوق ذخيره فرهنگيان باشد
يكي از نهادهاي متعلق به فرهنگيان كه در سالهاي گذشته بسيار خبرساز بوده صندوق ذخيره فرهنگيان است. تاسيس اين صندوق به برنامه دوم توسعه در حدود سال 73 برميگردد و اعتراضهاي فرهنگيان به شفاف نبودن و ضعيف بودن عملكرد اين صندوق تقريبا از چند سال پس از تاسيس آن آغاز شده است. نهادهاي صنفي و مدني فرهنگيان و نخستين گردهماييهاي اعتراضي آنها پس از انقلاب در سالهاي پاياني دهه 70 تشكيل شدند و از همان نخستين بيانيهها و اعتراضها، بحث صندوق ذخيره يكي از موارد تقريبا هميشگي بوده است. يعني در واقع فرهنگيان بيش از 20 سال است كه به عملكرد صندوق اعتراض دارند و بر اين باور بوده و هستند كه اين صندوق كه با پول آنها اداره ميشود نتوانسته آن چنان كه بايد و شايد، نهادي مفيد و كارآمد براي آنها باشد و گرهاي جدي از زندگي آنها باز كند. و راست اين است كه صندوق ذخيره فرهنگيان نه تنها نتوانسته خدمترساني درستي به فرهنگيان كند شوربختانه سالها حياط خلوت برخي كسان براي سوءاستفادههاي گوناگون مالي نيز بوده است. اما در همه اين سالها، دو خواسته كلي فرهنگيان، شفافسازي صندوق و افزايش نظارت و كنترل فرهنگيان بر اين نهاد مالي بزرگ بوده است. پرسش مهمي كه هيچگاه به آن پاسخ درست و قانع كنندهاي داده نشده اين است كه اگر اين صندوق به فرهنگيان تعلق دارد و با پول آنها اداره ميشود چرا فرهنگيان در مديريت خرد و كلان آن نقشي ندارند؟ سالها پيش، در جمعي از فرهنگيان همين پرسش را از مديرعامل وقت صندوق پرسيديم كه پاسخ دادند اساسنامه اجازه نميدهد! و پس از آن پرسيديم كه چرا اساسنامه را تغيير نميدهند؟ كه پاسخ دادند روند پيچيدهاي دارد و به اين آسانيها نيست! و البته اين پرسش همچنان پابرجاست كه چرا در اساسنامه صندوق ذخيره فرهنگيان، هيات امنايي وجود دارد كه لزوما فرهنگي نيستند و خود فرهنگيان آنها را برنگزيدهاند؟! چرا بايد وزير آموزش و پرورش رييس هيات امنا باشد و نايب رييس هيات امنا، معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزارت آموزش و پرورش؟ چرا وزير آموزش و پرورش بايد ديگر عضوهاي هيات امنايي را منصوب كند كه مهمترين ركن صندوق است و ميتواند هياتمديره و حسابرس و بازرس صندوق را عزل و نصب كنند؟ آيا خود اين هيات امنا، سرمايهاي در صندوق دارند؟ آيا اين افراد از خود فرهنگيان دلسوزتر نسبت به سرمايههاي خودشان هستند؟ آيا سوءاستفادههاي كلان و بسيار سالهاي گذشته، نشان نداده است كه شوربختانه هيات امنا، نتوانستهاند نقش مثبت و مفيدي در راستاي بهبود وضعيت صندوق و دستكم جلوگيري از سوءاستفادههاي انجام شده بازي كنند؟ هيات امنايي كه سالي معمولا دو، سه بار دور هم گرد ميآيند و نشستي برگزار ميكنند و خودشان هم عضو صندوق نيستند و احتمالا اينجا و آنجا پستها و درگيريهاي كاري فراوان دارند چگونه ميتوانند نگهبانان و دلسوزان منافع فرهنگيان باشند؟ شايد مهمترين پرسش از صندوق ذخيره فرهنگيان، پرسش از هويت آن است. در همان ماده 1 صندوق ميخوانيم كه اين «موسسه داراي شخصيت حقوقي مستقل و استقلال مالي است.» چنين به نظر ميرسد كه اين بند، موسسه را به عنوان يك بنگاه خصوصي اقتصادي معرفي ميكند. اگر اين گونه باشد پرسش اين است كه چرا رييس هيات امناي آن بايد وزير آموزش و پرورش باشد و چرا خود صاحبان سرمايه اين موسسه، نبايد رييس و ديگر عضوهاي هيات امنا را از ميان خودشان برگزينند؟ در سالهاي گذشته خبرهاي فراواني به گوش رسيده است كه فرادستان آموزش و پرورش، صندوق ذخيره فرهنگيان را به عنوان بخشي از مجموعه تحت مديريت خود در آموزش و پرورش نگاه ميكنند و افراد مورد نظر خود را با عنوانهاي متفاوت در آن مشغول به كار ميكنند. روشن است كه در اين صورت، اين موسسه ديگر به عنوان يك نهاد اقتصادي خصوصي متعلق به فرهنگيان نخواهد بود و لزوما سود مالي سرمايهگذاران خود را دنبال نخواهد كرد. همين مساله وضعيت صندوق را به شدت وابسته به نگاه وزير آموزش و پرورش كرده است. خوشبختانه در چند سال گذشته و با ورود مهدي نيكدل به عنوان مديرعامل صندوق، شاهد روند مثبتي در صندوق و عملكرد آن و به ويژه جلوگيري از حيف و ميل سرمايه فرهنگيان بودهايم اما اين وضعيت ميتواند كاملا موقتي باشد و با تغيير دولت و تغيير مديران صندوق، شاهد وضعيت ديگري باشيم. پيشنهاد اين است كه وزير آموزش و پرورش كنوني، به جد به دنبال تغيير اساسنامه و افزايش نقش فرهنگيان در مديريت صندوق و روشنتر كردن شخصيت حقوقي و استقلال در تصميمگيري اين موسسه باشد.