• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4756 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۹ مهر

پول ما در جيب ديگران

مهرداد احمدي‌شيخاني

مي‌گويند آن‌كس كه به حج مي‌رود بايد استطاعت مالي داشته باشد. اين استطاعت يا همان توانايي مالي يعني آن فرد بيش از هزينه‌هاي عادي زندگي، داراي درآمدي باشد كه بتواند به حج برود و برگردد و در زمان سفر، نه خودش و نه آنهايي كه براي گذران زندگي، وابسته به توانايي اقتصادي او هستند در مضيقه و تنگنا نيفتند. البته اين تعريف با توجه به امكاناتي كه امروز براي سفر هست تغيير كرده، چراكه در گذشته، سفر، آن هم سفر حج، داستاني متفاوت از امروز داشت و آن‌كس كه قصد حج مي‌كرد، ممكن بود بعد از ايام حج به مكه برسد و براي همين تا سال بعد كه دوباره ايام حج گذاشتن برسد، همان‌جا مي‌ماند و گاهي چند سال ديگر هم مي‌ماند كه از نو، حج بگذارد و اين استطاعت براي آن بود كه در اين مدت، خانواده‌اش بدون او به تنگنا نيفتد. براي همين سختي سفرها بود كه القابي مثل حاجي و كربلايي و مشهدي، هم رواج داشت و هم داراي عزت و احترامي خاص بود، چراكه در گذشته‌ها، سفر اتفاق خاصي بود كه به آساني براي هر كسي ميسر نمي‌شد. در همه اين موارد سفر، تامين مخارج خود و وابستگان، برعهده مسافر بود. حالا اين از سفر زيارتي بود كه مسافر، خود بايد استطاعتش را داشته باشد، سفرهاي تفريحي كه ديگر جاي خود داشت. در اين 40 و چند سال اما داستان استطاعت سفر، تغييراتي عمده كرده كه از بن با گذشته متفاوت است و آن هم اينكه حاكميت، بخشي از هزينه سفر را متقبل مي‌شود. اينكه حاكميت بنا به ملاحظاتي، براي سفري مانند حج چنين مي‌كند كاملا قابل درك است، چراكه حضور پررنگ و گسترده در ايام حج، فقط يك مساله شخصي نيست و در جهان پيچيده امروز داراي مفاهيمي چند لايه است، ولي اينكه در اين چهار دهه، حكومت براي سفرهاي تفريحي مردم هم چنين هزينه‌اي را متقبل شود احتياج به درك چرايي آن دارد. تقبل هزينه سفر يعني حكومت به متقاضيان سفر، ارز مسافرتي اختصاص دهد تا براي تفريح به تايلند و تركيه و ارمنستان و آذربايجان سفر كنند و ارزي را در آن كشورها خرج كنند كه به قيمتي پايين‌تر از ارزش آن در بازار داخلي در اختيارشان قرار گرفته است. 
معناي ساده‌اش اين است كه حاكميت به مردم پول مي‌دهد تا بروند در آنتاليا و پاتايا تفريح كنند و به اقتصاد سياحتي آنان مدد برسانند. به نظر مي‌رسد در همه اين سال‌ها تصميمي غيررسمي وجود داشته كه آن تفريحي كه به هر دليل در داخل كشور مجاز نيست، به كمك دولت و از خزانه مملكت براي آنهايي كه خواستارش بودند، فراهم شود. اينكه چگونه اين تصميم غيررسمي گرفته شده يا اصلا چنين تصميمي وجود داشته يا نه، من از آن بي‌خبرم ولي هر چه بوده، در نتيجه تاثيري نداشته و آنچه ديده مي‌شود اين است كه دولت به عده‌اي از صندوق همه مردم كشور پول مي‌داده تا بروند و در كشورهاي ديگر به تفريحاتي بپردازند كه بنا به عللي در داخل كشور مقدور نبوده است. قطعا بسياري از اين زاويه به موضوع نگاه مي‌كنند ولي به هر دليلي چندان به آن اشاره نمي‌كنند، گويي، هم آنهايي كه پول سفر داده‌اند و هم آنهايي كه گرفته‌اند، به نوعي با هم بر سر اين موضوع به توافق رسيده‌اند كه سرمايه كشور براي رونق اقتصاد توريستي كشورهاي ديگر هزينه شود.
اما اين وجه آشكار و البته اعلام نشده يك توافق عمومي است. ولي وجهي هم هست كه توافقي بر سر آن نيست و به نوعي سرمايه كشور به خاطر آن تحويل كشورهاي ديگر مي‌شود و با آنكه در همه اين چهار دهه، اين واريز سرمايه به جيب ديگران ادامه داشته و اعتراض‌هاي بلندي هم به آن شده، تغييري در آن ايجاد نشده است. موضوع همان مهاجرت نخبگان و متخصصين است. اينكه هزينه آموزش يك متخصص در ايران از دوره ابتدايي تا انتها، يك ميليون دلار مي‌شود و سالانه، 40 هزار نفر از اينان از كشور مي‌روند. يعني سالانه 40 ميليون دلار فقط در همين موضوع توسط كشور ما به جيب ديگران واريز مي‌شود. اينهايي كه گفتم را قطعا مسوولان بيشتر و بهتر از من مي‌دانند و چون اطمينان دارم كه مي‌دانند، شايد اين هم مانند تخصيص ارز مسافرتي، دلايلي اعلام نشده دارد و بنا بر ضرورتي است كه زمينه خروج چنين سرمايه‌اي فراهم مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون