متدين دردمند روشنفكر پرسشگر
غلامرضا ظريفيان
تحقيقات و پژوهشهاي دكتر فيرحي متكي بر پرسشها و تاملات عميقي بود. در عين حال تلاش ميكرد از درون اين پرسشها، مسائل جديدي استخراج كند. از اين رو رويكرد او اساسا پرسشمحور بود و دانش را بر مبناي سوال و پرسش در نظر ميگرفت. از اين رو پاسخهايي هم كه مطرح ميكرد، بسيار نوآورانه و بديع بود. براي مثال كتاب مهم قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام مدتهاي مديد است كه منتشر شده، اما به دليل پرسشهاي جدياي كه در آن كتاب مطرح شده، همچنان اثري بديع و حائز اهميت است. از اين حيث مباحثي كه او مطرح ميكرد، يك پختگي خاص دارد. از اين رو مثلا كتاب قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام، نمونه مشابهي در ايران ندارد. اين عمق و پختگي را در ساير آثار دكتر فيرحي نيز ميتوان ديد.
اين پرسشها، او را به يك نقطه اتصال رهنمون كرد و توانست دريابد كه بين مسائل بنيادين آغازين دوره اسلامي و تحولات دورههاي مختلف تا مسائل امروز، يك پيوستار عميق وجود دارد. بنابراين وقتي او سمت طرح مساله در صدر اسلام ميرود، اولا همه آثار تحقيقاتي و پژوهشي را با دقت مد نظر قرار ميدهد و ثانيا از دل اين آثار يك پروژهاي استخراج ميكند. به عبارت ديگر او ميان مسائل صدر اسلام و سدههاي ميانه و حاضر يك پيوند و ارتباط ميبيند و در همه اينها، مسالهها و معضلهها و مشكلههايي را ميبيند كه با يكديگر مرتبط هستند. يعني ايشان به خوبي و با تكيه بر تحقيقات گسترده ميدانست ريشه آنچه را كه در مشروطه رخ ميدهد و او به آن پاسخ ميدهد، بايد در تاريخ اسلام بجويد. از ديد دكتر فيرحي يك درهم تنيدگي عميق ميان اسلام و ايران مطرح بود و او مسائل اين دو را در پيوند با يكديگر و نه در تضاد آنها با هم، ميديد و ارزيابي ميكرد. بسياري از مباحثي كه او در طول تاريخ اسلام جستوجو ميكرد، مواد و فرآوردههاي خوبي براي فهم مباحثي فراهم ميكرد كه در فقه مشروطه و قانون اساسي مشروطه به دنبال آنها ميگشت.
ديگر ويژگي مهم پژوهشهاي مرحوم فيرحي اين است كه با پرسشهاي امروز ما تاريخ گذشته را ميكاود تا بتواند به مسائل امروز ما پاسخ بدهد. از اين رو در عين حال كه اسير معاصريت نيست، با كاوش در تاريخ صدر اسلام و سدههاي ميانه، موادي را براي فهم امروز به كار ميبندد. اين حكايت از آن دارد كه او درد اكنون دارد و يك محقق محض نيست. از اين حيث ميتوان تا حدودي او را با در نظر داشتن تفاوتها، با مرحوم دكتر شريعتي مقايسه كرد. از درون آثار شريعتي نيز درد بيرون ميآمد و نشان ميداد كه اين عالم تعهد اجتماعي دارد و به مسائل و دغدغههاي اكنون جامعه توجه دارد.
دكتر فيرحي نمونه بارز يك انسان آكادميك بود و كاملا به قواعد و اصول رفتار دانشگاهي ملتزم بود. بسيار منظم و در عرصه تدريس سختگير و سختكوش بود و دانشجويان را روشمند و ملتزم به اصول دانشگاهي تربيت ميكرد. در عين حال يك كنشگر مرزي بود، يعني در آكادمي نماند و از اين رو توانست تاثيري فراتر از مرزهاي دانشگاهي بگذارد. فيرحي خود را منحصر به دانشگاه نميكرد. او يك فقيه بود و با حوزه آشنايي عميقي داشت. او يك قرآن پژوه بود و كارهاي تطبيقي ميكرد. در كنار اين مساله را صرفا در روايت و مفردات منحصر نميدانست و بحث انديشه برايش مهم بود. در انديشه نيز توجه جدي به بحث قدرت داشت و رابطه دانش و قدرت را مد نظر داشت. او يك استاد مبرز انديشه سياسي بود. در عين حال ميكوشيد از درون اين مفردات يك نظريات و فرضياتي استخراج كند.
فيرحي ديگران را به خوبي و متواضعانه ميخواند، اما در آنها نميماند. از اين رو مثل كس ديگري نبود و به شيوه و سياق خودش ميانديشيد و كار ميكرد. هر كس با او مواجه ميشد، عمق تواضع و فروتني او را درمييافت. در عين حال اگر در موضوعي تخصص نداشت، بيدليل اظهارنظر نميكرد و صراحتا ميگفت كه در اين زمينه تخصصي ندارم.
ديگر ويژگي او احياگري بود. سعي ميكرد از دل مواد مرده تاريخي مثل علوم سياسي و فقه، يك زندگي را استخراج كند. هر كس با متون و كلام او مواجه ميشد، حس ميكرد كه اين انديشهها زنده هستند و با انسان حرف ميزنند. ديگر ويژگي او هوشمندي و زيركي بود و هيچ نكتهاي را از ديگران فروگذار نميكرد. اين گزينشگري و هوشمندي و زيركي باعث ميشد كه به آنچه ديگران ميگويند، بينديشد. او صياد نكتههاي درخشان ديگران بود. در كنار همه اين ويژگيها، بهشدت مساله عدالت برايش اهميت داشت و به بحث محرومين توجه ميكرد. نگاه او سوسياليستي نبود، اما مساله عدالت معطوف به برابري برايش اهميت داشت. به همين دليل در مسائل سياسي و تاريخ اسلام، مساله عدالت معطوف به برابري برايش اهميت داشت.
در پايان اينكه فقه از جنبه خاصي براي مرحوم فيرحي اهميت ويژه داشت. او معتقد بود كه نبايد قدر فقه را كم كرد، زيرا فقه يك دستگاه حقوقي است كه نظم مدني را در جامعه ايجاد ميكرده است. از اين رو بايد به اين كاركرد فقه در ايجاد نظم مدني توجه كرد. از اين حيث كار او با بسياري از روشنفكران ديني مثل دكتر سروش متفاوت بود. او معتقد بود بايد از ظرفيتهايي كه در تاريخ و سنت اسلامي هست، به خوبي استفاده كرد. در عين حال واقعا در عرصه تدين بيريا و بيآلايش نمونه و الگو بود. او انسان متدين دردمند روشنفكر پرسشگر رو به اكنون و آينده بود.
پژوهشگر تاريخ اسلام