ساختمان تئاتر شهر و ايجاد يك جريان فرهنگي
فرامرز پارسي
از درگذشت اميرعلي سردارافخمي بسيار متاسفم، ايشان يكي از معماران برجسته كشور ما بودند كه آثاري ارزشمند از خود به يادگار گذاشتهاند. اينكه چرا با وجود بزرگان اين حوزه كه خاطراتي از معاشرت و گفتوگو با ايشان دارند درباره استاد سردارافخمي مينويسم از آنرو است كه از راه دور و به واسطه كارهايشان با ايشان ارتباط برقرار كردهام. نخستينبار به زماني برميگردد كه ساختمان مجلس شوراي ملي را مرمت ميكردم، همزمان در كنار اين ساختمان، ساختمان مجلس شوراي اسلامي كه هرمي شكل است در حال ساخت بود. از آنجا كه مجري هر دو طرح يك مجموعه بودند با آنها ارتباط داشتم و متوجه شدم كه طراحي بنا توسط سردارافخمي بوده. اگرچه بعدتر تغييراتي در معماري آن داده شد اما بايد به ياد داشته باشيم كه طرح اصلي از آن سردارافخمي بود. همچنين از يكسال و نيم پيش پروژه مطالعه و طراحي تئاتر شهر به من واگذار شد و اين امر بهانهاي بود كه بار ديگر با اثري از ايشان و شايد مهمترين اثرشان در كشور روبهرو شوم. اين بار اثر را به لحاظ معماري، سازه، تاسيسات، تاريخچه و ... به دقت مطالعه كردم و از اينرو به جرات ميتوانم بگويم يكي از آثار خوب در حوزه معماري معاصر كشور ما اين بناست. تئاتر شهر بسيار سنجيده و دقيق و هنرمندانه طراحي شده، در اين اثر سردارافخمي صرفا يك معمار نبوده كه فضا طراحي كند، بلكه روي جزييات كاشي و اجزاي آكوستيكي كار شده و بنا بسيار استثنايي است. البته در مطالعاتمان متوجه شديم كه بنا به لحاظ سازهاي نقايص جدي دارد و اين موضوع را در مفهوم «رفع خطر» به وزارت ارشاد هم اعلام كردهايم كه صحيح نيست از بنا تا زماني كه اين نقايص را دارد، استفاده شود و بايد بنا مقاومسازي شود. البته اين نقص به مهندس سازه مربوط ميشود و كار سردارافخمي نبوده. پروژه معماري تئاتر شهر در زمان طراحي پروژهاي بسيار مرتب، بادقت و مطابق با نيازهاي شهر تهران بود و از جهتي آغازگر تئاتر مدرن ايران از لحاظ نزديكي آن با دانشگاه تهران شد. با ساخته شدن ساختمان تئاتر شهر اجراهاي تئاتر به ويژه تئاترهاي روشنفكري از خيابان لالهزار به اين ساختمان منتقل و نقطه ثقل فرهنگي از بهارستان و لالهزار به سمت تئاتر شهر و خيابان انقلاب امروزي تغيير مسير پيدا كرد.
سردارافخمي متعلق به جريان مهمي از معماري ايران است كه تقريبا در دو دهه پاياني حكومت پهلوي شكل گرفت. در اين دو دهه گرچه معماران به معماري مدرن توجه كردند اما از جهتي از جريانهاي ديگر هم تاثير گرفتند كه بر اساس آنها به معماري تاريخي و بومي ايران هم نظري ميانداختند. برخي ممكن است تصور كنند فرمهايي كه در ساختمان تئاتر شهر است يادآور «بكمن» است اما خود سردارافخمي هم معتقدند كه اين فرمها ربطي به «بكمن» ندارد. توجه ايشان به كاشيها و نقوشي كه برخي از آنها به ايران پيش از اسلام مربوط ميشود، نشان ميدهد ايشان هم متعلق به جريان توجه به ميراث تاريخي در حوزه معماري مدرن بودهاند. در اين جريان ما مجموعه كارهاي خوبي را داريم كه به دهه آخر پهلوي برميگردد كه از معماران آنها ميتوان به اردلان، ديبا، فرمانفرما، امانت و سردارافخمي اشاره كرد. آنها متعلق به نسلي از معماران هستند كه يك دوره درخشان را براي معماري در ايران شكل دادند و عمده كارهايشان براي شهرهاي بزرگ و ابنيه شاخص بودند. البته نميتوانيم ادعا كنيم اين جريان روي معماري مسكوني و معماري اصلي سازنده شهرهاي ما تاثير گذاشته ولي روي بناهاي شاخص اثر جدي داشته است. نكته مثبت اينكه ما تمام آثار اين معماران بزرگ را ثبت ملي كردهايم و از اين نظر جامعه فرهنگي ميتواند به خود ببالد كه قدر اين معماران را در حد وسع خود دانسته است. به نظر من سردارافخمي حتي اگر همين يك اثر را داشت نامش را در تاريخ معماري ايران ثبت كرده بود هر چند كه كار ايشان به اين يك اثر محدود نماند. سردارافخمي آثاري را خلق كرد كه مشاهده و ديدن و حضور در آنها چه براي يك مخاطب معمولي و چه يك معمار با تجربه لذتبخش است. اميدوارم مديران جديدي كه در همين روزها به مديريت مجموعه تئاتر شهر انتخاب شدهاند مسائل سازهاي و تاسيساتي نظير آتشسوزي و... را برطرف كنند و در عين حال با رعايت تمام ظرايفي كه سردارافخمي مدنظر داشتند بتوانيم اين اثر را در اختيار مردم بگذاريم.