مثلث آموزش
محمد داوري
كرونا نهتنها اقتصاد و سياست و مناسبات اجتماعي بلكه آموزش را به معناي عام و نظامهاي آموزشي بهويژه آموزش عمومي و رسمي را به معناي خاص با چالش مواجه كرده است؛ چالشي كه همه عناصر و متغيرهاي آموزشي را دربر گرفته اما در اين ميان آنچه بيش از همه اهميت دارد فرآيند اصلي آموزش است كه خروجي آن را بايد در متغير «كيفيت آموزشي» جستوجو كرد. اين روزها در اكثر نظامهاي آموزشي به ويژه نظامهاي سنتيتر اين نگراني وجود دارد كه در شرايط آموزش مجازي يا غيرحضوري و آنلاين چه بر سر كيفيت آموزشي ميآيد و اين نگراني همچنان كه در نظرسنجيها آمده است در ميان والدين در راس نگرانيهاي خانوادهها قرار دارد و شايد بتوان گفت دليل اصلي آن، نگراني از افت تحصيلي به دليل پايين آمدن كيفيت آموزشي باشد. حال پرسش فني و كارشناسانه اين است كه چه ميشود كه در فرآيند آموزشي با افت كيفيت آموزشي ممكن است مواجه شويم؟
پاسخ به اين پرسش از منظر مديريت آموزشي به ويژه برنامهريزي آموزشي و درسي مفصل و گسترده است و پرداختن به ابعاد آن به صورت فني هم در اين يادداشت تناسبي ندارد اما ميخواهم سادهتر اشارهاي داشته باشم به پاسخ اين پرسش، تا شايد كاربرد گستردهتر و مفيدتري به ويژه براي والديني داشته باشد كه اين روزها بيشتر از خود دانشآموزان نگران هستند.
در يك فرآيند آموزشي عناصر متعددي نقش دارند تا ما بتوانيم به اهداف آموزشي موردنظر دست يابيم اما در ميان اين عناصر من ميخواهم خوانندگان محترم اين نوشته را متوجه يك سه ضلعي كنم كه از آن تحت عنوان «مثلث آموزش» نام ميبرم، مثلثي كه بيترديد ميتواند كيفيت آموزشي را تضمين و نگراني از افت عملكرد تحصيلي دانشآموزان را تا حد زيادي كاهش دهد. البته در اين نوشته خيلي خلاصه به آن ميپردازم و در فرصتهاي بعدي مفصلتر خواهم پرداخت.
1- محتواي آموزشي: نخستين پرسش كليدي اين است كه آموزشدهنده (معلم و مربي) بايد از خود بپرسد چه چيزي را ميخواهد به دانشآموز بياموزد يا به عبارتي اهداف آموزشي او چيست و چه دانش يا مهارتي را ميخواهد تحقق ببخشد؟ اين پرسش، هدفمندي آموزش را نشانه ميگيرد و زيربناي دو ضلع ديگر است، يعني وقتي مشخص شد چه چيزي را ميخواهيم آموزش بدهيم دو ضلع بعدي يعني «روش» و «ابزار» را نيز بر آن اساس انتخاب ميكنيم.
2- روش آموزشي: چگونگي اجراي يك برنامه آموزشي براي ارايه يك محتواي آموزشي و موفقيت در آن بيترديد به اين بستگي دارد كه روش موردنظر تناسب داشته باشد با محتواي آموزشي. يعني همه محتواهاي آموزشي را نميتوان با يك روش ارايه داد همان نقص بزرگي كه نظامهاي آموزشي سنتي و كليشهاي دارند و از تنوع روشهاي آموزشي در آنها خبري نيست و حالا در آموزش غيرحضوري كه نيازمند تنوع و جذابيت روشهاي آموزشي هستيم اين نقص بيشتر خودش را نمايان ساخته است.
3- ابزار آموزشي: نميشود صرف داشتن كتاب درسي يعني مجموعهاي از محتواهاي آموزشي و به اتكا متن كتاب و بيان معلم و مربي انتظار داشت كه يادگيري لذتبخش، همهجانبه، عميق و ماندگار صورت پذيرد، بلكه براي اطمينان از كيفيت آموزشي و جلوگيري از افت آموزشي ارايه هر محتواي آموزشي با بهترين روشهاي آموزشي نيازمند «ابزار آموزشي» است؛ ابزاري كه ميتواند يادگيري را عينيتر و عميقتر كند و با درگير كردن همه حواس يا گيرنده كيفيت آموزش را بالا برده و با چشاندن لذت يادگيري شوق فرا گرفتن را در فراگيران تشديد كند.