ديكتاتورها عليه بشريت
جعفر گلابي
پس از تحريك آقاي ترامپ و حمله خشونتبار هوادارانش به كنگره امريكا حالا يك اجماع جهاني پيرامون استبداد كمنظير رييسجمهور اين كشور به وجود آمده است و افكار عمومي خود امريكاييان هم به شدت عليه او به موضع رسيدهاند و احتمالا آراي قابل توجهي از او بهمنوار ريزش كرده است. بر همين اساس دنيا و مردم امريكا و نخبگان اين كشور بايد درك كرده باشند كه آقاي ترامپ با همين خصلت و روحيه به تروريسم اقتصادي عليه يك ملت رو آورد و بيرحمانه شريانهاي معيشتي مردم ما را تا آنجا كه ميتوانست مسدود كرد. همه دنيا در اين موضوع يك بدهي بزرگ به ملت ايران دارند كه گذاشتند چنين فردي با يك ملت رفتاري غيرانساني داشته باشد و همه جز برخي از لفاظيهاي بينتيجه عملا به اين جنايت بزرگ رضايت دادند. اما حادثه مذكور بسيار بزرگ است و تا مدتها فضاي سياسي جهان را تحت تاثير خود خواهد گذاشت و حتما انواع بحثها و اظهارنظرها پيرامون آن صورت خواهد گرفت. اينكه قويترين دموكراسيهاي دنيا هم حصن حصين نيستند و از آسيب مصون نخواهند بود و با كمترين غفلت ممكن است بنياد خود را از دست بدهند، حقيقت بزرگي است كه براي چندمين بار در تاريخ به ثبت رسيد. اتفاقا استبداد و خودرايي آقاي ترامپ باعث شد كه خيلي بد و شلختهوار به دموكراسي حمله كند و يكي از عوامل مهم شكست او همين بيقاعدگي و سطحي بودن در حمله است. اگر او با مقدمات و تدبير و جلب نظر برخي از سياستمداران به سست كردن پايههاي دموكراسي امريكا ميپرداخت و يكتنه در مقابل قانون كشورش برنميخاست چه بسا موفقيتهايي به دست ميآورد و آسيبپذير بودن مردمسالاري را با اثبات ميرساند. ديكتاتورها اگرچه در كليات مثل هم هستند ولي در عمل بنا بر شخصيت و خصلتهايي كه دارند به اعمال استبداد خود ميپردازند و البته برخي از آنها به شدت خطرناكند و ممكن است جهاني را به آتش بكشند كمااينكه هيتلر كرد. ديكتاتورهاي موذي، ديكتاتورهاي رياكار، ديكتاتورهاي خشن، ديكتاتورهاي بيسواد، ديكتاتورهاي آرمانخواه، ديكتاتورهاي متوهم و ديكتاتورهاي بيمار از انواع مستبدان عالمند و هر ملتي كه به هر نحو به يكي از آنها مبتلا شود، خسارتهاي بزرگ ميبيند و گاهي نابود ميشود.
تاكنون هيچ عاملي به اندازه ديكتاتوري به بشريت خسارت نزده، خون نريخته و فلاكت و بدبختي فراهم نكرده است. اگر مردم امريكا طي دو هفته آينده واقعا از شر آقاي ترامپ راحت شوند بايد جشن بگيرند و شكرانه بجا آورند كه كشورشان از بلايي بزرگ نجات پيدا كرده است. او اميد داشت كه در دور دوم راي مردم را از آن خود كند و در كاخ سفيد باقي بماند و به همين جهت برخي از ملاحظات را در كارها و تصميمات خود دخالت ميداد. اگر او دوباره انتخاب ميشد و دغدغه انتخاب مجدد را نداشت قطعا همه ابعاد وحشتناك شخصيت خود را به نمايش ميگذاشت. تصور كنيم رييسجمهوري كه در ماجراي كرونا براي مردم خويش مصيبت آفريد و سلامت آنها را به سخره ميگرفت و امريكا را به بزرگترين كشور كرونازده دنيا تبديل كرد و هواداران اوباش خود را تحريك به حمله به يك نهاد قانوني مهم كرد، شاسيهاي بمب اتم را در اختيار داشته باشد و... . اما حوادث امريكا درسهاي مهم ديگري هم دارد مثلا هر كس ميتواند ارزيابي كند كه اگر چنين اتفاقي در كشورش ميافتاد چه نتايجي به همراه داشت؟ مسلما در كشورهايي كه حتي چرخش نسبي قدرت هم وجود ندارد اصلا طغيان يك رييسجمهور براي ماندن بر اريكه قدرت چندان معنايي نخواهد داشت ولي هر جا چنين تداولي كم يا زياد وجود داشت باشد اين نهادهاي مستقل و قدرت جامعه مدني است كه نجاتبخش و ثباتآفرين خواهند بود. امريكا را تكثر قدرت نجات داد چراكه اگر اجراي انتخابات در دست دولت بود و نهادهاي نظارتي هم در نهايت به شخص اول كشور ختم ميشدند، امكان نداشت كه نام آقاي بايدن به عنوان حائز اكثريت آرا از صندوقهاي راي بيرون بيايد. به نظر ميرسد اشتباه بزرگ ترامپ در تحريك ناشيانه هواداران خود و اصرار ديوانهوار براي ماندن در كاخ سفيد، جريان ترامپيسم در امريكا كه ميرفت تا نقشآفرين و تاثيرگذار باشد را به شدت تضعيف كرد و اگر دولت آينده اين كشور درست رفتار كند و جانب اقشار پايين و كارگران جامعه را بگيرد امكان افول ستاره عوامگرايي در اين كشور فراهم ميشود. درست مانند كشور ما كه دولتهاي نرمال با كمتوجهيهاي خود اقشار آسيبپذير حاشيه را فربه ميكنند و حاشيهها عليه متن ميشورند و عوامگرايي و پولپاشيهاي مصيبتبار مورد استقبال قرار ميگيرد. در امريكا قرار شد براي كرونا ماهانه 600 دلار به اقشار آسيبديده از كرونا بدهند، ترامپ اعلام كرد چرا 600 دلار؟ بايد 200 هزار دلار به آنها بدهيم و اين درست كليد عوامفريبي همه پوپوليستهاي عالم است كه با سوءاستفاده از فقر محرومان براي خود سياهي لشكر ميآفرينند در حالي كه كمترين اعتقادي به آنها ندارند.