تكرار تجربه شكستخورده
مرتضي مكي
روي كار آمدن دولت جديد در ايالات متحده با توجه به وعدهها و اظهارات مقامات ارشد اين دولت در ايام رقابتهاي انتخاباتي، چشماندازي را براي بازگشت امريكا به توافق هستهاي و احياي برجام ايجاد كرده بود. اما پس از استقرار دولت جو بايدن و روشن شدن سياست ساكنان جديد كاخ سفيد در خصوص برجام، روشن شد كه به رغم انتقادات گسترده رييسجمهور ايالات متحده از سياست «فشار حداكثري»، واشنگتن همچنان بر اجراي اين سياست در كنار گفتوگو و تعامل با متحدان خود ادامه خواهد داد. در روزهاي اخير و پس از اعلام رسمي توقف اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي از سوي جمهوري اسلامي ايران، دو اقدام از سوي امريكا و كشورهاي اروپايي براي افزايش فشار بر ايران صورت گرفت. از يك سو ارتش ايالات متحده مواضع گروههاي مقاومت در سوريه را هدف حملات هوايي قرار داد و جو بايدن اين اقدام را هشداري به ايران توصيف كرد. از سوي ديگر واشنگتن تلاش كرد تا با ارايه پيشنويس يك قطعنامه شوراي حكام، ايران را به دليل توقف اجراي پروتكل الحاقي محكوم كند. اين رفتارها نشان ميدهد كه واشنگتن و دولتهاي اروپايي سعي دارند مجموعه فشارهاي سياسي را بر ايران وارد كرده و در چارچوب خواستههاي حداكثري خود از اين فشارها بهرهگيري كنند. تلاش مشترك واشنگتن و تروييكاي اروپايي براي صدور يك قطعنامه شوراي حكام عليه جمهوري اسلامي ايران را بايد اولين اقدام همگرايانه اروپا و امريكا در خصوص پرونده هستهاي ايران، پس از خروج ايالات متحده از برجام توصيف كرد. اين اقدام نميتواند به روند احياي توافق هستهاي كمكي كند و باعث ميشود مسير ديپلماسي و راه يافتن يك راهحل سياسي براي احياي توافق مسدود شود. يعني زماني كه انتظار ميرفت دولتهاي اروپايي و ايالات متحده گامي در راستاي بازگشت به توافق هستهاي بردارند و ديپلماسي را به عنوان ابزاري براي تعامل با ايران برگزينند، آنها ترجيح دادند با پيگيري فشار حداكثري، مسير ديپلماسي را بسته و از طريق اعمال فشار درصدد دستيابي به اهدافشان برآيند. در مقابل ايران هشدار داده است كه صدور قطعنامه در شوراي حكام با اقدامي متقابل از سوي تهران روبرو خواهد شد و در صورتي كه در هفته جاري چنين قطعنامهاي به تصويب برسد، به اجراي توافقي كه با آژانس داشته پايان خواهد داد.
در حال حاضر به نظر ميرسد كه هم امريكا و هم كشورهاي اروپايي بر اين باورند كه جمهوري اسلامي ايران در شرايطي بسيار سختتر از سال 2005 قرار دارد و افزايش همزمان فشارهاي سياسي و اقتصادي ميتواند آنها را به نتيجه دلخواهشان برساند اما واقعيت اين است كه اجراي همهجانبه سياست فشار حداكثري در دوره ترامپ نشان داد كه تهران با تحمل هر هزينهاي هم حاضر به سر خم كردن در برابر اين سياست نميشود. به آن معنا كه هم اروپا و هم امريكا بايد مطمئن باشند، در صورتي كه به سوي صدور قطعنامه شوراي حكام عليه ايران گام بردارند، تهران به وعده خود يعني كنار گذاشتن توافق با آژانس عمل خواهد كرد و اين اقدام شرايطي سخت براي همه طرفهاي برجام ايجاد ميكند.
مسيري كه در حال حاضر از سوي كشورهاي اروپايي در پيش گرفته شده، مسيري متناقض و مخالف با مسيري است كه طي 4 سال گذشته اين كشورها در پيش گرفته بودند. تروييكاي اروپايي تلاش داشتند تا با ايستادگي در برابر فشارهاي سياسي دولت ترامپ، راهي براي حفظ توافق هستهاي با ايران پيدا كنند. كشورهاي اروپايي اين اراده سياسي را داشتند كه توافق هستهاي با ايران را حفظ كنند و در شوراي امنيت سازمان ملل متحد به قطعنامه پيشنهادي امريكا راي منفي و در مجمع عمومي سازمان ملل نيز به پيشنهاد امريكا راي منفي دادند و اين خروجيهاي سياسي آنها نشان ميدهد كه به دستاوردهاي سياسي برجام براي خودشان آگاه هستند. اما اكنون با در پيش گرفتن مسيري متفاوت در حال تخريب آخرين ذرههاي اميد به احياي توافق هستهاي هستند.
مشكل از آنجا ناشي ميشود كه ايالات متحده و اروپا تصور ميكنند با در پيش گرفتن مسير جديد و وارد آوردن فشار همزمان به ايران به خواستههاي حداكثري خود دست يابند اما واقعيت اين است كه بر اساس تجربه تاريخي آنها نه تنها در اين مسير راه به جايي نخواهند برد، بلكه با از دست دادن زمان و از بين بردن اعتماد دولت و ملت ايران به اثربخشي ديپلماسي با غرب صرفا راه رسيدن به راهحل سياسي را دشوارتر و طولانيتر ميسازند.