تاريخ به روايت زنان
رضا مختارياصفهاني
زنانه و مردانه كردن تاريخ هر چند به صواب نيست، اما با توجه به سيطره تاريخ سياسي و حكومتگران بر تاريخنگاري چنين اتفاقي رخ داده است. در چنين وضعيتي زنان كمتر ديده شدهاند. زنان پردهنشين بودند و اگر از پرده برون آمدند، بيشتر به ناكامي يا خدعه شهره يا متهم شدند. بهطوري كه حتي در تاريخ معاصر زني مانند مهدعليا، مادر ناصرالدينشاه، با همه اسناد و شواهدي كه بر تشرع او دلالت دارد، به جهت مقابلهاش با مردي چون اميركبير علاوه بر خدعه، به تردامني متهم شده است. همچنانكه بعضي از مورخان امين اقدس، سوگلي همين شاه را به دسيسهكاري عليه ميرزاحسينخان سپهسالار نواختهاند. اين بيتوجهي يا نگاه منفي جز غلبه نگاه مردانه، به جايگاه زن در سرزميني شرقي مثل ايران بازميگشت. زن ناموس بود و از قداست برخوردار. همچنانكه در كهنترين آيين ايرانيان، يعني مهرپرستي خداي مهر و خداي آب نشانههاي زنانگي داشتند. جالب اينكه مردانهترين ورزش ايرانيان، ورزش زورخانهاي، ميراث و الگوهايي از معابد اين آيين دارد. بر اين اساس، دوري زنان از پردهنشيني مغاير با اين قداست ديده ميشد. حال آنكه زنان در جنبشهاي اجتماعي به ويژه در تاريخ معاصر جايگاه خاصي دارند. آنان به عنوان مادران مسووليتپذير در اعتراضاتي كه عليه كمبود نان به عنوان اصليترين قوت فرودستان صورت ميگرفت، حضوري چشمگير داشتند. اين حضور به اعتراضات وجهي احساسي ميبخشيد. چه حتي لوطيان كه در ادبيات رسمي اوباش شهري خوانده ميشدند، به دفاع از آنان برخاسته و با آنان همراه ميشدند. سربازان حكومتي هم تا ميتوانستند حرمتشان را نگه ميداشتند. از همينرو زنان جسارتي بيش از مردان مييافتند. بهطوري كه در مواردي آنان در انظار عمومي ناصرالدين شاه را به باد دشنام گرفتند يا در هنگامه مشروطهخواهي كالسكه مظفرالدين شاه را سنگباران كردند. همچنانكه اين زنان حرم شاهي بودند كه ناصرالدين شاه را از واجبالاطاعه بودن و تاثير فتواي ميرزايشيرازي در تحريم توتون و تنباكو آگاه كردند. در مشروطه اما زنان فقط در صحنههاي اعتراض حضور نداشتند. با آنكه جز انتخابات طبقاتي مجلس شورا، در انتخابات انجمنهاي ايالتي و ولايتي و بلديهها نيز نسوان در كنار مهجورين و مجنونين از محرومين بودند، اما آنان هواداري از مشروطه را واننهادند. آنان در حمايت از بانك ملي كه مصوبه مجلس اول بود، زيورآلات خود را سرمايه بانك كردند؛ بانكي كه تا مدتها جزو آمال ايرانيان باقي ماند. مجلس اول هم با پيگيري فروش دختران قوچاني به تركمانان در دوره پيش از مشروطه، به همنوايي و همدردي با زنان پرداخت. مردان نماينده در هنگام قرائت نامهها و گزارشهاي اين فاجعه به بلندي و سوز گريستند. با اين همه، ماجراي فروش دختران قوچان پيگيري و منتج به نتيجه نشد. گويي مجلسيان به نمايندگي از ملت ايران براي اينكه به كوتاهي و سرافكندگي در قبال ناموسشان متهم نشوند، سعي كردند اين فاجعه را در حافظه جمعي ايرانيان به فراموشي بسپارند. با اين همه، زنان در كنار مشروطهخواهان باقي ماندند. آنان در ماجراي اولتيماتوم روسيه و بريتانيا براي اخراج مورگان شوستر و سپس تعطيلي مجلس دوم در صف اول حاميان مجلس بودند. هرچند به مرور زنان شاخصي در حوزه مطبوعات و آموزش سر بر آوردند، اما حركتهاي جمعي زنان نيز تاثير فراواني در تحولات جهان زنان داشت. در اين حركتها از زنان طبقات بالا تا زنان فرودست در كنار هم حضور داشتند. تصويري از اين حركتها با آنكه در اسناد و مطبوعات دورههاي گوناگون آمده، اما چندان توسط پژوهشگران تبيين نشده است. در اين ميان پژوهشگري دور از ايران به نام افسانه نجمآبادي بيش از پرداختن به نقش فردي زنان، به نقش و حركت جمعي و همچنين تشكيلات آنان توجه كرده است. او از «حكايت دختران قوچان» تا «جمعيت نسوان وطنخواه» به زنان فراتر از نام و نشانشان توجه كرده است؛ نگاهي كه بخش مهمي از تاريخ سياسي و اجتماعي ايران را با محوريت زنان باز مينماياند. فقدان چنين نگاهي موجب ميشود تصوير تاريخ ايران بدون اين قطعات ناقص بماند.