معضل خودخواسته
سيد علي ميرفتاح
آيا واقعا بيحجابي يا بدحجابي «دهنكجي» به نظام است؟ آيا الزاما هر خانمي كه موهايش از زير روسري بيرون است، دارد با نظام سياسي كشور لجاجت ميكند؟ خيليها كه از ديدن مصاديق بدحجابي عصباني ميشوند، دليلش اين است كه فكر ميكنند اين دختر خانمهاي شاداب و تا حدودي سر به هوا دارند از سر لج نظام را دست مياندازند و به قولي به آن دهنكجي ميكنند. اين حرف صرفا يك تلقي است و هيچ توجيه سياسي و اجتماعي ندارد. واقعا چرا دخترها بايد لج كنند يا دهنكجي يا...؟ چرا؟
آيا وقتي دختران با همين آرايش و ظاهر در انتخابات شركت ميكنند، يا در راهپيماييها حضور به هم ميرسانند، قصد لجاجت و دهنكجي ندارند؟ روراست بگويم كه صدي نود اين بدحجابها اصلا موضوع و مسالهشان چيزهايي كه توي ذهن ما ميگذرد نيست.
دهه شصت شايد عده قليلي سوداي دهنكجي در سر ميپروراندند. در نود و چهار اصلا در يك حال و هواي ديگرند و اصلا موضوعشان چيزهايي ديگر است.
آنقدري كه فيالمثل عمل بيني مهم است يا آنقدري كه دنبال برند و لوازم آرايش و لباس و اين چيزها هستند، كاري به كار ما ندارند.
ضمن اينكه از خاطر نبريم اين دختر پسرها حاصل دسترنج خودمان هستند و تمام و كمال در نظام خودمان پرورش پيدا كردهاند.
كافي است به چند نهاد و وزارتخانه دستور دهيد تا آمار مصرفي لوازم آرايش و لباسهاي مختلف و تعداد جراحيهاي زيبايي را برايتان جمع بزنند تا ببينيد كه دهنكجي اصلا براي آنها موضوعيت ندارد ضمن اينكه حتي وقتي در انتخابات و استقبالها و راهپيماييها هم شركت ميكنند، انگيزههايشان با انگيزههاي ما فرق دارد.نكته قابل تأمل در اين باره اما اين است كه حالا چه شده كه موضوع ايشان اين همه اهميت پيدا كرده است؟
براي زدن دولت بهانه كم نيست و آنقدر اين طرف و آن طرف «گاف» فراوان است، آنقدر صنم دارند كه ياسمن دختران و پسران آلامد تويشان گم است. نميشود وقتي به آقاي احمدينژاد راي ميدهند يا در مراسم استقبال اصولگرايان شركت ميكنند، تار زلفشان بلااشكال باشد و وقتي با رقيب همراهند، اعصاب ما را به هم بزنند.
گفت اگر ديري در مغاك بنگري، آن مغاك نيز در تو خواهد نگريست. ما به هيچ چيز به اندازه بدحجابي خيره نشدهايم. به حرفهاي انتخاباتي توجه نكنيد كه ميگفتند «ما براي تار موي بچههاي مردم وارد صحنه نشدهايم».
در عمل هيچ چيزي به همين اندازه مهم نشده و به چشم نيامده... وقتي ما آنها را بزرگ ميكنيم، آن وقت آنها هم بزرگ ميشوند بلكه به جديترين مساله ما بدل ميشوند. در واقع از «هيچ» چيز ميسازيم و از چيزهاي ساده و معمولي معضلاتي ميسازيم كه عين گره كور نه با دست باز ميشود نه با دندان. اتفاقا سالها پيش رهبري هم در جمع علماي مشهد به همين بانوان به ظاهر بدحجاب اشاره كردند و ضمن خواندن آن بيت معروف خيام گفتند كه «اي شيخ تو آنچه مينمايي هستي؟»
عجيب است كه اين معضل خود خواسته را هيچ كشوري جز ما ندارد و هيچ كشوري چنين براي خودش دردسر درست نميكند.
همه سعي ميكنند تعداد مخالفان را كم كنند و كمتر نشان دهند، برعكس ما سعي ميكنيم همه را از خود برانيم – بلكه بتارانيم – و جزو دشمنان و مخالفان نظام طبقهبنديشان كنيم. اين هم هنري است كه فقط ما بدان آراستهايم.