مذاكره ملي براي توافق ملي
گفت و گو ي« اعتماد » با كرباسچي درباره سخنانش در ضيافت روحاني: سختي ها براي «مذاكره داخلي» زياد، اما نتيجه مثبت است
كرباسچي : آقاي رييسجمهور! پيشنهاد مشخص من به شما راهاندازي يك «نهضت مذاكره ملي» در كشور براي دستيابي به «توافق ملي» است.
متن كامل سخنان كرباسچي در ضيافت افطار روحاني در « اعتماد» امروز
گروه سياسي| «نهضت مذاكره ملي». اين شايد اصليترين پيشنهادي بود كه از دل نشست چهارشنبه شب رييسجمهور با نمايندگان احزاب سياسي بيرون آمد. پيشنهادكننده غلامحسين كرباسچي بود. بسياري به جاي اين پيشنهاد بخش ديگري از اظهارات او را محور قرار دادند اما «مذاكره ملي» يا همان «گفتوگوي ملي» شد عصاره آن ضيافت. پيشنهادي كه كرباسچي صراحتا در مورد آن از رييسجمهور پرسيده بود كه چرا همچون سياست خارجي در سياست داخلي هم باب مذاكره و توافق ملي را نميگشايد؟ تجربه موفق اجماع ملي در مذاكرات هستهاي زمينهساز پيشنهاد او شده بود تا در اين نشست كه هم اصولگرايان بودند و هم اصلاحطلبان آن هم از طيفهاي گوناگونشان حرف از تلاش براي توافق بر سر «منافع ملي»، امنيت و توسعه ملي شود. مذاكره ملي همان چيزي است كه رسيدن به آن از نگاه دبيركل حزب كارگزاران سخت است اما نتيجهاش مثبت. از غلامحسين كرباسچي، دبيركل حزب كارگزاران سازندگي در مورد سختيها و دورنماي «نهضت مذاكره داخلي» پرسيديم. متن گفتوگوي «اعتماد» با كرباسچي در مورد اين پيشنهاد را در ادامه ميخوانيد:
سختيها براي «مذاكره داخلي» زياد اما نتيجه مثبت است
آقاي كرباسچي فكر ميكنيد پيشنهاد مذاكره داخلي چقدر با موانع روبهرو شود؟ در همان جلسه با رييسجمهور هم كه شما اين پيشنهاد را مطرح كرديد با مخالفتهايي روبهرو شديد. چقدر كار براي اين مذاكره داخلي سخت است؟
به هر حال اين كار هم مثل هر كار ديگري با معضلات و سختيهايي روبهرو خواهد بود. تجربه نشان داده است كه در كشورهاي جهان سوم زياد به كار جمعي، مشورتي يا استفاده از نظرات كارشناسان عادت نداريم. حتي در احزابمان هم كه بايد روحيه جمعي وجود داشته باشد ميبينيم كه هر كس بيشتر به دنبال پياده كردن ايدههاي خودش است. در نتيجه من قبول دارم كه جمع كردن افراد و چهرهها براي انجام مذاكره داخلي كار دشواري است و كار سختتر رساندن آنها به نقاط مشترك است. مسلما براي انجام مذاكره داخلي در ابتداي كار با سختيها، بداخلاقيها و برخي برخوردها مواجه خواهيم شد و تكرويهايي را خواهيم ديد اما بدون شك اگر اين افراد بنشينند و مذاكره كنند نهايتا به نقاط مشترك ميرسند. اين موضوع بسيار مهم است كه افراد دلسوز و علاقهمند به سرنوشت نظام را دور يكديگر جمع كنيم و به نتايج مثبت برسيم.
پس سختيهاي اين كار بسيار است؟
بله اما تحمل اين سختيها در نهايت ميتواند دشواريهاي زيادي از ما را حل كند و بسياري از مشكلات و برنامههاي دولت را كه تحت تاثير اختلافات سياسي به وجود آمده حل كند. همين مخالفتهايي كه اين روزها نسبت به مسوولان و وزرا ديده ميشود تنها به اين دليل است كه فرد مورد نظر از يك جناح ديگر است و مشكل ديگري در اين ميان وجود ندارد. در نهايت بايد توجه داشته باشيم كه انجام مذاكره داخلي ميتواند كمك خوبي براي دولت باشد.
شما در خود مجموعه دولت عزمي براي انجام اين مذاكره داخلي ميبينيد؟
بله، در خود آقاي روحاني اين انگيزه بسيار بالا و قوي است. حتي در دورههاي اول و دوم مجلس هم كه ايشان نماينده مجلس بودند به دنبال جمع كردن نيروهاي كارشناس و عقلا به دور يكديگر بود. خود آقاي روحاني انگيزه قوي براي اين كار دارند و در ساير همكارانشان هم اين انگيزه ديده ميشود.
در مورد جناح رقيب چطور؟ حتي اگر اصلاحطلبان و مجموعه دولت نيز براي اين كار عزم داشته باشند و همهچيز آماده باشد در مورد اصولگرايان چطور؟ فكر ميكنيد آنها حاضر به عملي كردن چنين پيشنهادي بشوند؟
ببينيد در جناح رقيب هم وضعيت مثل اصلاحطلبان است. در ميان آنها نيز عدهاي هستند كه «ملي» فكر ميكنند و منافع ملت و مردم را در نظر ميگيرند و معتدلتر فكر ميكنند. اين افراد تعدادشان در ميان اصولگرايان كم نيست. اما خب عدهاي هم هستند كه احساسيتر فكر ميكنند و در اين مانع به حساب ميآيند. به هر حال بايد نسبت به عملي شدن اين پيشنهاد اميد داشت.
متن سخنراني غلامحسين كرباسچي كه در جلسه با رييسجمهور بخشهاي كمي از آن قرائت شد نيز در ادامه ميآيد:
چرا نتوانيم با رقيبان داخلي خود حرف بزنيم؟
بسماللهالرحمنالرحيم
قل يا أهل الكتاب تعالو الي كلمة سواء بيننا وبينكم الانعبد الاالله ولا نشرك به شيئا ولا يتخذ بعضُنا بعضا أربابا من دونالله
جناب آقاي رييسجمهور؛
تا پيش از 24 خرداد 92 همه دغدغه ما اصلاحطلبان نه بر سر كارآمدن يك «دولت اصلاحطلب» كه تشكيل يك «دولت ملي» بود. دولتي كه معيارش براي اداره كشور «منافع ملي ايران» باشد.
حوادث تلخ انتخابات 88 جمع كثيري از دلسوزان كشور را از اصلاح و تحول امور از راه صندوق راي نااميد كرده بود. اما اكثريت اصلاحطلبان به عنوان فرزندان انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي حتي در آن شرايط سخت به اصلاح امور در چارچوب قانون اساسي و نهاد انتخابات اميد داشتند و حتي به دوستان جناح مقابل پيام ميدادند كه ميتوان در چارچوب منافع ملي و ارزشهاي انقلابي به يك «دولتِ وحدت ملي» رسيد كه با تفاهم جناحهاي اصلي، كشور را از بحران خارج كند. البته قرار نبود آن دولت يك شركت سهامي باشد اما ميتوانست بر سر اصول رقابت به وحدت برسد. متاسفانه دوستان چون واقعيت آن بحران در اداره كشور را قبول نداشتند به اين پيام توجه نكردند.
خوشبختانه شما به عنوان شخصيتي فراجناحي در انتخابات رياستجمهوري ظرفيتهاي ملي خود را نشان داديد و در عمل آن نظر را محقق كرديد و گرچه اصلاحطلبان معتدل اصليترين حاميان شما در انتخابات رياستجمهوري بودند اما بهدرستي در تشكيل دولت به تشخيصهاي جناحي عمل نكرديد و منافع ملي را تا جايي كه جناح مقابل اجازه ميداد معيار قرار داديد.
اما امروز در دو سالگي دولت بايد بگوييم اين كافي نيست. «دولت وحدت ملي»تشكيل شده اما كار تمام نشده است. اين دولت به دو ركن اساسي نياز دارد كه هنوز مفقود است:
ركن اول؛ «اقتدار ملي»، است. شما ديگر يك شخص و يك فرد نيستيد. شما به عنوان «رييسجمهوري اسلامي ايران» نماد اراده ملي هستيد. شما تنها كسي هستيد كه حضورتان در رأس دولت محصول رايگيري از همه ملت است و از اينرو تنها كسي هستيد كه ميتوانيد به نمايندگي از همه ملت سخن بگوييد. اين موقعيت ملي، «اقتدار ملي» ميخواهد و اين ويژگي هم نبايد محدود به شما شود و تمام دولت بايد چنين باشد. شما البته در مقام بيان و دفاع از خواست ملت محكم و مقتدر هستيد اما اين تا حدود زيادي محدود به شخص شماست و دولت همپاي شما حركت نميكند. ما البته محذورات جنابعالي در تشكيل دولت را درك ميكنيم و ميدانيم اين دولت محصول تعامل شما با ديگر نهادهاي كشور است اما فكر ميكنيم كه ديگر دولتمردان بايد به اندازه شخص رييسجمهور بر سر عهد و پيمان خود با رايدهندگان استوار باشند. اين روزها شعار «روحاني تنها نيست» را در شبكههاي اجتماعي بسيار ميبينيد چراكه هوادارانتان در بدنه اجتماعي فكر ميكنند شما در دولت تنها هستيد و كابينه همپاي شما حركت نميكند. من فكر ميكنم جامعه نگران اقتدار دولت است. نگران اراده و استواري نهاد دولت... ما اصلا نميخواهيم شما ذرهاي حرف يا حركت غيرقانوني و حتي خارج از توان واقعي دولت داشته باشيد. اما اگر حرفي يا حركتي در دولت شروع شد بايد همه دولت پاي آن بايستد و اگر حرفي، قانوني و اجرايي نيست اصلا نبايد بيان شود. در كشور ما معمولا از واژهها بد استفاده ميشوند. مثل واژه اقتدار كه خيليها فكر ميكنند اقتدارگرايي به معناي زورگرايي و استبدادخواهي است. اما در ادبيات علم سياست اقتدار يعني قدرت مشروع، يعني قدرتي كه رأي ملت پشت آن است نه زور. از اين جهت ملت چون به شما رأي داده است از شما ميخواهد در كار خود قاطعيت نشان دهيد. اما اقتدار ملي فقط با رأي اكثريت به دست نميآيد. از رأي اكثريت مهمتر جلب و جذب همه ملت است. اينجاست كه دولت به ركن اساسي ديگري نياز دارد. و آن وفاق ملي است. «وفاق ملي» فقط وفاق دو جناح و چندجناح نيست. ما با پديدههاي اجتماعي تازهاي مواجه هستيم كه همه جناحها را تهديد ميكنند. يافتههاي اجتماعي نشان ميدهد كه متاسفانه تغيير نسلها در ايران موجب بيگانگي نسلها شده است. نسلهاي جوان و جديد خود را خارج از بافتهاي قديمي قرار ميدهند و حتي فراتر از تقابل با حاكميت به تنافر با آن رسيدهاند. يعني حتي ما با آنها تصادم هم پيدا نميكنيم كه با اين پديده اجتماعي تازه آشنا شويم. آنها راه خود را ميروند و ما راه خودمان را... «وفاق ملي» تلاش براي شناخت همه شكافهاي اجتماعي است. شناخت شكاف دولت و ملت، شناخت شكاف نسل جديد و نسل قديم، شناخت شكاف اصولگرايان و اصلاحطلبان، شناخت شكافت قواي كشور و...
آقاي روحاني؛
شما در شرايطي در جايگاه رياستجمهوري قرار گرفتهايد كه ما تجربههاي تلخي از تقابل سياسي را از سر گذراندهايم و ملت دوست ندارد يك تقابل تازه را تجربه كند. تقابل و تزاحم قوا در كشور به سود هيچكس نيست. شما به درستي در سياست خارجي باب مذاكره و توافق جهاني را ايجاد كردهايد. چرا در سياست داخلي باب مذاكره و توافق ملي را نميگشاييد؟من امروز وقتي شنيدم كه دوستان اصولگرا هم در اين جلسه حضور دارند بسيار خوشحال شدم و ابتكار شما در برگزاري جلسه مشترك را تحسين كردم. ما بايد بتوانيم با هم حرف بزنيم و تفاهم كنيم هنگامي كه ما با اصليترين معارضان تاريخي خود در جهان گفتوگو ميكنيم چرا نتوانيم با رقيبان داخلي خود حرف بزنيم؟ و البته همانگونه كه شما در برگزاري اين جلسه پيشگام شدهايد در تداوم اين فكر هم نقش مهمي خواهيد داشت چراكه بخش عمدهاي از گفتوگوهاي ما به عملكرد شما در اداره كشور و روابط ميان قواي اصلي حاكميت برميگردد و از سوي ديگر هرگونه وفاق ملي به اقتدار ملي دولت كمك خواهد كرد. بدون شك تجربه موفق اجماع ملي و حاكميت يكپارچه در مذاكرات هستهاي ميتواند در سياست داخلي هم تكرار شود. شما به خوبي ميدانيد حتي افرادي كه در حصر هستندو بسياري از فعالان سياسي و حزبي كه در زندان به سر ميبرند و امكان حضور در اين جلسه را ندارند حتي در شرايطي كه در اعتراض نسبت به مديران وقت به سر ميبردند ذرهاي در ضرورت حفظ و دوام و بقاي جمهوري اسلامي ايران ترديد نداشتند و اگر امروز در بين ما بودند از توافق بر سر «منافع ملي» و «امنيت ملي» و «توسعه ملي» كشور حمايت ميكردند.
آقاي رييسجمهور؛
پيشنهاد مشخص من به شما راهاندازي يك «نهضت مذاكره ملي» در كشور براي دستيابي به «توافق ملي» است. اساس اين توافق ميتواند منافع، امنيت و توسعه ملي كشور باشد. ما بايد سطح زندگي مردم را ارتقا دهيم، امنيت و آرامش آنها را حفظ و امكان رشد و تعالي كشور را فراهم كنيم. ما بايد شاخصهاي منافع، امنيت و توسعه ملي كشور را در يك سند و «منشور ملي» تعريف كنيم. مهم نيست كدام جناح اداره كشور را برعهده ميگيرد. مهم اين است كه همه جناحها در اداره كشور از ظرفيتهاي يكديگر استفاده كنند. تدوين اين سند ملي به يك نهاد ملي نياز دارد كه از اجماع نخبگان پديدار ميشود. معيار ما بايد قانون باشد اما حتي اجراي قانون هم اراده ملي ميخواهد. اين سند ميتواند مبنايي براي شكلگيري اين اراده باشد. ما اصلاحطلبان به سهم خود حاضريم براي تنظيم چنين سند و تشكيل چنين توافقي حتي با راديكالترين اصولگرايان هم گفتوگو كنيم. «اقتدار ملي» بدون «توافق ملي» ناممكن است. اقتدار ملي و توافق ملي دو روي يك سكهاند و تنها راهي كه اين دو را به هم وصل ميكند «مذاكره ملي» است.
آقاي روحاني؛
رياستجمهوري شما «فرج بعد از شدت» بود، اميد پس از نااميدي! موقعيتي تاريخي كه به سعي و همت چند نسل از دلسوزان اين مُلك و ملت به دست آمد و شما بهترين فردي هستيد كه ميتوانيد از اين موقعيت تاريخي صيانت كنيد و آن را در تاريخ ايران ماندگار كنيد. در حاشيهها نمانيد و با اقتدار از اصول خود دفاع كنيد و با گفتوگو اراده ملي را پشتوانه تصميمات خود سازيد. ما از دولت شما هيچ سهمي نميخواهيم، سهم ما همان آرامش، امنيت، رشد و توسعه ايران است. سهم ما ايجاد وفاق ميان سران كشور، قواي حاكميت، جامعه و دولت و نسل جديد و قديم است. سهم ما افتخار به اين دوران است كه براي آيندگان به يادگار بماند كه از ما ياد كنند و بگويند پيشينيان ما هم سهمي در اين توافق ملي، در اين اقتدار ملي داشتهاند. و نهايتا سهم ما و دلخوشي ما پاسخگويي سرافرازانه به بازخواست الهي در روز رستاخيز است كه اگر برايمان بخوانند كه: «اللذين ان مكناهم في الارض اقامو الصلا\ وآتوا الزكا\ وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنكر» بگوييم ما جامعهاي ساختيم كه «يدخلون في دينالله افواجا»، نه شرمنده باشيم كه «يخرجون من دينالله افواجا».
بگوييم نسلي تحويل آينده دادهايم كه خداباور و ميهندوست هستند نه ميهنگريز و بيباور.
اميد كه چنين پيش آيد.