حسين عليزاده، حسين عليزاده است
محسن شريفيان
رفتارش، گفتارش، خلوتش، متانتش و اعتراضش، ريشه در فرهنگ سرزميني دارد كه در آن به دنيا آمده و باليده است. او نماينده گونهيي از موسيقي است كه به يك درخت تنومند ميماند. درختي كه در اين آب و خاك ريشه دوانده است. قرار بود شامگاه ششم آذرماه استادحسين عليزاده، نشان شواليه را دريافت كند. علي رهبري، رهبر پيشين اركستر سمفونيك در نامهيي براي او نوشته بود: «براي اينجانب كاملا غيرمنطقي و باورنكردني است كه خوانندهيي را درايران «شواليه آواز ايران» نام ميبرند، كما اينكه خود اين تيتر در تناقض و كاملا ناخوانا با اصالت موسيقي ايراني است. در هر صورت نميتوانم، مجسم كنم كه حسين عليزاده كه ميليونها ايراني خالص با جان و دل و درك هنرش به نامش احترام ميگذارند، با دريافت اين نشان كه از طرف افرادي تقديم ميشود كه قطعا هنر ايشان را نميشناسند با نام«شواليه تار ايران» ياد كنند.»
پس از اين يادداشت به اين فكر ميكردم كه سرانجام كه «عليزاده مغان» لقب شواليه را ميپذيرد يا نه؟!... عليزاده، نشان شواليه را نپذيرفت و اين به معني بياحترامي به مردم و فرهنگ فرانسه نبود كه به معناي حرمت به مردم سرزميني بود كه او را به نام حسين عليزاده ميشناختند؛ بيهيچ پيشوندي و پسوندي و او ميخواست حسين عليزاده باقي بماند.
خوشحالم كه حسين عليزاده، حسين عليزاده باقي ماند. نوازنده چيرهدستي كه با مردان و زنان«تركمن» از«سواران دشت اميد» گفته و«آواز گنجشكها» را به گوش «دلشدگان» رسانده است. به زيرپايت«گبه»يي گسترده و تو را«به تماشاي آبهاي سپيد» فراخوانده است.
حسين عليزاده، حسين عليزاده است و نياز به هيچ پيشوند و پسوندي ندارد.
آري. عليزاده، كسي نيست به شواليه اروپا تن دهد...
امشب طبل جشن را براي او ميكوبم كه:
«يوسف گمگشته بازآيد به كنعان غم مخور»