تير خلاص به بدن نيمهجان عرصههاي طبيعي زاگرس
هادي شيرواني شيري
خشكسالي، تخريب عرصههاي جنگلي به واسطه پروژههاي عمراني، آفتهاي طبيعي، چراي نامتعادل دام، فعاليتهاي ديوانهوار معدني، پديده گردوغبار، بحران زباله، تغييرات اقليمي، زمينخواري و كوهخواري كه سالهاست همچون اژدهايي به جان جنگلهاي زاگرس افتاده است از يك طرف و آتشسوزيهاي سالهاي اخير كه هر ساله نيز بيشتر ميشود از طرف ديگر ميرود تا باقيمانده اين رويشگاه شش ميليون هكتاري ارزشمند كه تامينكننده يكسوم آبهاي جاري كشور نيز هست را نابود و زندگي شايد حدود 75 درصد جمعيت ايران را با مخاطره جدي مواجه كند. هر سال از نيمه بهار اخبار آتشسوزي در نقاط مختلف زاگرس به گوش ميرسد و هزاران هكتار از بهترين جنگلهاي اين منطقه نابود ميشود و از آن بياباني بيشتر باقي نميماند. متاسفانه آتشسوزي اثرات مخرب و غير قابل جبراني روي خاك از جمله (تخريب مواد آلي و عناصر غذايي، خصوصيات فيزيكي و بيولوژيكي خاك، از بين بردن ميكروارگانيسمها و بيمهرگان به عنوان مهمترين عناصر زنده خاك) دارد. منشأ اين آتشسوزيها معمولا سهوا يا عمدا انساني است و سازمان حفاظت محيط زيست و اداره منابع طبيعي بايد با كمك دوستداران محيط زيست و سازمانهاي مردمنهاد به جاي رفتار پليسي و امنيتي با بهرهبرداران مراتع و جنگلنشينان با فرهنگسازي، آموزش و آگاه كردن آنان از فوايد جنگل، ضرر و زيان آتشسوزي و اثرات منفي آن بر محيط زيست انسان و حيوان، از بخش عظيمي از اين آتشسوزيها جلوگيري كنند. بايد دانست كه بهترين محافظان جنگل بهرهبرداران و جنگلنشينان هستند و دولت بدون كمك و دخالت آنان نخواهد توانست در جلوگيري از آتشسوزي نقش خود را آنگونه كه بايد انجام دهد. نكته ديگري كه در اينجا بايد مورد توجه قرار گيرد راههاي جلوگيري از وقوع آتشسوزي در جنگل است كه متاسفانه در بسياري از مناطق حفاظتشده رعايت نشده از جمله (نصب تابلوهاي هشداردهنده، ايجاد خطوط آتشبر، پخش اعلاميه از طريق رسانههاي گروهي، افزايش نظارت و گشت ماموران سازمان حفاظت محيط زيست و در صورت ضرورت و كمبود نيرو، كمك از نيروهاي نظامي و انتظامي، بسيج و از همه مهمتر گروههاي داوطلب مردمي و بوميان منطقه). جا دارد سازمانهاي مربوطه در فصول خشك با رعايت جدي موارد مذكور حداكثر تلاش خود را جهت پيشگيري از پديده ويرانگر آتشسوزي به انجام برسانند. متاسفانه در هنگام وقوع آتشسوزي نيز دستگاههاي دولتي هماهنگي لازم جهت مقابله با آن و جلوگيري از گسترش آتش ندارند و سازمانهاي ديگران را وظيفه سازمان جنگلها و محيط زيست ميدانند غافل از آنكه در صورت تخريب محيط زيست و از بين رفتن عرصههاي جنگلي و به تبع آن از بين رفتن فرصتهاي شغلي، كمبود آب و بيكاري، امنيت ملي ما به خطر افتاده و آن زمان با بسيج كليه دستگاهها نيز ضرر و زيان وارده قابل جبران نخواهد بود.
در پايان جا دارد يادي بكنيم از شهداي آتشسوزي تنگ هايقر فيروزآباد در مردادماه 1400، غيورمرداني عاشق كه سوختن معشوق را تاب نياوردند و خود همراه با معشوق سوختند و آسماني شدند. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.