چند نكته پيرامون يادداشت روزنامه اعتماد
نظر به درج يادداشتي با عنوان «3 نكته درباره آمار صادرات نفت ايران» در صفحه اول روزنامه اعتماد مورخ 29/3/1402 و طرح پارهاي مطالب خلاف واقع، توضيحاتي جهت اطلاع نويسنده و تنوير افكار مخاطبان به شرح زير ارايه ميشود:
1- نويسنده در يادداشت خود به استناد گزارش بلومبرگ افزايش صادرات نفت ايران را به ميزان يك ميليون و ششصد هزار بشكه در روز نقل ميكند و سپس در آن تشكيك مينمايد كه چون رقم توليد نفت در همان گزارش 2 ميليون و 870 هزار بشكه عنوان شده و از آنجا كه ظرفيت پالايشي ايران روزانه 2 ميليون و 200 هزار بشكه است پس رقم اعلامشده براي صادرات نميتواند درست باشد و احتمال دادهاند كه اين رقم با احتساب محمولههاي نفت روي آب به دست آمده باشد. براي اطلاع ايشان و خوانندگان روزنامه اعتماد ميگوييم رقم ظرفيت پالايشي كشور با احتساب پالايش روزانه بيش از 450 هزار بشكه ميعانات گازي روزانه حدود 2.2 ميليون بشكه است، بنابراين خالص ظرفيت پالايش نفت خام 9 پالايشگاه نفت خام كشور (آبادان، كرمانشاه، تبريز، تهران، اراك، اصفهان، شيراز، بندرعباس و لاوان) حدود 1.8 ميليون بشكه در روز است كه با احتساب ظرفيت پالايشگاه ميعانات گازي ستاره خليج فارس به حدود 2.2 ميليون بشكه در روز ميرسيد. در عين حال همانطور كه نويسنده خود متذكر شده است با توجه به دورههاي تعميرات اساسي پالايشگاهها ظرفيت عمليات پالايش بهطور ميانگين بين 10 تا 15 درصد كمتر از ظرفيت اسمي پالايشگاهها خواهد بود. 2- اعلام رقم توليد نفت خام ايران در منابع ثانويه از جمله بلومبرگ عموما بدون احتساب ميزان توليد ميعانات گازي كشور است بنابراين حتي اگر رقم توليد نفت خام كه از سوي بلومبرگ اعلام شده را صحيح بدانيم (اين رقم با اعداد اعلام شده از سوي منابع داخلي تفاوت دارد و وزارت نفت طبيعتا نميتواند آن را تاييد كند) با احتساب توليد ميعانات گازي رقم كلي توليد نفت و ميعانات ايران روزانه به نزديك 8/3 ميليون بشكه خواهد شد كه به اين ترتيب عدد 1.6 ميليون بشكه اعلامشده براي صادرات نفت خام با توجه به توضيحات فوق منطقي و صحيح خواهد بود.
نويسنده يادداشت كه سابقه زيادي در اين حوزه دارد، يا موضوع بديهي و اوليه تفاوت ظرفيت پالايش نفت خام و ميعانات را نميداند يا به دليل دستور كار تعريف شده «حمله بيمنطق به دولت و دستاوردهاي كشور» به قاعده تجاهلالعارف خود را به ندانستن ميزند كه هيچكدام قابل دفاع نيست.
3- فروش محمولههاي نفت و ميعانات روي آب به ميزان 87 ميليون بشكه كه از دولت قبل روي دست وزارت نفت مانده بود و هزينه بسياري به دولت تحميل ميكرد با تدبير مديران و تلاش جهادگونه كاركنان خدوم صنعت نفت بالاخره صفر شد و منابع حاصل از آن در اختيار خزانه عمومي كشور قرار گرفت. بديهي است فروش اين محمولهها به تدريج صورت گرفته و ارتباطي به آمار و ظرفيت توليد روزانه نفت و ميعانات كشور ندارد. همه اينها درحالي محقق شده است كه برخلاف نظر نويسنده يادداشت هيچ تحريمي برداشته نشده و آنطوركه ايشان متصور است «سختگيري در مورد صادرات نفت ايران در دوران رياستجمهوري ترامپ با دوران بايدن قابل مقايسه نيست» بايد بگوييم اين سختگيريها در دوران بايدن نه تنها كمتر نشده بلكه وسيعتر و دقيقتر شده است اما اين همت و تلاش مضاعف كاركنان خدوم صنعت نفت است كه اقدامات همهجانبه دنياي سلطه را براي به صفر رساندن صادرات نفت و گاز ايران به بنبست كشانده است. كما اينكه در مكاتبات دولت قبل هم مشخص است كه انتظار كاهش صادرات نفت را داشتهاند نه افزايش آن.
4- افزايش توليد نفت و گاز و همچنين صادرات نفت در دولت سيزدهم و تاثير آن بر شاخصهاي اقتصادي و معيشت شايد به نظر نويسنده يادداشت غيرواقعي بوده و به چشم نيايد اما خوب است اگر ايشان آنطوركه خود ميگويند دلبستگي به اين دولت و آن دولت ندارند و در كار رصد اخبار نفت جدي است، با عينك جناحي مسائل كلان كشور را تحليل نكنند و اگر مسائل دولت قبل را در ظرف زماني خود ميبينند اكنون نيز چنين باشند. در اواخر دولت قبل صادرات نفت و ميعانات به نقطه بنبست رسيده بود به گونهاي كه به گواهي اسناد و مكاتبات موجود، وزير وقت به دنبال خريد و اجاره 12 كشتي نفتكش غولپيكر براي ذخيرهسازي توليد نفت و ميعانات روي آب بود. دولت گاه و بيگاه حتي براي پرداخت حقوق پرسنل خود از بانك مركزي استقراض ميكرد و در تامين برخي اقلام اساسي با مشكل مواجه بود و انباشت بدهيهاي خارجي اعتبار كشور را خدشهدار كرده بود. دولت سيزدهم در طول 22 ماه گذشته تمام تلاشش رفع و رجوع ابرچالشها و مسائل و معضلات به ارث رسيده از دولت قبل بوده كه بسياري از آنها را با موفقيت برطرف نموده و باقي مسائل را تحت كنترل درآورده است. همين اقدامات سبب شده است تا پيشبيني برخي كه فكر ميكردند «كار دولت تمام است» غلط از آب درآمده و امروز دولت با ثبات و اعتماد به نفس برآمده از حمايت مردم و نظام، مسير دشوار اداره كشور را با وجود همه فراز و نشيبها مقتدرانه طي ميكند. آمارهاي منتشرشده از سوي مركز آمار ايران كه نفت را پيشتاز رشد اقتصادي 4 درصدي سال 1401 معرفي ميكند شاهدي بر اين مدعا است.
5- دولت قبل متكي به برجام بود و تصور ميكرد بدون برجام حتي يك قطره نفت را نميتوان توليد و صادر كرد و بعد از خروج ترامپ از برجام نيز در فضاي باور غلط خود ساخته افتاد و كشور را در بنبست تصور و ترسيم كرد. مديران فعلي صنعت نفت بدون برجام و بدون كوچكترين گشايشي در تحريمها، با خلاقيت و توسعه ديپلماسي انرژي و باز كردن جبهههاي جديد فعاليت با بهرهبرداري از توان داخلي، چشمانداز جديدي پيش روي صنعت نفت گشودهاند كه ديگر كسي نميتواند آن را نبيند يا معوج جلوه دهد. كما اينكه آمارهاي فروش نفت از ابتداي استقرار دولت سيزدهم تا امروز به صورت دايم روند افزايشي داشتهاند و هيچگاه مقطعي و مربوط به دوره زماني خاصي نبودهاند. نديدن واقعيت يا تلاش غيرمسوولانه و عامدانه براي معوج جلوه دادن آن طبعا هيچ نسبتي با نگاه ملي و رعايت منافع عمومي ندارد.