به بهانه برپايي نمايشگاه «همچنان جاري» در موزه هنرهاي معاصر تهران
به نام جنبش سقاخانه به كام حوزه هنري
مريم آموسا
«همچنان جاري» عنوان نمايشگاهي است كه با رويكرد مروري بر بازتاب جريان عاشورا در هنرهاي تجسمي معاصر در موزه هنرهاي معاصر برپا شده و در اين مجموعه ۸۰ اثر از گنجينه موزه هنرهاي معاصر و حوزه هنري به نمايش درآمده است. نمايشگاهي كه پيشتر اسلاميكولايي، رييس پيشين موزه هنرهاي معاصر تهران قول برپايي آن را داده بود و قرار بود اين نمايشگاه با رويكردي پژوهشي مروري داشته باشد بر جنبش سقاخانه در هنر معاصر ايران. البته پيشتر زماني كه احسان آقايي، سرپرست موزه هنرهاي معاصر تهران بود، در سال 1392 نمايشگاه ديگري تحت همين عنوان در موزه هنرهاي معاصر برگزار شد؛ اما با تغييراتي كه در مركز هنرهاي تجسمي و موزه هنرهاي معاصر در ماههاي گذشته رخ داد، نه تنها عنوان نمايشگاه بلكه رويكرد نمايشگاه نيز تغيير كرد. نمايشگاهي كه قرار بود با رويكرد پژوهشي به جنبش سقاخانه بپردازد با رويكرد مروري بر بازتاب جريان عاشورا در هنرهاي تجسمي معاصر برپا شد و لاجرم با اين تغيير رويكرد، در كنار مجموعهاي از آثار سقاخانه، موزه هنرهاي معاصر تهران مجموعهاي از آثار هنرمندان حوزه هنري را كه پيشتر نميتوانستند فرصتي نمايشگاهي در اين رويداد داشته باشند به اين نمايشگاه راه يافتند و برگزاركنندگان نيز براي توجيه تغيير رويكرد خود، نام و عنوان جديدي به اين نمايشگاه دادند.
جنبش سقاخانه با رويكرد اتفاقي آغازكنندگان اين رويداد پرويز تناولي و حسين زندهرودي كه براي گشت و گذار به شهر ري و آستان شاه عبدالعظيم رفته بودند و آنجا مجموعه تصاوير چاپي مذهبي كه براي فروش گذاشته شده بود، گره خورده است. اين تصاوير چاپي نظر تناولي و زندهرودي را جلب كرد و زندهرودي متاثر از سادگي، فرم و تكرار نقشها و رنگهاي روشن آنها، آثاري را خلق كرد كه بعدها كريم امامي عنوان سقاخانه را روي اين آثار گذاشت.
سقاخانه همانگونه كه از نام آن برميآيد با تشنگي و عطش گره خورده و ناخودآگاه مخاطب را به ياد حضرت عباس(ع)، امام حسين(ع) و يارانش در كربلا مياندازد. در فرهنگ شيعي سقاخانه يادآور حضرت عباس(ع) در واقعه كربلاست. از اينرو سقاخانه كه معمولا ظرف سنگي بزرگي بود كه آب آشاميدني در آن ريخته و پيالههايي با زنجير به آن بسته ميشد، در اندازههاي بزرگتري ساخته شد و به نام امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) مزين شد. افزودن نمادهايي مانند پنجه كوچك دست به پيالهها و پنجره فلزي به سقاخانهها، سبب شد تا برخي براي برآورده شدن حاجت خود در آنجا شمع روشن كنند يا دخيل ببندند.
جنبش سقاخانه چون از دل باورها و نمادهايي كه برآمده از فرهنگ ايراني و اسلامي خلق شده بود و توانسته بود مجموعهاي از نمادها مردمي را به بطن هنر مدرن تزريق كند. آنگونه كه كريم امامي در يادداشتي كه در مرداد سال 1356 نقل ميكند و 45 سال از نقل آن ميگذرد، نخستين اثر سقاخانهاي كه حسين زندهرودي خلق كرد، تصوير ساده جسد بيسر و دست شهيدي بود از شهداي كربلا كه روي آن را با اعداد و كلمات، با قلم ريز و طلسموار پر كرده بود و هر چه خواسته بود، نوشته بود. گاه به شوخي و گاه جدي؛ اما بيشك شروع رسمي سقاخانه با تابلوهايي بود كه از نخستين سياه مشقهاي زندهرودي فاصله گرفته بود. خطوط بيروني اجساد و افراد و نظمي هندسي يافته بود، كلمات زمينهها با دقت بيشتري نوشته شده بود، محدوده مربعها و مستطيلها و دايرههاي رنگي و بيننده از تماشاي اين كارهاي زندهرودي به ياد حرم و تكيه و حسينيه ميافتاد. گويي برخي از آثار جنبش سقاخانه فرم، رنگ و بوي عاشورا، علم و دسته، طاس، دسته را در خاطر مخاطب زنده ميكردند و همه اين موتيفها چون از دل مردمان اين سرزمين ميآمدند، توانست خيل بيشتري از مخاطبان را نسبت به خود جلب كند.
مكتب و جنبش سقاخانه يكي از مهمترين مكاتب هنرهاي تجسمي در ايران است كه در دوران مدرنيته در ايران شكل گرفت و آثار جاويداني از خود به جاي گذاشت. اين مكتب به جنبههاي فرهنگي ايراني توجه ويژهاي داشت و به نوعي ميتوان گفت روحيه مليگرايي ايراني را ميتوان در اين آثار شاهد بود. آثاري كه توانستند نام خالقان خود را نه تنها در عرصه ملي، بلكه در عرصه بينالمللي بر سرزبانها بيندازند.
منصور قندريز، مسعود عربشاهي، فرامرز پيلآرام و حسين زندهرودي كه حلقه اصلي مكتب سقاخانه را تشكيل دادند و بدون اغراق منصور قندريز مغز متفكر و حتي تئوريسين مكتب سقاخانه بود. اين مكتب در دهه 40 شكل گرفت و بايد تاكنون نمايشگاههاي متعددي از آثار هنرمندان اين مكتب در موزه هنرهاي معاصر و گالريها در قالب نمايشگاههاي انفرادي و گروهي به نمايش درآمده، اما هنوز حق مطلب درباره اين مكتب ادا نشده است.
بعدها پس از انقلاب و وقوع جنگ ايران و عراق و پررنگتر شدن مفهوم شهادت و همه عناصري كه با فرهنگ شهادت پيوند ميخورد، موجب شد تا گروهي از هنرمندان كه باورهايشان در بستر حوزه هنري تبلور هنري پرورش يافته بود، با بهرهگيري از عناصر و موتيفهايي كه پيشتر مورد توجه هنرمندان جنبش سقاخانه قرار گرفته بود، به خلق اثر هنري بپردازند. البته نوع نگاه، رويكرد و مواجهه اين گروه از هنرمندان با هنرمندان جنبش سقاخانه از زمين تا آسمان فاصله دارد. تفاوتي كه شرح و توضيح آن، خود مجال مستقلي ميطلبد.
پيشتر هنرمندان قهوهخانهاي كه در آثارشان رگههاي مذهبي به چشم ميخورد در رزمها به نوعي رشادتها و دليريها را به تصوير كشيدهاند هر چند نوع رويكرد آنها به خاطر نوع پرداختن به سوژهها و جنبه روايتگري با هنرمندان جنبش سقاخانه متفاوت است.
بيشك يكي از مهمترين عواملي كه موجب شده برگزاركنندگان نمايشگاه درصدد اين برآيند تا مجموعهاي از آثار ساير هنرمندان و هنرمندان حوزه هنري را نيز در اين نمايشگاه ارايه دهند، ميتواند مشترك بودن موتيفها و عناصر شكلدهنده اين آثار باشد.
اين نمايشگاه همانگونه كه از عنوان فرعي آن برميآيد، رنگ و بوي عاشورا در آن پررنگ است و با نواختن سنج و دمام آغاز به كار كرد؛ به گفته برگزاركنندگان اين نمايشگاه «همچنان جاري» گوشهاي از اتفاق تاريخي در جريان هنرهاي معاصر ايران اسلامي است؛ هنر مردمي و عامهپسند خيالينگاري و نقاشي قهوهخانهاي، نقاشيها و پردههايي كه از شهري به شهر ديگر ميرفتند و ماجراي اين حماسه را براي مردم بازگو ميكردند و امروز جايگاه و ارزش موزهاي پيدا كردهاند. آثاري كه به نوعي وام گرفته از مكتب عاشورا هستند و همانگونه كه هر روز عاشوراست، آثار عاشورايي نيز در بطن جامعه جريان دارند و ميتواند مخاطبان را با خود همراه كنند.
در جريان افتتاح نمايشگاه «همچنان جاري» كارگاه آموزشي با موضوع نقاشي قهوهخانهاي توسط مهدي طالعينيا احياگر پردههاي نقالي و نقاش قهوهخانهاي برپا شد. نمايشگاه «همچنان جاري» دربرگيرنده ۸۰ اثر است كه در اين ميان، ۴۵ اثر از ۲۳ هنرمند متعلق به گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران، ۲۳ اثر از ۹ هنرمند متعلق به گنجينه حوزه هنري سازمان تبليغات انقلاب اسلامي، ۲ اثر متعلق به مجموعه شخصي مهدي طالعنيا و ۲۰ قطعه از ادوات و لوازم تعزيه متعلق به موزه دريايي اراك است. آثار هنرمنداني چون محمدحسين حليمي، محمود جواديپور، روحالله مفيدي، محمد تجويدي، مرتضي مميز، كاظم چليپا، فرامرز پيلآرام، رضا بانگيز، عبدالحميد قديريان، رحيم ناژفر، محمد گنجي، حبيبالله صادقي، حسن اسماعيلزاده، پرويز كلانتري، سيدحسين تفتي، ابوالفضل عمومي، عباس بلوكيفر، علياكبر لرني، محمدعلي ترقيجاه، صادق تبريزي، رضا حميدي، احمد خليليفرد، محمد فراهاني، حسين همداني، مرتضي اسدي، حسين خسروجردي، مصطفي گودرزي، مرتضي گودرزي، غلامعلي طاهري، علي شيخي، ناصر پلنگي، كاميار صادقي و... در نمايشگاه «همچنان جاري» به نمايش درآمده است.