به بهانه روز جهاني موزه
موزههاي ايران و مهجوريت در عصر تكنولوژي
فرزانه قبادي
موزهها و محوطههاي تاريخي و باستاني با پيشرفت تكنولوژي و تحولاتي كه در زندگي انسان معاصر ايجاد شده، وارد فاز جديدي از فعاليت شدهاند. هوش مصنوعي و واقعيت مجازي حالا ديگر حقيقيترين واقعيت زندگي مدرن است. موزههاي دنيا يكي پس از ديگري به جريان بهرهگيري از تكنولوژيهاي روز ميپيوندند تا با كمك اين ابزارها، مخاطبان موزه درك بهتر و عميقتري از موزه داشته باشند. اين حقيقتي انكارناپذير در دنياي امروز است كه اشياي موجود در موزهها به خودي خود نميتوانند داراي اهميت باشند، برخوردي كه با آنها صورت ميگيرد و نحوه مواجهه مخاطب با اين اشيا و روايتي كه از دل آنها بيرون كشيده ميشود و نحوه نقل آن روايت هويت و اهميت آن اشيا و آثار را مشخص ميكند. موزههاي دنياي متاورس نميتوانند تنها ويترينهايي باشند با اشيايي بازمانده از دل قرنها زيست انسان در يك سرزمين با توضيحاتي مكتوب در كنار ويترين. موزه در جهان امروز و آينده، جايي براي تجربههاي نو و پا گذاشتن به جهاني جديد است. جايي كه يك روز ميتوان با كمك يك هدست واقعيت مجازي)Virtual reality (VR به اعماق يك تابلوي نقاشي (موناليزا در لوور) سفر كرد يا با تاريخ پر ماجراي يك خودرو آشنا شد (فورد GT40 در موزه خودروي پترسون) مخاطب يك موزه كه ابزاري مجهز به تكنولوژي روز -گوشي هوشمند- در دست دارد را نميتوان تنها با اطلاعاتي كه در زيرنويسي دو بعدي در كنار اشيايي كه هيچ تجربه و احساسي در او ايجاد نميكند، جذب فضاي موزه كرد. مخاطبي كه بخشي از فعاليت روزمره خود را با كمك ابزارهاي هوش مصنوعي انجام ميدهد، از گذراندن وقت در موزهاي ساكن و راكد احساس مطلوبي نخواهد داشت. همين است كه موزههاي دنيا بخشي از برنامههاي خود را به نمايشگاههايي اختصاص ميدهند كه با ايجاد تجربهاي نو، خاطره و تصويري ماندگار براي مخاطب ميسازد. موزهها و اشياي موزهاي - هرچند داراي ارزش بسيار بالاي تاريخي و هويتي براي يك ملت باشند- هم اگر حرف و تجربه تازهاي براي مخاطب نداشته باشند، محكوم به فراموشي هستند.
اينكه سرزميني داراي تاريخي غني باشد، به تنهايي كافي نيست، بلكه نياز به ارتباط و تعامل است تا اين هويت و تاريخ غني معرفي شود و تجربهاي نو خلق كند. تجربهاي كه در كنار ايجاد حسي نو در مخاطب موزه، به ماندگاري تاريخ مربوط به يك شيء يا اثر هنري در ذهن افراد كمك كند. هوش مصنوعي و واقعيت مجازي يك محوطه باستاني را پيش چشمان مخاطب بازسازي ميكند و او را به سفر تاريخ ميبرد. آثار هنري و اجسام بيجان موزهها با كمك هدستهاي واقعيت مجازي جان ميگيرند و بازديدكننده موزه را به تجربهاي منحصر به فرد دعوت ميكنند. جهان موزهها بعد از پاندمي تجربيات تازهاي كسب كرده و روند ارايه خدمات در موزههاي دنيا و نمايشگاههاي دورهاي آنها به شكلي محسوس تغيير كرده است. حالا ايكوم معتقد است با كمك تمام اين ابزارها و امكاناتي كه در سالهاي اخير به موزهها اضافه شده، ميتوان به يكي از مهمترين كاركردهاي موزه، يعني آموزش و پژوهش توجه ويژه داشت.
شكي نيست كه موزههاي ايران از منظر ارزشمندي اشيا و آثار موجود، جزو غنيترين موزههاي جهان هستند. آثار هنري موجود در اين موزهها و همچنين آثار مكشوفه باستانشناسي- به رغم اينكه در طول تاريخ بسياري از آنها از كشور خارج شده و ميشود- به خوبي نمايانگر تمدن و تاريخ كهن ايران زمين هستند. اما شيوه معرفي، ارايه، نمايش آثار و ابزارهاي برقراري ارتباط با مخاطبان در موزهها فاصله معناداري با استاندارد موزههاي دنيا دارد. موزههاي ايران بدون اغراق از ضعف بسيار در زمينه برقراري ارتباط با مخاطب رنج ميبرند. از دسترسپذيري موزهها براي افراد با شرايط خاص - از جمله معلولان- تا ويترينهاي نامناسب و نبود تكنولوژيهاي ارتباطي روز در موزهها باعث شده فضاي موزههاي ايران تبديل به محيطي مهجور، خموده و راكد شود. در حالي كه موزهها و سايت موزههاي دنيا با كمك VR و AR در حال بازآفريني فضايي براي ايجاد تجربهاي نو و دركي بهتر از موزه براي مخاطب هستند، بهرهگيري از تكنولوژي در بسياري از موزههاي ما محدود به دوربينهاي مدار بسته و ثبت QR Code شده كه همين تكنولوژيهاي اندك هم در مواردي خدمات درستي به مخاطب ارايه نميدهند. بسياري از موزههاي كشور حتي يك سايت يا صفحه فعال در شبكههاي اجتماعي براي معرفي خود و ارايه خدمات به پژوهشگران ندارند.
اما مهجوريت موزههاي ايران تنها محدود به بيبهره ماندن از تكنولوژيهاي روز دنيا نميشود. جز چند تجربه موفق در سالهاي اخير - از جمله برگزاري نمايشگاههاي لوور، هلند، اسپانيا در موزه ملي ايران- موزههاي ايران تعامل چنداني با موزههاي دنيا ندارند و انزوايي خودخواسته را تجربه ميكنند، در حالي كه تعاملات فرهنگي ميتوانند به انتقال تجربيات ارزشمندي در زمينه ارتقاي سطح خدمات موزهاي بينجامد.