مقدمه
فقدان سنت تحزب و عدم حضور احزاب سياسي با سابقه و داراي پايگاه مردمي گسترده در سپهر سياسي كشور، مانع از آن شده است كه مردم هنگام راي دادن به نامزدهاي نمايندگي مجلس يا رياستجمهوري از برنامههاي آنها به طور كامل آگاه شوند و ارزيابي دقيقي از شايستگي نامزدها داشته باشند. اين ضعف نظام سياسي كشور در انتخابات اخير رياستجمهوري هم كاملا بارز بود. به طوري كه به دليل كوتاهي زمان در اختيار نامزدها براي ايجاد آمادگيهاي لازم، شاهد يك سلسله مناظرات انتخاباتي بيرمق بوديم كه از مشاهده آنها نميشد به منطق و دلايل كارشناسي جهتگيريهاي اقتصادي - اجتماعي نامزدها پي برد. شايد اين ضعف را بتوان ناشي از نبود برنامههاي تفصيلي كارشناسي شده در نزد نامزدها به دليل كمبود فرصت براي تنظيم چنان برنامههايي دانست.
اكنون كه دوره پر تنش مبارزات انتخاباتي تمام شده و زمان تشكيل كابينهاي مناسب و كارآمد براي اجراي برنامهها و جهتگيريهاي اقتصادي - اجتماعي اعلام شده توسط رييسجمهور منتخب، جناب دكتر پزشكيان فرا رسيده است، باز همان ضعف فقدان سيستم حزبي قوي خود را نشان ميدهد. زيرا افراد و گروههاي مختلف كه احيانا نقشي در طول مبارزات انتخاباتي داشتهاند از رييسجمهور منتخب انتظار دارند از آنها و همفكرانشان در چينش كابينه يا تصدي موقعيتهاي بالاي اداري استفاده شود. به طوري كه آقاي بهزاد نبوي، از رهبران شناختهشده جبهه اصلاحات، در مورد اين توقعات و فشارها هشدار داده است. جناب دكتر پزشكيان نيز براي پرهيز از اختلافات و رسيدن به يك اجماع كارشناسي؛ جناب آقاي دكتر ظريف، وزير امور خارجه دولت تدبير و اميد را كه فعالانه آقاي دكتر پزشكيان را در مبارزات انتخاباتي همراهي كردند، مامور تشكيل يك شوراي راهبري براي پيشنهاد افراد مناسب براي تصدي مسووليتهاي مهم در دولت آينده كردهاند.
انگيزه اين نوشته ارائه يادداشت مختصري در خصوص گفتمان دولت چهاردهم است. آقاي دكتر ظريف، در گفتوگويي كه روز سهشنبه 26 تيرماه از سيماي جمهوري اسلامي ايران درخصوص فعاليت شوراي راهبري تحت مديريتشان براي معرفي افراد شايسته تصدي موقعيتها در دولت چهاردهم پخش شد، به لزوم پذيرش «گفتمان» رييسجمهور منتخب - كه به گفته جناب دكتر ظريف «گفتمان عدالتمحور» است - از سوي شخصيتهاي پيشنهادي براي تصدي مقامات دولت آينده اشاره و بر ضرورت سازگاري و هماهنگي آنها با اين «گفتمان» تاكيد كردند. شوراي راهبري انتقال دولت قبلا در اعلاميهاي «پايبندي به گفتمان رييسجمهور منتخب را عدالت، پاكدستي، صداقت، التزام به قوانين بالادستي، داشتن نگرش ملي و دوري از گرايش قومي و منطقهاي را محور انتخاب نامزدهاي تصدي پستهاي وزارتي اعلام كرده بود.» آقاي دكتر ظريف مجددا در نشست «واكاوي گفتمانِ دولت چهاردهم» كه ظاهرا روز يكشنبه 31 تيرماه برگزار شد دولت چهاردهم را دولت «صلح، توسعه و تعامل» خوانده و آن را دولتي «فرصتمحور و نه تهديدمحور» دانستند. تا آنجا كه به ياد داريم آقاي دكتر پزشكيان شخصا گفتمان مشخصي را در سخنرانيها يا بيانيههاي خود مطرح نكردهاند لذا طبعا سوالي كه پيش ميآيد اين است كه:
گفتمان رييسجمهور منتخب و به تبع آن، دولت آينده كدام است و اين گفتمان چگونه بر رفتار و عملكرد دولت آينده اثر خواهد گذاشت؟
اگر واقعا تعيين يك گفتمان بر رفتار دولتمردان و عملكرد دولت آينده تاثير دارد يك گفتمان مناسب براي دولت چهاردهم چه گفتماني ميتواند باشد؟
پرداختن به اين موارد براي تنوير افكار عمومي بهخصوص رايدهندگان به جناب دكتر پزشكيان لازم است. چرا كه اظهارات متفاوتي در موضوع «گفتمان» دولت آينده به عمل آمده است. در اين مقاله سعي شده به سوالهاي ياد شده پاسخ داده شود.
گفتمان چيست و چرا نبايد آن را با اميال، آرزوها و نيز موضعگيريهاي سياسي يكي انگاشت؟
همان طور كه گفته شد جناب آقاي دكتر ظريف، رييس محترم شوراي راهبري انتقال دولت در مناسبتهاي مختلف به «گفتمان» دولت چهاردهم اشاره كردهاند. ظاهرا آقاي دكتر ظريف مفهوم «گفتمان» را چنان روشن و خالي از ابهام ميدانند كه نيازي به ارائه تعريف شفاف و مشخصي در خصوص اين اصطلاح نديدهاند. فرهنگ معين «گفتمان» را گفتوگو و مباحثه معني كرده و فرهنگ واژهياب در اينترنت «گفتمان» را گفتوگو و مقال تعريف كرده كه به نظر نميرسد منظور آقاي دكتر ظريف از گفتمان باشد. به احتمال قوي منظور آقاي دكتر ظريف از واژه «گفتمان» معادل واژه «ديسكور» فرانسوي و «ديسكورس Discourse» انگليسي بوده است. اين مقاله نيز با همين فرض نوشته شده است. معروف است كه اصطلاح «گفتمان» از سوي آقاي داريوش آشوري، نويسنده، زبانشناس و مترجم شناخته شده ايراني براي «ديسكورس» پيشنهاد و متداول شده است. قبل از آن معمولا كلمه ديسكورس در فارسي «گفتار» ترجمه ميشد و كتاب معروف دكارت Discours de la méthode كه توسط زندهياد محمدعلي فروغي گفتار در روش ترجمه شده بود، مويد همين معني است. اما همان طور كه گفته شد اكنون اصطلاح «گفتمان» براي رساندن مفهوم ديسكورس به كار ميرود. هر چند برخي ايراداتي به اين برابر نهاده گرفته و آن را دقيق ندانستهاند اما بحث ما در اينجا صرفا بر سر مفهومي است كه دولتمرداني مانند جناب آقاي دكتر ظريف از «گفتمان» مراد ميكنند و اينكه «گفتمان» رييسجمهور منتخب چيست و چه اهميتي ميتواند براي رايدهندگان و به طور كلي ايرانيان داشته باشد. انگيزه نگارنده از تنظيم اين يادداشت نيز ارائه توضيحي در مفهوم اصطلاح «گفتمان» معادل «ديسكورس» در زبان انگليسي است. چرا كه همان طور كه خواهيم ديد «گفتمان» به مفهوم «ديسكورس» مفهوم بسيط و سادهاي نيست و نياز به توضيح دارد و طرح آن بدون اين توضيحات ميتواند موجب برخي سوءبرداشتها و حتي سوءتفاهمات بين گويندگان و شنوندگان شود.
دایرهالمعارف بريتانيكا ميگويد ديسكورس «استفاده از كلمات براي تبادل افكار و عقايد است و ديسكورس را ميتوان يك سخنراني طولاني يا نوشتهاي درخصوص يك موضوع دانست.» واضح است كه اين تعريف بسيار كلي بوده و منظور مقامات سياسي كشور از «گفتمان» را نميرساند. بنابراين بايد ديد منظور از گفتمان يا ديسكورس در يك متن با زمينه سياسي - اجتماعي چيست؟ «ديسكورس» در ادبيات، زبانشناسي، علوم انساني و سياسي با نام ميشل فوكو (M. Foucault, 1926-1984) فيلسوف معاصر فرانسوي گره خورده است (1) . البته عبارت ديسكورس قبلا در نوشتههاي ديگر متفكران و نظريهپردازان فرهنگ و زبانشناسي انگلوساكسون مانند زليگ هريس (Haris, Z. S., 1952) و نيز نويسندگان و نظريهپردازان اجتماعي فرانسوي مانند لاكان (Lacan, J. 1956)، لويي التوسر (Althusser, L., 1970) و ميشل بشو (Pecheux, M., 1975 and,) نيز به كار رفته بود. اما استفاده از اين عبارت مهم و در عين حال پيچيده - كه تعاريف متفاوتي نيز از آن ارائه شده است - پس از انتشار آثار ميشل فوكو از جمله كتاب مهم او (The Archelogy of Knowledge and Discourse of Language, 1972) يا باستانشناسي دانش و ديسكورس زبان، كاربرد عموميتري يافت.بههرحال از نظر ميشل فوكو «ديسكورسها را ساختارها يا فرماسيونهاي گفتماني (Discursive Formation)، ميسازند و از نظر او ديسكورس را ميتوان سيستمي از بيانيهها و گزارهها دانست كه به يك فرماسيون گفتماني تعلق دارند.» در نظريه ميشل فوكو، ساختار يا فرماسيون گفتماني Discursive Formation به مجموعهاي از بيانيهها و اظهارنظرها اشاره دارد كه به هم پيوند و ارتباط داشته و قواعدي را كه چه مطالبي توسط چه كساني، در چه زمينه و متني (Context) و با چه پشتوانه تاريخي و بافت اجتماعياي مطرح شود، تعيين ميكنند. بنابراين مفهوم «ديسكورس» (گفتمان) از نظر فوكو عبارت است از: سيستمي از بيانيهها و گزارهها كه متعلق به يك فرماسيون يا ساختار گفتماني هستند. منظور از بيانيهها واحدهاي بهكارگيري زبان است كه خواسته و انتظار عملي گوينده را منعكس ميكند و براي اينكه اين گزارهها و بيانيهها يك ساختار گفتماني را ايجاد كنند لازم است داراي چهار ويژگي باشند:
بيانيهها به يك موضوع مشخص اشاره كنند.
سيستم مفهومي همساني داشته باشند .
از نظريهها و تم مشتركي برخوردار باشند.
در حالت بياني (Enunciative Modality) مشابهي ساخته شده باشند. به طوري كه موقعيت صادركننده بيانيه، زمينه و بافت نهادي، ازجمله روابط قدرت و دانش - كه بيانيه در آن صادر ميشود - قواعد و نُرمهاي حاكم بر آنچه ميتواند گفته شود و زمان و مكان بيانيه داراي تشابه و سازگاري باشند.
ملاحظه ميشود كه در تعريف فوكو از ديسكورس، بهمثابه سيستم سازگار از بيانيهها و گزارهها داراي ساختار گفتماني، قدرت و دانش از طريق ارتباطات پيچيدهاي كه در نشانههاي زباني، شيوههاي تفكر و الگوهاي نهادينه مستتر در نظريههاي پشتيبان بيانيهها، با هم دارند در شكل دادن به آنچه در موضوع گفتمان ميتوان گفت و دانست، نقش دارند. بنابراين در اين چارچوب گفتمان فقط زبان نيست؛ بلكه بيان قدرت و دانش از طريق زبان است.
با دقت در تعريف بالا از گفتمان معلوم ميشود كه:
اولا هر مجموعهاي از اظهارنظرها، بيانيهها، اظهارات و موضعگيريها را نميتوان گفتمان دانست. زيرا اين بيانيهها ممكن است متعلق به فرماسيون گفتماني مشخصي نباشند.
ثانيا در كاربرد اصطلاح «ديسكورس يا گفتمان» بايد به وابستگي زياد گفتمان به شرايط و مقتضيات زماني و مكاني توجه داشت. بهعبارت ديگر برداشتي كه از يك گفتمان در جوامع مختلف و حتي در شرايط مختلف اجتماعي و سياسي يك جامعه وجود دارد، ممكن است متفاوت باشد.
ثالثا اگر گفتمانهاي رقيب در سپهر اجتماعي - سياسي وجود داشته باشند ميتوان از طريق آنچه تحليل گفتمان (Discourse Analysis) خوانده ميشود، گفتمان غالب يا مسلط را مشخص كرد.
لذا نبايد گفتمان را با ادعاها، اميال يا بيان آرزوها اشتباه گرفت. به عبارت ديگر صِرف اظهارات يك شخصيت يا گروه و تشكل سياسي داير بر علاقه آنها به برقراري عدالت اجتماعي در جامعه يا جهتگيري و خواست او مبتني بر رفع تبعيضها و تحريمها و نيز برقراري روابط بينالمللي سازنده براي كشور و موارد ديگر؛ نميتواند مبين وجود يك «گفتمان» معادل اصطلاح «ديسكورس» به مفهومي كه توضيح داده شد، باشد. براي ساخت چنان گفتمانهايي، همان طور كه اشاره شد، لازم است «ساختارهاي گفتماني» يا «Discursive Formation» هاي مورد نياز را ايجاد كرد.
گفتمان عدالت و توسعه پايدار
بر اساس آنچه گفته شد، هر چند شخص رييسجمهور منتخب و نيز شخصيتهاي سياسي - اجتماعي نزديك به او، مواضع و جهتگيريهايي را مطرح كردهاند كه ميتوانند پايه و اساس يك «گفتمان اجتماعي - سياسي» براي دولت چهاردهم را تشكيل بدهند. اما دولت چهاردهم هنوز گفتمان اجتماعي - سياسي منسجمي را ارائه نكرده است تا بتوان با تحليل گفتمان آن را نسبت به گفتمانهاي جايگزين ارزيابي كرد. مفاهيم مهمي كه از جانب شخص رييسجمهور منتخب، آقاي دكتر پزشكيان و نيز آقاي دكتر ظريف رييس شوراي راهبري انتقال دولت، مطرح شده دامنه بزرگي از مفاهيم مهم مانند عدالت اجتماعي، شامل رفع تبعيضها از اقوام و دارندگان باورهاي ديني و زنان كشور، بهبود روابط بينالمللي و رفع تحريمها، بهبود شرايط اقتصادي، حفاظت از محيط زيست، صلح، توسعه و تعامل، فرصتمحوري و موارد مشابه را در بر ميگيرد. مجموعه اظهارات، بيانيهها و موضعگيريهايي كه در عناوين مختلف مرتبط با عدالت اجتماعي و توسعه (به مفهوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و سياسي) و ضرورت حفظ محيط زيست مطرح شده و داراي ويژگيهاي مطرح شده در بالا براي بيانيههاي فرماسيونهاي گفتماني هستند، ميتوانند در يك فرماسيون گفتماني تجميع شده و به پيدايش يك گفتمان فراگير كمك كنند. شايد بهترين عنواني كه بتوان براي چنان گفتماني در نظر گرفت گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» باشد؛ با اين توضيح كه:
منظور از عدالت در اينجا صرفا عدالت توزيعي نيست بلكه عدالت با تفسير مدرن آن است كه علاوه بر عدالت توزيعي آزاديهاي مدني و سياسي را هم در بر ميگيرد؛ به طوري كه متضمن رعايت انصاف در حق آحاد جامعه در برخورداري از فرصتهاي موجود در عرصه فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه باشد.
از سوي ديگر توسعه پايدار به معني بهبود كيفيت زندگي براي همه افراد جامعه است كه تنها ميتواند با رشد مستمر و فراگير اقتصادي همراه با سياستهاي مناسب توزيع درآمدها و نيز با حفاظت از محيط زيست و بهرهبرداري صيانتي از منابع پايانپذير كشور به دست آيد.
گفتمانها ارزشهاي اجتماعي را منعكس ميكنند و بر اساس بيانيهها، اظهارات و مواضع رييسجمهور منتخب ميتوان عنوان «عدالت و توسعه پايدار» را مناسب گفتماني بدانيم كه او نيت طرح آن در جامعه را دارد. در شرايط عادي انتظار داريم اين گفتمان مورد اقبال عمومي قرار بگيرد زيرا نميتوان باور كرد كسي از اجراي عدالت يا دستيابي كشور به توسعه پايدار ناراضي باشد. توجه شود كه گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» اصول انصاف، برابري و محافظت از محيط زيست را در رويكردي جامع با توسعه اقتصادي، اجتماعي و سياسي ادغام ميكند؛ و اندكي توجه به مجموعه بيانيههاي اصلي اين گفتمان، سازگاري دروني و هماهنگي آن با ارزشهاي اجتماعي مردم ايران را نشان ميدهد. به همين دليل ميتوان اميدوار بود هموطنان با صداقتي كه از رييسجمهور منتخب مشاهده ميكنند گفتمان او را پذيرفته و آن را حمايت كنند. از آنجا كه در شرايط كنوني سرمايه اجتماعي نظام سياسي در كشور ما پايين و اعتماد مردم به سياستمداران كم است لذا يك پيشنياز مهم موفقيت طرح اين گفتمان در جامعه، ايجاد اعتماد نزد اكثريت مردم در قبال مطرحكنندگان گفتمان است. سوالي كه پيش ميآيد آن است كه:
چگونه ميتوان گفتماني منسجم و داراي هماهنگي دروني براي «عدالت و توسعه پايدار» ساخت؛
چگونه ميتوان گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» را در عمل به گفتمان غالب اجتماعي - سياسي در كشور تبديل كرد به طوري كه اكثريت بزرگ مردم كشور آن را پذيرفته و متعلق به خود بدانند؟
در چرايي گفتمان «عدالت و توسعه پايدار»
اگر به تعريفي كه در سطور گذشته از گفتمان ارائه شد توجه شود، معلوم خواهد شد كه از مهمترين دلايل پيدايش و نشو و نماي گفتمانهاي اجتماعي - سياسي تناسب شرايط محيطي با آن گفتمان و توافق و همگرايي گفتمان با انتظارات و خواستهاي مردم جامعه است. اين تناسب و سازگاري گفتمان با خواستههاي مردم است كه موجب پذيرش و استقبال ذينفعان بالقوه و بالفعل از آن ميشود. گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» به ايجاد يك سيستم اجتماعي - سياسي و اقتصادياي ميپردازد كه در آن عدالت، برابري و پايداري محيط زيستي در مركز آن قرار دارند. اين گفتمان بر توزيع عادلانه درآمدها، فرصتها، حفاظت از محيط زيست، رعايت حقوق مدني شهروندان و اتخاذ رويههاي پايدار كه از رفاه بلندمدت همه شهروندان اطمينان حاصل ميكند، تأكيد دارد. گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» كه در زير خطوط كلي آن را طرح ميكنيم دو خواسته اصلي مردم ايران را مطرح ميكند:
عدالت: همه ميدانيم كه عدالت، گمشده ملت ما طي قرون و اعصار بوده است. انقلاب مشروطه ابتدا براي ايجاد عدالتخانه و جلوگيري از تعديات حكام ظالم قاجار شروع شد و سپس به انقلاب مشروطه ارتقا يافت. عدالت از اهداف اصلي انقلاب اسلامي هم بود و يكي از محركههاي اصلي عامه مردم در اقبال به انقلاب وعده تحقق عدل علي (ع) در جامعه پس از پيروزي انقلاب بود كه متاسفانه تحقق نيافت. اكنون نيز با اوجگيري تبعيضها و حقكشيها در جامعه و پايمال شدن آزاديهاي مصرحه در قانون اساسي؛ عدالت همچنان از خواستههاي اصلي مردم ايران است. رييسجمهور منتخب نيز بارها به التزام خود براي تلاش به اجراي عدالت در جامعه تصريح كرده و آقاي دكتر ظريف رييس شوراي راهبري انتقال دولت نيز گفتمان آقاي پزشكيان را عدالتمحور خوانده است. بنابراين طبيعي است كه دولت چهاردهم عدالت را در صدر گفتمان خود قرار بدهد.
توسعه پايدار: ملت ايران طي چندين هزار سال گذشته همواره از مشعلداران علم، فرهنگ و تمدن بوده است اما اكنون احساس ميكند در اين هماوردي تاريخي در حال عقب ماندن از ملتهاي پيشرو است. يكي از دلايل اين عقبافتادگي فقدان ارتباط نزديك و موثر با مراكز علمي، فناوري و اقتصادي دنياست. تنها فرآيندي كه ميتواند دغدغه مردم ايران به قرار داشتن در خط مقدم پيشرفت و ترقي ملتهاي بزرگ را برطرف كند توسعه مستمر اقتصادي، اجتماعي و سياسي است كه مستلزم تنشزدايي از روابط خارجي كشور است. در شرايطي كه جهان در تلاطم ايجاد آمادگيهاي لازم براي مقابله با تغييرات اقليمي است در كشور ما - كه يكي از حساسترين مناطق جهان از نظر تغييرات اقليمي و از بزرگترين دارندگان ذخاير هيدروكربور جهان است - هنوز اهتمام لازم (براي مثال تخصيص بودجه مكفي) براي مواجهه با اين چالش بزرگ به چشم نميخورد. بنابراين هموار كردن مسير توسعه پايدار تنها پاسخ مناسب به اين چالش تاريخي است و دولت چهاردهم با لحاظ آن در گفتمان خود ميتواند اين ابتكار را در تاريخ ايران به نام خود ثبت كند.
با فرض آنكه «عدالت و توسعه پايدار» به عنوان گفتمان دولت چهاردهم برگزيده شده باشد در زير به ويژگيهاي كلي و بيانيههاي اصلي گفتمان و نيز به قدمهاي لازم براي طرح موثر آن در سپهر اجتماعي - سياسي كشور اشاره ميشود. توجه شود كه در اينجا براي اجتناب از تطويل، تنها به عناوين كلي اكتفا شده است. در صورت لزوم ميتوان جزیيات لازم در هر مورد را ارائه كرد.
1 - همانديشي و حصول اتفاق نظر در ويژگيهاي اصلي گفتمان توسط مقامات دولت چهاردهم
با فرض آنكه گفتمان عدالت و توسعه پايدار گفتمان دولت باشد، ضروري است يك اتفاق نظر كاملي بين مقامات بلندپايه دولت براي همكاري در پيشبرد آن به وجود آيد. لازمه اين اتفاق نظر باور به اصول اصلي گفتمان است كه شامل:
عدالت: تمركز بر توزيع عادلانه درآمدها و فرصتها، حفاظت از حقوق مدني و از بين بردن تبعيضها؛
فراگيري و شمول: اطمينان از مشاركت تمام گروههاي اجتماعي، به ويژه جوامع به حاشيه رانده شده، در فرآيند توسعه؛
توسعه پايدار: تأكيد بر رشد مستمر اقتصادي همراه با حفاظت از محيط زيست براي رعايت حقوق نسلهاي آينده؛ شفافيت و پاسخگويي: ترويج حكومت شفاف و پاسخگو در هر دو بخش عمومي و خصوصي. و موارد مشابه است.
شكلگيري گفتماني (Discursive Formation) و بيانيههاي اصلي
همان طور كه گفته شد، براي آنكه يك گفتمان اجتماعي - سياسي داراي انسجام و هماهنگي دروني مستحكمي باشد لازم است بيانيهها و اظهاراتي كه درخصوص آن گفتمان منتشر ميشود متعلق به يك «فرماسيون گفتماني» باشند كه به ويژگيهاي آنها اشاره شد. بيانيههاي اصلي گفتمان عدالت و توسعه پايدار طبعا حول همين موضوعها بوده و در واقع انعكاسي از انتظارات مطرحكنندگان گفتمان است. عناوين زير را ميتوان ازجمله بيانيههاي اصلي گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» دانست. بحثها و گفتوگوها در مورد گفتمان ميتواند درخصوص آنها شكل گرفته و دقيقتر و جزیيتر شود.
توزيع عادلانه درآمدها و فرصتها:
بيانيه: «هر ايراني، سزاوار برخورداري از سطح زندگي مناسب و فرصتهاي برابر براي حفظ كرامت انساني او است.»
سياست: اجراي نظام مالياتي عادلانه و كارآمد و برنامههاي رفاه اجتماعي و رفع تمامي اشكال تبعيضها.
حفاظت از حقوق مدني:
بيانيه: «رعايت حقوق بشر از اصول اساسي جامعه كنوني ما است.»
سياست: تقويت چارچوبهاي قانوني محافظت از آزاديهاي مدني.
رشد اقتصادي مستمر همراه با حفظ محيط زيست:
بيانيه: «رونق اقتصادي بايد همراه با حفاظت از محيط زيست باشد.»
سياست: اتخاذ سياستهاي مشوق رشد اقتصادي شامل حمايت از سرمايهگذاريهاي داخلي و خارجي و ترويج فناوريهاي سبز و انرژيهاي تجديدپذير.
فراگيري و عدم تبعيض:
بيانيه: «ملت ما هنگامي شكوفا ميشود كه هر شهروندي فرصت موفقيت داشته باشد.»
سياست: اجراي سياستهاي اقدام مثبت و قوانين ضدتبعيض.
شفافيت و پاسخگويي:
بيانيه: «حكومت شفاف، اساسيترين عنصر اعتماد عمومي است.»
سياست: ايجاد نهادهاي نظارتي مستقل و اقدامات ضد فساد.
2- طرح گفتمان در كشور
براي آنكه گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» در سطح كشور مطرح شده و بخش بزرگي از جامعه را تحت تاثير قرار بدهد، به طوري كه مردم آن را گفتمان خود بدانند، لازم است اقداماتي به عمل آيد و صرف عنوان كردن آن توسط مقامات دولت چهاردهم كفايت نميكند. همان طور كه گذشت؛ گفتمانها شامل اقدامات متناسب با آنها هم ميشوند و صرفا گفتوگو درخصوص يك موضوع نيست. خطوط اصلي اين اقدامات را ميتوان در موارد زير دانست:
در مرحله نخست لازم است وضعيت جامعه و شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور براي مطرحكنندگان گفتمان به درستي تبيين شود. تمركز اصلي در اين گزارشها كه توسط كارشناسانِ برخوردار از دانش و تجربه كافي تنظيم ميشود درك دلايل عمده نارضايتيها و خواستههاي اصلي گروههاي مختلف اجتماعي و شناسايي ذينفعان اصلي گفتمان و نيز گروههاي اجتماعي است كه راي ندادهاند اما تحقق اهداف گفتمان ميتواند آنها را به پشتيبان و حامي دولت ترغيب و تبديل كند.
برگزاري جلسات گفتوشنود براي ايجاد ارتباط با نخبگان جامعه اعم از شخصيتهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي و شخصيتهاي شناخته شده از گروههاي مرجع مانند روحانيان، دانشگاهيان، دانشجويان، هنرمندان، كارگران، كارمندان... براي تشريح گفتمان و كسب حمايت نخبگان و گروههاي مرجع جامعه از دولت براي تحقق اهداف گفتمان، كه همان ارتقاي شاخصهاي عدالت اجتماعي و توسعه پايدار است. هدف از اين گفتوگوها آن است كه رهبران فكري و معنوي جامعه را به گفتمان علاقهمند كند؛ به طوري كه اين گفتمان را متعلق به خود دانسته و به نفع آن در جامعه اظهارنظر كنند. اين ميتواند اعتماد مردم به مطرحكنندگان گفتمان را افزايش بدهد.
هنگامي كه بخش بزرگي از پيشگامان و رهبران فكري و معنوي جامعه، به گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» باور داشته و آن را متعلق به خود بدانند، ميتوانند به نوبه خود گفتمان را از طريق ارتباطات عمومي و با استفاده از رسانههاي جمعي اعم از راديو و تلويزيون، مطبوعات و شبكههاي اجتماعي به ميان مردم برده و هدف دولت از گفتمان و راهبردها و سياستهاي مناسب براي تحقق اهداف گفتمان را توضيح بدهند تا شانس موفقيت آن افزايش يابد.
سازماندهي جلسات عمومي، نشستهاي اجتماعي و انجمنهاي مردمي در تهران و شهرهاي كشور براي بحث در مورد اصول گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» و مشاركت موسسات آموزشي براي گنجاندن اين موضوعات در برنامههاي درسي از ديگر عناصر مبارزات مدني براي طرح وسيع گفتمان است.
3- هماهنگ كردن برنامه هفتم توسعه با گفتمان «عدالت و توسعه»
مهمترين اقدامي كه لازم است در ترويج و اشاعه گفتمان عدالت و توسعه پايدار انجام بگيرد انطباق احكام برنامه هفتم توسعه - كه سندي قانوني است - نيز اسناد پاييندستي برنامه، با گفتمان دولت است. طبيعي است كه جهتگيري برنامه هفتم توسعه و احكام آن نميتواند مخالفتي با اجراي عدالت در سطح جامعه و نيز دستيابي كشور به توسعه پايدار داشته باشد. با اين حال بررسيهاي تطبيقي و انتشار اسنادي در توضيح تطبيق احكام برنامه با گفتمان دولت، اهميت بسيار دارد. سازمانهاي مسوول مانند سازمان برنامه و بودجه توان كارشناسي و منابع لازم براي انجام اين مهم را دارند و چنانچه روساي آن سازمانها و نهادها، گفتمان را باور كرده باشند به خوبي از عهده اين مهم برخواهند آمد. نكته مهم در اين ميان، تطابق برنامههاي بخشهاي اقتصادي مانند بخش نفت، نيرو، صنايع و كشاورزي با مدلول گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» است. زيرا رشد توليد در اين بخشها بهطور اجتنابناپذيري با حفظ محيط زيست و مسائل تغييرات اقليمي ارتباط و در مواقعي، حداقل در كوتاه مدت، با اهداف حفظ محيط زيست تناقض پيدا ميكند. برقراري توازن صحيح بين اهداف رشد توليد و حفظ محيط زيست، نياز به توان كارشناسي بالايي دارد كه از ارزيابي مالي و اقتصادي - اجتماعي پروژههاي سرمايهگذاري در اين بخشها تا لحاظ دغدغههاي گروههاي اجتماعي، كه زندگِ آنها از توسعه فعاليتهاي توليدي در اين بخشها به طور مثبت يا منفي متاثر ميشود، را در بر ميگيرد.
4- تدوين و اجراي سياستها، ايجاد ائتلافها و نظارت و ارزيابي
براي آنكه گفتمان به خوبي در كشور ترويج شده و به باور و گفتمان بخش بزرگي از جامعه تبديل شود، تا همراهيهاي لازم براي تحقق اهداف آن به عمل آيد، لازم است سياستهايي كه به عدالت اجتماعي فراگير و توسعه همه جانبه (اقتصادي، اجتماعي سياسي) و پايدار كمك ميكند تنظيم و به موقع اجرا گذاشته شود. اين امر همان طور كه گفته شد بايد در چارچوب برنامه هفتم توسعه و برنامههاي پاييندستي آن صورت بگيرد تا تناقض و ناهماهنگي در برنامههاي عملياتي دولت پيش نيايد. ايجاد هماهنگيهاي لازم و تشكيل ائتلافهاي گفتماني با گروههاي اجتماعي ميتواند تحقق اهداف گفتمان را تسهيل كند.
زمينههايي را ميتوان براي اين منظور ايجاد كرد. ازجمله:
معرفي اين سياستها، مقررات و رويههاي نشاتگرفته از گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» كه با اصول و احكام برنامه توسعه و قوانين ذيربط تطبيق يافتهاند، در رسانههاي عمومي و مطبوعات و برگزاري جلسات گفت و شنود در اين مورد با صاحبنظران در صدا و سيما براي بررسي سياستهايي كه اصول گفتمان را منعكس ميكنند.
برنامهريزي و اجراي پروژههاي پايلوت براي نشان دادن كاربرد عملي و فوايد آن.
تشكيل گروههاي اجتماعي در شهرهاي مختلف كشور براي ترويج گفتمان، گفتوگو با سازمانهاي جامعه مدني و نهادهاي بينالمللي و دعوت از آنها به داخل كشور براي برگزاري سمينارها و تبادل نظر درخصوص گفتمان و تحقق اهداف آن.
جذب رهبران و شخصيتهاي فكري، معنوي و هنري جامعه و شخصيتهاي تأثيرگذار در شهرهاي مختلف براي حمايت از گفتمان تشكيل گروههاي مرجع به اين منظور.
ايجاد سيستمهاي نظارتي براي پيگيري پيشرفت گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» و پيادهسازي حلقههاي بازخورد براي بهبود مداوم استراتژيها بر اساس وروديهاي سهامداران و نتايج.
مطابق تعريفي كه از گفتمان ارايه شد در گفتمانهاي اجتماعي - سياسي قدرت و دانش با هم پيوند دارند. گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» با توانمندسازي گروههاي به حاشيه رانده شده، مردمي كردن اداره امور از طريق شفافيت تصميمگيري و اجراي سياستها و نظارت مردم بر عملكرد دولت و نيز انعكاس خواستهاي اين گروهها در سياستهاي پيشنهادي در واقع به تغيير پويايي قدرت ميپردازد. به چند نمونه در اين مورد اشاره ميشود:
توانمندسازي از طريق آموزش: آموزش مردم درباره عدالت و توسعه پايدار، گفتمان شهروندان را توانمند ميسازد تا حقوق خود را در چارچوب قوانين كشور مطالبه كرده و حكومت را پاسخگو بدانند.
شفافيت به عنوان بازتوزيع قدرت: ترويج شفافيت و پاسخگويي به بازتوزيع قدرت از نخبگان به عموم مردم ميپردازد.
طرح و بررسي سياستها و تصميمات بخش عمومي كه بر اساس دانش كارشناسي پذيرفتهشده در چارچوب گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» اجراي اين سياستها و مباني ديدگاههاي كارشناسي آنها را كه در مجموع بخشي از ساختارهاي قدرت سنتي هم هست، به چالش كشيده و به پيشنهاد سياستها و رويههاي جايگزين و كارآمدتر ميانجامد.
5. تبديل گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» به گفتمان غالب در بلندمدت
همان طور كه در جريان مبارزات انتخاباتي معمولا پيروزي يك طرف ناشي از برتري گفتمان او نسبت به گفتمان طرفهاي مقابل است، موفقيت در اداره كشور و كسب رضايت مردم نيز تا حدود زيادي در گروی متقاعد كردن اكثريت مردم به برتري گفتمان دولت و همراهي مردم با آن براي تحقق اهداف گفتمان است. موفقيت در اين مهم حتي ميتواند گروههايي از مردم را كه با تجربه ناكاراييهاي دولتهاي گذشته از مشاركت سياسي و آمدن به پاي صندوقهاي راي خودداري كرده بودند به مشاركت سياسي و پشتيباني از دولت «عدالت و توسعه پايدار» تشويق كند. آنچه ميتواند موجب برتري گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» در سپهر اجتماعي سياسي كشور شده و براي سالهاي متمادي آن را در اين موقعيت نگه دارد به دو عامل بستگي دارد:
متقاعد كردن عموم مردم به برتري گفتمان با طرح مباحث مربوط به گفتمان در سپهر عمومي (Public Reasoning)؛
موفقيت دولت در واقعيت بخشيدن به انتظاراتي كه طرح گفتمان «عدالت و توسعه» ايجاد كرده است.
واضح است كه توسعه پايدار اقتصادي، اجتماعي، سياسي و نيز برقراري عدالت در جامعه، موضوعي نيست كه در كوتاهمدت، مثلا در يك يا دو سال، بتوان به آنها دست يافت. با اين حال دولتمردان ميتوانند با گفتار سنجيده و كارآمدي خود در عمل نشان بدهند كه اتخاذ سياستهاي سازگار با گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» ازجمله بهبود روابط بينالمللي كشور و رفع تحريمهاي اقتصادي، شفافيت تصميمات و انجام هزينهها در بخش عمومي و حذف زمينههاي فساد اداري - مالي ضمن بهبود محيط كسب و كار و موارد مشابه حتي در كوتاهمدت نيز پاسخي مستقيم و موثر به بحران اقتصادي، بيكاري، فقر و تورم است. موفقيت دولت چهاردهم در تحقق بخشي از اهداف گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» در ميانمدت، 5 - 4 سال نخست سرمايهگذاريها، رشد اقتصادي و اشتغال را افزايش داده و با بالا رفتن اعتماد عمومي به دولت و افزايش سرمايه اجتماعي آن؛ زمينه نيز براي توسعه پايدار در بلندمدت آماده ميشود. پيشرفت تدريجي در تحقق اهداف گفتمان و بهبود نسبي اوضاع اقتصادي - اجتماعي اين فرصت را به دولت چهاردهم خواهد داد كه با روشنگريهاي لازم، افكار عمومي را متقاعد كند كه پافشاري بر گفتمان «عدالت و توسعه پايدار» راهحلهاي بلندمدتي براي كليه معضلات كشور در عرصههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي ارائه ميدهد. به اين ترتيب گفتمان عدالت و توسعه پايدار ميتواند به عنوان گفتمان غالب اجتماعي - سياسي در ايران براي 8 سال آينده و حتي بعد از آن باشد.شايد بيمناسبت نباشد اينجا اشاره شود كه ميشل فوكو، كه با توجه به ترجمه آثارش در بين تحصيلكردههاي ايراني رشتههاي فلسفي و علوم انساني و اجتماعي شناخته شده است. او در جريان انقلاب از ايران ديدار داشته و با برخي از سران انقلابي مانند مرحوم مهندس مهدي بازرگان ملاقات كرده است. او در بعد از انقلاب و اوايل سال 1358 نامه سرگشادهاي خطاب به مهندس بازرگان، كه در آن زمان نخستوزير بود، نوشت و با اشاره به ملاقاتي كه با وي قبل از انقلاب در قم و در منزل آيتالله شريعتمداري داشته اهميت رعايت حقوق بشر در دولت انقلابي حاكم بر ايران را يادآوري كرده بود.