وزير جديد و دانشگاه نوآور و كارآفرين
سيدعطاءالله سينايي
استقرار دولت جديد، نويدبخش روندهاي نو براي ارتقاي عملكرد نظام آموزش عالي كشور است. گسترش كمّي نظام دانشگاهي در دهههاي گذشته ميتواند مبنايي براي بازنگري در سياستها و روي آوردن در كيفي و كارآمدسازي نظام علمي كشور، متناسب با اهداف دانشگاه نوآور و كارآفرين باشد. اقدامات، برنامهها و تجربههاي دانشگاههاي نوآور و كارآفرين نشان ميدهد كه براي تحقق اين امر دانشگاه بايد داراي استقلال قابل توجه و معناداري از دولت و همزمان تعاملات گسترده و سازندهاي ميان چهار بخش دانشگاه، دولت، جامعه و صنعت برقرار باشد. نخستين پيشنياز براي تحقق دانشگاه نوآور و كارآفرين آن است كه دانشگاه، در اين خصوص اهداف راهبردي قابل دستيابي طراحي كرده باشد و بر الزامات و اسباب و ابزار آن كنترل داشته باشد. دومين پيشنياز ضرورت وجود همكاري دانشگاه با ساير بخشهاست. دانشگاه نوآور و كارآفرين بايد در متن، نيازها و مسائل جامعه و محيط پيراموني خود باشد. گسترش رابطه با شركا و ذينفعان بالقوه، بايد نگرش راهبردي و اولويت سياستي دانشگاه باشد. به لحاظ تاريخي، اگر چه مفهوم نوآوري و كارآفريني از منظر اجتماعي و اقتصادي و از ابعاد فردي و سازماني و ميزان موفقيت و دستاوردها در مناطق، كشورها و دانشگاهها متفاوت بوده است، اما كارآفريني علمي و حركت به سوي دانشگاه نوآور و كارآفرين، با مفاهيم متعدد، در بسياري از كشورها از دهههاي پيش آغاز شده و رو به گسترش است. اغلب صاحبنظران و مديران دانشگاهي، ضرورت و آينده كارآفريني دانشگاهي را درخشانتر از وضعيت گذشته و حال آن ميدانند. البته بديهي است كه چالشهاي زيادي در مسير تحول دانشگاههاي سنتي به دانشگاههاي نوآور و كارآفرين به ويژه در مفهوم توسعه كاركردهاي آموزشي و پژوهشي و كارآفريني اجتماعي وجود دارد و اين چالشها مسير نوآوري و كارآفريني را دشوار ميكند. اما حركت برنامهريزي شده، نوآوري نظاميافته و سختكوشي جامعه دانشگاهي از يك سو و تدابير و ابتكارهاي سياستي از سوي ديگر ميتواند تضميني بر كارآفريني علمي و دگرگوني به سوي دانشگاه نوآور و كارآفرين باشد. از منظر آيندهپژوهي، كارآفريني علمي در ابعاد اجتماعي و اقتصادي يكي از گزينههاي اصلي دانشگاههاي معتبر است و بياعتنايي به آن ميتواند دانشگاه و جامعه را دچار چالش كرده و اين دو قطب را از امتيازات همافزايي محروم سازد. وظيفه رهبران علمي، هدايت روشمند نهاد و جامعه دانشگاهي، به سوي كارآفريني علمي و مراقبت از سلامت مسير و پيشگيري پيوسته از انحراف از چارچوب توسعه پايدار است. به عبارتي، در افق پيشرو، اتخاذ الگوي مناسب و اثربخش براي كارآفريني علمي و توسعه دانشگاه نوآور و كارآفرين، حايز اهميت خواهد بود. از سوي ديگر، الگوي دانشگاه نوآور و كارآفرين مختص يك كشور يا گروهي از كشورها نيست. همه نظامهاي دانشگاهي، از جمله در ايران از سطحي از نوآوري و كارآفريني برخوردارند. ظرفيت و قابليت نوآورانه و كارآفرينانه اين مراكز علمي را ميتوان با گسترش تعاملات محيطي، هدفگذاري مجدد و انتخاب سياستها و راهبردهاي كارآمد، فعالتر كرد.
ميتوان مفهوم، كيفيت و راهبردهاي دانشگاه نوآور و كارآفرين را متناسب با جوامع محلي، متفاوت و متنوع كرد. اين امر به مقتضاي مسووليت اجتماعي و محلي دانشگاه رخ ميدهد. در واقع به كارگيري يك الگوي جهانشمول، در اين خصوص، با اهداف و فلسفه اين نسل از نهاد دانشگاه منافات دارد.
در مجموع، به نظر ميرسد بناي دانشگاه نوآور و كارآفرين مستلزم تدارك مولفههاي متعددي است كه عمده اين عناصر به عنوان نقطه آغاز حركت به سوي دانشگاه نوآور و كارآفرين قابل مشاهده و توصيه است:
1) دانشگاه نوآور و كارآفرين داراي هسته رهبري و نظام مديريتي قدرتمند است و با چشمانداز و راهبرد ويژه اداره ميشود.
2) دانشگاه نوآور و كارآفرين از ساختارهاي گسترش مرزهاي نظام و نهاد دانشگاه شامل دفاتر اشتغال و كاريابي براي دانشآموختگان، دفاتر انتقال فناوري، پاركهاي علم و فناوري، مراكز رشد و انواع سازوكارهاي موثر براي تعامل مستمر با محيط و جامعه، برخوردار است.
3) دانشگاه نوآور و كارآفرين داراي مسيرها و راهكارهاي تامين مالي متنوع بوده و از سبد بودجه و منابع مالي متوازني از جريانهاي درآمدي متعدد بهرهمند است.
4) دانشگاه نوآور و كارآفرين داراي پايه علمي قوي و قدرتمند در حوزههاي آموزش، پژوهش، پژوهش ميانرشتهاي، چندرشتهاي و فرارشتهاي است.
5) دانشگاه نوآور و كارآفرين از فرهنگ كارآفريني نهادي يكپارچه در همه عناصر و اجزاي نهاد دانشگاه بهره ميگيرد. اصولا بناي دانشگاه نوآور و كارآفرين بدون توسعه فرهنگ كارآفريني متناسب، امكانپذير نيست. بنابراين فرهنگ نوآوري و كارآفريني يكي از بالهاي اين نظام دانشگاهي، در ابعاد فردي، جمعي و نهادي است. اين امري فرهنگي و قابل طراحي و توسعه است.
اميد ميرود وزير جديد و مديران علوم، تحقيقات و فناوري و دانشگاها و موسسههاي آموزش عالي ايران در انديشه برنامهريزي راهبردهاي گذار و توسعه به دانشگاههاي نوآور و كارآفرين و تحقق الزامات سياستي و فرهنگي آن باشند.
عضو هيات علمي دانشگاه و سياستپژوه