شرق كشور و مسووليت رييسجمهور
غلامحیدرابراهيمباي سلامي
شرق ايران به ويژه از رويكرد ژئوپليتيك و وژئواكونوميك در سه دهه اخير بعد از فروپاشي شوروي، بروز تحولات افغانستان، تشكيل كشورهاي آسياي ميانه و همچنين ظهور رويكردهاي سياسي و پديدههاي اقتصادي نوين در چين و هندوستان فرصتهاي مناسبي براي توسعه داشته است. متاسفانه دولتها در ايران بهرغم همه هشدارها در چند دهه اخير از توسعه اين بخش از سرزمين غفلت كردهاند و در بسياري از مواقع با بهكار گماردن استانداران، فرمانداران و مديران ناآشنا و ضعيف، بسياري از امكانات و ظرفيتهاي اين مناطق را به ويژه در خراسان بزرگ و سيستان و بلوچستان از بين بردهاند. اولين مسووليت رييسجمهور و وزير كشور محترم اين است كه در انتخاب استانداران، فرمانداران و مديرانكل استانها به خصوص براي شرق كشور بسيار حساس باشند و به انتخاب شايستهترين و توانمندترين افراد با عنايت به جوانب مختلف به ويژه جلب اعتماد اجتماعي نسبت به آنها اهتمام ورزند. هدف از طرح اين مساله مهم تذكر جدي و يادآوري اين نكته است كه از انتخاب استانداران و فرمانداران و مديران شايسته براي سه استان خراسان و نيز سيستان و بلوچستان در دولت دوم روحاني و به ويژه دولت مرحوم رييسي غفلت شد و مردم شرق كشور دچار خسارت بسيار شدند و بحرانهاي مختلف در اين استانها شكل گرفت. پيامدهاي منفي و مخرب استانداران و مديران ضعيف تاكنون نيز باقي مانده است و حتي برخي از آنها مثل كشتار در جمعه خونين زاهدان تبديل به فاجعه ملي شدند و وحدت و امنيت ملي كشور را خدشهدار كردهاند. دكتر مسعود پزشكيان و همكاران وي در دولت و نهاد رياستجمهوري و وزارت كشور بيش از آنچه با استقرار دولت چهاردهم ملاحظه ميشود بايد به اين مساله توجه كنند كه شرق ايران علاوه بر عقبماندگي در مولفهها و شاخصهاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و محيطزيست نسبت به ديگر مناطق كشور، بيشتر در معرض تهديدات سياسي، اجتماعي و بينالمللي و مستعد بروز مشكلات جدي امنيتي و اجتماعي است.
باتوجه به مسائل مهم مرزي ناشي از حاكميت طالبان و پرورش گروههاي تروريستي در همسايگي ايران به ويژه در ولايات هرات، فراه، نيمروز، زابل و زرنج افغانستان، هجوم مهاجران افغاني و بيتدبيريهاي فاجعهبار دولت گذشته در اين خصوص و همچنين به دليل گسترش و اعمال تبعيضات ناروا بر مردم مرزنشين به خصوص مردم اهل سنت خراسان و بلوچستان انتظار ياري و مساعدت از دولت وفاق ملي كه پيروزي آن مديون همين مردم ميباشد، بيشتر از دولتهاي گذشته است. هرگونه غفلت و اشتباه در انتخاب مديران ارشد استانهاي شرقي و به ويژه انتخاب افراد ضعيف و ناآشناي به مسائل اين مناطق عواقب جبرانناپذيري در پي خواهد داشت. يادآوري اين نكته به دولت چهاردهم و وزير كشور نيز ضروري است كه همه مستحضرند سه نفر از نامزدهاي رياستجمهوري يعني دكتر محمدباقر قاليباف، دكتر سعيد جليلي و دكتر قاضيزاده هاشمي اهل خراسان بودند و بخش عمدهاي از مردم خراسان و سيستان و بلوچستان در دوره اول و خصوصا در دور دوم در رقابتهاي خاص انتخابات تيرماه ۱۴۰۳ در راستاي تامين منافع ملي، براي پرهيز از تنشهاي ملي و بينالمللي، براي اعتراض به وضع موجود، براي تغيير و اميد به تحول در مديريت امور كشور و «براي ايران» به دكتر پزشكيان راي دادند. و اگر اهل سنت بر قهر و تحريم انتخابات گذشته اصرار ميكردند و به دعوت نداي اصلاحطلبان و اشخاص خيرخواه بيتوجهي ميكردند پرواضح است كه امروز دكتر مسعود پزشكيان، رييسجمهور ايران نبود. همانگونه كه در دوره يازدهم و دوازدهم به دكتر روحاني راي دادند ايشان را كمك كردند و متاسفانه آن رييسجمهور هم بهرغم اصرار ما به صورت معنادار به مشكلات شرق ايران توجه نكرد. تحليل مشكلات مردم سه استان خراسان رضوي، شمالي و جنوبي و همچنين مشكلات متفاوت استان سيستان و بلوچستان و نياز آنها به توسعه مديريت سياسي، فرهنگي و اقتصادي و توسعه زيرساختهاي ملي و بينالمللي در دستور كار برخي از پژوهشگران قرار گرفته است كه در فرصت مناسب خلاصه هر يك از آنها در همين نشريه منتشر خواهد شد.
جامعهشناس