ايران و امريكا چرا رفع تخاصم امكانپذير نيست؟
عارف دهقاندار
دكتر سيد عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان در سخنراني خود در مجلس و همچنين در گفتوگوي ويژه خبري عنوان داشت كه دولت چهاردهم به دنبال مديريت تنش و تخاصم با امريكاست. عراقچي با بيان اينكه تهران علاقهاي به تنش و دشمني با امريكا ندارد، عنوان داشت كه اين تنشها ريشه در رويكردها و سياستهاي متضاد دو كشور داشته و ما به عنوان دستگاه ديپلماسي وظيفه داريم كه هزينه اين دشمني را براي مردم كاهش داده و اجازه ندهيم كه يك اجماع بينالمللي عليه كشورمان شكل بگيرد. وي همچنين با اشاره به مساله تحريمها بيان داشت كه اولويت اصلي ما خنثيسازي تحريمها بوده و در كنار آن فرصت را براي رفع تحريمها از دست نخواهيم داد. در اين نوشته بنا داريم به اين مساله پاسخ دهيم كه مقصود عراقچي از مديريت تنش و تخاصم با امريكا چيست و چرا دو كشور امكان رفع كامل تنش و تخاصم را ندارند؟ يكي از موضوعات راهبردي در نظريههاي روابط بينالملل، ماهيت منازعات و مخاصمات ميان دولتهاست. تنش و منازعه ميان دولتها به ويژه دولتهاي رقيب در صحنه بينالمللي همواره در سطوح و ابعاد مختلف رخ داده و در آينده نيز رخ خواهد داد. در اين ميانبايد ميان دو مفهوم «رفع تخاصم» و «مديريت تخاصم» تمايز قائل شد، چراكه برخي نظريهپردازان معتقدند كه بسياري از منازعات و مخاصمات را نميتوان به طور كامل و براي هميشه حل و فصل كرد. شكلگيري اين تنشها و مخاصمات بعضا هويتي و ايدئولوژيك بوده يا ريشه در تعارض منافع دولتهاي رقيب داشته و مدام در شرايط مختلف بازتوليد ميشود. رفع تخاصم به معناي حل و فصل ريشهاي و بنيادين مسائل ميان كشورهاي داراي تعارض بوده و تلاش ميشود كه مسائل مورد تعارض حل و فصل شده و شرايطي ايجاد شود كه حدالمقدور از ايجاد دوباره تعارض جلوگيري شود. اما مديريت منازعه يا تخاصم، به هرگونه تلاشي اطلاق ميشود كه از تشديد منازعه و تخاصم جلوگيري كند. به عبارت ديگر، مديريت تخاصم به فرآيندي گفته ميشود كه سطح درگيريها را محدودتر كرده و از شدت آن ميكاهد، اما لزوما به حل و فصل آن نميانجامد. مديريت مخاصمه به دنبال حل و فصل موقت مسائل بوده و نه حل قطعي آن. به عبارت ديگر، مديريت مخاصمه، هنر سياستورزي مناسب براي دستيابي به راهحلهاي سياسي، براي جلوگيري از گسترش سطح درگيري و وقوع يك نبرد نظامي است. در مطالعه موردي مواجهه ايران و امريكا نيز بايد به اين مساله توجه داشت كه امكان حل و فصل دايمي مسائل فيمابين دو كشور وجود ندارد، چراكه در برخي مسائل منطقهاي و بينالمللي، سياستهاي دو كشور كاملا در تعارض با يكديگر بوده و گاه سطح اين تعارضات هويتي و ايدئولوژيك است. يك نمونه از اين تعارضات هويتي، موجوديتي به نام اسراييل در منطقه خاورميانه است كه همواره مورد حمايت دولتهاي مختلف در امريكا بوده و جمهوري اسلامي ايران از اساس اين رژيم را به رسميت نميشناسد، لذا امكان حل مساله در اين مورد وجود ندارد. مديريت تخاصم يا منازعه با استفاده از ابزارهاي متعددي انجام ميگيرد كه در مورد ايران و امريكا ميتوان به مذاكره مستقيم و مذاكره غيرمستقيم با استفاده از كانالهاي ارتباطي و همچنين استفاده از نيروهاي ميانجي اشاره كرد كه براساس آن دو كشور به صورت موضوعي و محدود، برخي پروندههاي مورد مناقشه همچون موضوع هستهاي يا تنشهاي منطقهاي را مورد مذاكره قرار داده و به توافقاتي موقت در مورد آن پروندهها دست مييابند. به عنوان مثال ميتوان به مذاكرات غيرمستقيم طرفين در عمان اشاره داشت كه پرونده هستهاي ايران و همچنين بررسي محيط آشوبزده خاورميانه پس از حمله ايران به اسراييل در ماه آوريل، در دستور اين مذاكرات قرار داشت. با توجه به اينكه جمهوري اسلامي ايران و دولت دموكرات مستقر در كاخ سفيد هر دو به دنبال كاهش سطح تنش و درگيريها در سطح منطقه بودند، تلاش كردند كه در اين مذاكرات به اين خروجي دست يابند كه از نفوذ و اهرمهاي خود در قبال متحدانشان در منطقه استفاده كرده و بتوانند سطح تنشها را كنترل كنند. علت انتخاب عمان به عنوان ميزبان مذاكرات هم از اين جهت بود كه اين كشور توامان روابط خوبي را با ايران و امريكا داشت و طول ساليان اخير همواره كانالي براي تبادل پيام ميان طرفين بوده است. در پايان بايد اذعان داشت كه استفاده عراقچي از عبارت «مديريت تخاصم» به جاي «رفع تخاصم»، ريشه در واقعبيني وي و همچنين توجه به گزارههاي تاريخي در نوع مواجهه ايران و امريكا دارد. تجربه خروج امريكا از توافق و شكست برجام پيش روي ماست و عراقچي به عنوان يكي از مذاكرهكنندگان ارشد ايران در دوره مذاكرات برجام به خوبي ميداند كه امكان احياي اين توافق در شرايط فعلي به آن صورت كه در توافق به آن اشاره شده، وجود ندارد و به جاي حل چالش هستهاي از طريق يك توافق بلندمدت بايد به مديريت اين چالش از طريق توافقي موقت و محدود انديشيد. كارشناس ارشد مسائل بينالملل