سازمان جهاني همكاري گروههاي مقاومت مشروع (در شرف تاسيس)
نصرتالله تاجيك
جمهوري اسلامي ايران به دليل موقعيت پهنه ژئوپليتيكي و تنهايي استراتژيكي كه كشور ايران در طول تاريخ از آن در زحمت بوده، براي افزايش عمق استراتژيكش و دسترسي به منافع و اهداف خود و ازجمله وسعت بخشيدن به اين پهنه ژئوپليتيكي تا مديترانه، براساس قانون اساسي و رويكرد انساني و ديني خويش سرمايهگذاري مادي و معنوي زيادي در خاورميانه نموده و اين منطقه را به مزيت نسبي سياست خارجي خود تبديل كرده است و اگر بتواند با رويكردهاي صحيح به محافظت و بهرهبرداري از اين سرمايهگذاري بپردازد يقينا سودآوري فراوان مادي و معنوي دارد كه براي تبيين ابعاد اين موضوع و دلايل اين ادعا ياداشت ديگري نياز است. با اين رويكرد نام نهادن گروههاي مقاومت مشروع به عنوان گروههاي نيابتي يك خطاي فاحش و با اهدافي خاص صورت گرفته! زيرا گروههاي مقاومت براي رفع اشغالگري با قدرت غاصب كه در طول دوران تاسيس، خود را به هيچ يك از قوانين پايبند نميبيند، مبارزه ميكنند و ايران از آنها حمايت ميكند و نه آنكه آنها براي منافع ايران بجنگند! تحولات يكساله اخير خاورميانه با انجام عمليات توفانالاقصي و اشغال مجدد نوار غزه توسط اسراييل و ارتكاب جنايات متعدد نسلكشي، تنبيه دستهجمعي، جابهجايي وسيع انساني و كشتار بيش از 40 هزار نفر از ساكنين اين باريكه كه بيشترشان زنان و كودكان هستند و هماكنون اتفاقاتي كه در لبنان به وقوع پيوسته و ميرود يك جنگ منطقهاي با پتانسيل تبديل به جهاني را رقم بزند، شرايطي را به وجود آورده تا با استفاده از قدرت نرم خون تازهاي به كالبد مقاومت مشروع ضد اشغالگري تزريق شود. نهالي كه در دهه شصت شمسي در لبنان در پس حمله اسراييل به لبنان و براي كرامت بخشيدن به مردم لبنان، كاشته شد با خون مجاهدان بسياري ازجمله شهيد حسن نصرالله آبياري شده و هماكنون يك بازيگر موثر در سياست خارجي كشورها در منطقه و صحنه بينالمللي شده است، اما اين كافي نيست و براي طي مسير پر سنگلاخ مبارزه آزاديبخش
نياز به توليد قدرت نرم بيشتري از طريق سامان دادن به فعاليتهاي حقوقي، سياسي و ديپلماتيك است. تا به موازات استفاده از سخت افزار از قدرت نرم سازمانهاي غيردولتي نيز استفاده بهينه شود. اكنون سازمانهاي غيردولتي نقش فزايندهاي در روابط بينالمللي پيدا نموده و بازيگران جديدي در سازمانهاي منطقهاي و بينالمللي هستند و از حقوق مردم و سرزمين خود به خوبي دفاع ميكنند. ازسوي ديگر عمليات دوران ساز 7 اكتبر و تبعات آن از جمله شكست هيمنه امنيتي رژيم صهيونيستي و متعاقبا حمله جنونآميز اسراييل به غزه و جناياتي كه مرتكب شد و ورود گروههاي مقاومت در عراق، يمن و لبنان در حمايت از مردم غزه و حمله به منافع اسراييل براي برقراري آتشبس كه امريكا طي چند مرحله تحقق آن را در شوراي امنيت وتو كرده است، از يك طرف و جو جهاني ايجاد شده عليه اين جنايات از سوي ديگر زمينه مساعدي براي بهكارگيري قدرت سياسي، حقوقي و ديپلماتيك سازمان يافتهاي را به عنوان پشتوانه گروههاي مقاومت مشروع فراهم كرده است. اقداماتي همچون دادخواست آفريقاي جنوبي در ديوان كيفري بينالمللي در لاهه عليه اسراييل به عنوان نسلكشي در غزه و وتوي چند باره درخواست آتشبس در غزه توسط امريكا در شوراي امنيت و مصوبه مجمع عمومي سازمان ملل براي آتشبس موقت و عدم توجه اسراييل به درخواست عمومي آتشبس از سوي كشورها و اين مصوبات، اين شرايط نوين را در منطقه به وجود آورده و نيازمند اجراي طرحهاي تكميلي نو براي استفاده از فضاي جديد است. اقدامات گروههاي مقاومت و مخصوصا انصارالله يمن در درياي سرخ و هدف گرفتن شاهرگ اقتصادي اسراييل نشان داد كه بايد از موضع قدرت با اسراييل روبهرو شد. اما اين قدرت را بايد در بستر تعاملات بينالمللي و هنجارهاي جهاني قرار داد تا جلوي سوءاستفاده غرب و امريكا را گرفت. اما همانگونه كه از قبل پيشبيني ميشد، به هر نحوي كه ماجراي غزه تمام شود اسراييل به سراغ حزبالله، انصارالله و گروههاي مقاومت در عراق خواهد رفت اين امر متحقق و رژيم صهيونيستي روز به روز عمليات خود را افزايش و تبديل به نقطهزني و تنگتر كردن حلقه نموده و استراتژي ترور كه دست برتر اسراييل از ابتداي تاسيس بوده را در پيش گرفته است. مصاحبه وزير خارجه لبنان با سيانان يك سند است و نشان ميدهد لبنان، شهيد حسن نصرالله، امريكا، فرانسه، حتي نتانياهو آتش بس 21 روزه را پذيرفته بودند اما يك روز بعد اسراييل با حمايت كامل امريكا راهحل ترور را بر ديپلماسي ترجيح داده و با ريختن 80 تن بمب سنگر شكن او را به شهادت برساند و در مرحله بعد با حمله به محل جلسه رهبران حزبالله كه آقاي هاشم صفي الدين هم در آنجا بوده در جنوب بيروت با ريختن 100 تن بمب كه 50 تن آن سنگرشكن بوده و سپس تهديد هلال احمر لبنان براي عدم اقدام در نجات زير آوار ماندگان در كنار بيعملي جامعه جهاني، باعث وخامت بيشتر اوضاع شده. استراتژي ترور اسراييل در دمشق، تهران، بيروت و انفجار پيجرها تحول خطرناكي در آداب جنگ بود و منطقه و جهان را وارد مرحله جديد ميكند. باز بودن دست نتانياهو براي جنگ در غزه، كرانه باختري و لبنان و مخصوصا انفجار پيجرها حاوي پيام اصلي امريكاست و نه حرفهايي كه سياستمدارانش ميزنند! اين عمليات نشان داد كه هيچ تضميني براي امن بودن تجهيزات و مواد هستهاي كشورها نيست و همه آنها در خطر هستند و يك فاجعه براي بشريت است اما اسراييل نشان داده به چيزي جز موجوديت و اهداف خود نميانديشد! در چنين شرايط اسراييل درصدد برامد اين دستاوردهاي استراتژي ترور خود را براي تغيير توازن منطقهيي عليه ايران بهكار ببرد! كه باعث عكسالعمل موشكي ايران شد! زيرا ايران ميدانست يكي از ابزارهاي توليد قدرت نرم استفاده به موقع از اهرمهاي قدرت سخت و نرم است. تا هيبت قدرت كه از خود قدرت موثرتراست، فرو نريزد! ايران اجازه نداد حمايت و كمك صد در صدي امريكا كه مسبب اصلي افزايش تنش است، از اسراييل باعث شود قدرت بازدارندگي ايران در اثر اين اقدامات اسراييل تضعيف شود! اما نكته مهم و اساسي و طبعا كمهزينهتر و مشروع استفاده از قدرت نرم و ديپلماسي در تداوم راه است. زيرا آنچه از نام و فعاليت گروههاي مقاومت به اذهان عمومي در داخل و خارج منطقه متبادر ميشود، فعاليت نظامي و تسليحاتي است و اين هم زمينه ذهني فعاليت آنان را سخت ميكند و هم آنها را از ظرفيت سياسي، ديپلماتيك و حقوقي براي استفاده از حق دفاع مشروع و ظرفيتهاي حقوقي و بينالمللي و مشخصا نمايندگي در سازمانهاي بينالمللي سياسي - حقوقي محروم ميكند. بنابراين براي از بين بردن نقاط ضعف مذكور و استفاده از ظرفيتهاي سازنده گروههاي مقاومت و اثرات همافزايي آنها در احقاق حق مردمي كه در فلسطين، مصر، اردن، سوريه و لبنان تحت تاثيرات سياستها يا سيطره روزمره اسراييل قرار دارند گروههاي مقاومت بدون دخالت دولتها با تاسيس سازمان جهاني همكاري گروههاي مقاومت مشروع به منظور همكاريهاي لجستيكي، حقوقي، سياسي تبليغي و رسانهاي ميتواند سامان مناسب و كاراتري را به فعاليت گروههاي منفرد مقاومت بدهد و چتري مشروع و قانوني به عنوان يك نهاد حقوقي و بازيگر غيردولتي بر سر گروههاي مقاومت باشد. اين سازمان كه بعد از تاسيس متعاقبا توسط كشورهايي مورد شناسايي قرار ميگيرد، داراي اساسنامهاي خواهد بود كه به عنوان يك سازمان غيردولتي در سازمانهاي ذيربط منطقهاي و بينالمللي ثبت ميشود، دبيرخانه، تشكيلات و سازماندهي، بودجهبندي و اخذ حق عضويت همچون ساير سازمانهاي رسمي نظامي خواهد داشت و از وظايف، مسووليتها و حقوق كامل يك سازمان منطقهاي تخصصي برخوردار خواهد بود. نماينده نزد سازمانهاي مشابه، سازمانهاي ذيربط منطقهاي و بينالمللي و ساير كشورهاي حامي، مهم و تاثيرگذار كمككننده خواهد داشت و داراي يك شخصيت حقوقي كامل است. در صورت شكلگيري و تحقق اين پيشنهاد يك قدرت نرم تعيينكننده در كنار ظرفيتهاي سختافزاري گروههاي مقاومت اعم از آموزش، نوآوري، سازماندهي اقدامات دستهجمعي، حمايت از يكديگر چنانچه مورد تعدي قرار گرفته و... شكل بگيرد و ظرفيتها و تاثيرات فعاليتهاي آنان را دو چندان ميكند. تاسيس اين سازمان ايجاد قدرت نرم جديد و از پارامترهاي مهم معادله بههم زننده توازن منطقهاي و بينالمللي بعد از تحولات ناشي از توفان الاقصي و رويارويي مستقيم ايران و اسراييل در دو عمليات موشكي وعده صادق يك و دو است. طبعا با وجود چنين سازماني و استفاده از ظرفيتهاي حقوقي و ديپلماتيك آن، وزن اقدامات سياسي و حقوقي افزايش پيدا ميكند و احتمال به خطر افتادن صلح و امنيت منطقه و جهاني كمتر ميشود. انشاءالله!
ديپلمات بازنشسته و سفير پيشين ايران در اردن