• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5921 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ آذر

پزشكيان فرهنگ و نه ارشاد

بهنام ناصري

حضور رييس‌جمهور در اجراي سه‌شنبه شب «سمفوني سيمرغ» به رهبري فرهاد فخرالديني بسيار خبرساز شد. آنچه مي‌خوانيد به هيچ رو در حكم داوري در باب عملكرد فرهنگي دولت نيست كه مي‌دانيم دشواري‌ها و خواسته‌هاي بحق اما اجابت ‌ناشده اهل هنر و ادبيات بي‌شمارند. موضوع اين يادداشت، رويكرد نماديني است كه از تفاوت نگرشي به مقوله  فرهنگ و  هنر پرده  بر مي‌دارد.
عمده بازتاب‌هاي رسانه‌اي حضور پزشكيان در اجراي سه‌شنبه شب خبري بود و متاثر از «دربرگيري» جايگاه حقوقي پزشكيان. برخي هم عمدتا در نوشته‌هاي‌شان در ميانه ايستادند؛ جايي در حد فاصل هيجان ناشي از رويت رييس‌جمهور يا تصويرش در اجراي زنده موسيقي از يك‌سو و قياس اين حضور و اين دوران با سنواتي كه فخرالديني و فخرالديني‌ها ترجيح دادند دور از صحنه بمانند؛ صحنه‌اي آراسته به سودا‌هاي رسمي و حكومتي. البته اينها مشاهدات طبعا محدود كسي است كه چندان علايق - به اصطلاح - آن‌لاين ندارد و اي‌بسا حدي از آنچه بناست در اين يادداشت كوتاه بيايد، به نوعي و از منظري ديگر از قلمي يا حنجره‌اي  جاري  شده  باشد.
حضور پزشكيان اگر چه به خودي خود اهميت نماديني دارد و از نگرشي متفاوت از قاطبه همتايانش از جمله سه رييس پيشين دستگاه اجرايي كشور حكايت مي‌كند، اما بيش از آن بايد به بالا رفتن او از پله‌هاي صحنه به احترام هنرمند اشاره كرد. به اين معنا، بار ديگر ناگزيريم به عبارت برسازنده نام دستگاه متولي فرهنگ و هنر مراجعه كنيم و البته سوءتفاهم جاري در آن. «نام‌نهاد»ي كه في‌نفسه دوپاره است و نويسنده پيش‌تر در باب تقابل «فرهنگ» و «ارشاد» به مثابه مواد برسازنده دو نگرش مديريتي در همين روزنامه نوشته است.  در آغازگاه دولت سيزدهم، پس از آنكه وزير وقت «ارشاد» در زمره معتمدان مجلس وقت قرار گرفت، مكتوبي به نام «برنامه»هاي وزارتخانه تحت مديريت خود منتشر كرد. از همان دست كه در آن دوره بسيار افتاد و دانستيم. به آن بهانه نوشتم كه نگاه قائل به پويايي فرهنگ نمي‌تواند آن را با «ارشاد» قابل ‌اجتماع بداند. چرا كه فرهنگ، مقوله‌اي هدايت‌پذير نيست؛ نگاهي قائل به ارشاد، حقيقت را نزد خود مي‌پندارد و هنرمند را جاهل به آن. نگاه قائل به فرهنگ به مثابه مقوله‌اي خودبسنده و پويا، مي‌داند كه سوداي مهار فرهنگ، بيانگر چيزي نيست جز دريافت اشتباه سوداگر از صورت مساله. شايد عمده‌‌ترين گواه تقابل اين دو نگاه در تاريخ سياسي سال‌هاي بعد از 57 سخنان دو وزير در دو دولت مختلف باشد كه قبلا هم درباره آن نوشتم. وزير دولت هفتم تصريح كرده بود كه دوره «ارشاد» هنرمند و اهل فرهنگ سپري شده و كارگزاران دولتي عرصه فرهنگ نه چنين مسووليتي دارند و به هيچ رو صلاحيتش را. سال‌ها بعد، همتايش در دولت نهم - هم‌او ‌كه معتقد بود [...]ها هم بايد از كتاب‌ها حذف شوند تا خواننده متوجه سانسور و به قول محمد رضايي‌راد «جراحت متن» نشود - تو گويي 8 سال انتظار كشيده باشد، به محض شروع به كار در افاضاتي اعلام كرد (نقل به مضمون) كه اتفاقا امروز بيش از هر چيز وقت ارشاد است و ما آمده‌ايم كه فضاي فرهنگ و هنر را ارشاد كنيم. اين دو نگاه به مقوله فرهنگ، البته علت غايي مشكلات فرهنگي ما نيستند بلكه خود معلول علت‌هايي ديگرند؛ هر كدام از اين دو نگاه، ريشه در تلقی از «نسبت ميان ملت و دولت» دارند. اگر فلِش را به سمت ريشه‌هاي نگرش عبور بدهيم، به نگاهي خواهيم رسيد كه معتقد است كار حاكمان هدايت مردم به مثابه موجوداتي است كه صلاح كار خود را نمي‌دانند. زماني هوشنگ گلشيري در اتاقك پشت غرفه ناشرش نشسته بود كه گفتند وزير در راه بازديد از غرفه‌هاست؛ گفت خيلي هم خوب اما نويسنده كه به ديدار وزير نمي‌رود و اگر ديداري باشد، وزير و وكيل و رييسند كه بايد بروند به ديدار نويسنده و نه بالعكس. اتفاقي كه سه‌شنبه‌شب گذشته در تالار وحدت افتاد، گواهي است بر هم‌انديشي رييس‌جمهور با اين نگرش. زماني كه به احترام فرهاد فخرالديني روي صحنه حاضر شد تا دست‌كم يك بار هم كه شده استعاره «تاج سر آفرينش» براي هنر در ايران صورت  عيني  پيدا  كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون