پرسپوليس برانكو
امضا محفوظ/
1- پرسپوليس بازهم باخت. انتقاد داريد؟ حق داريد. از شكستهاي پرسپوليس ناراحت هستيد؟ حق داريد. از شكستهاي اين سالها و باختهاي پياپي عصباني هستيد؟ حق داريد. فوتبال ايران سالهاست نشانه كمي براي اميدوار شدن دارد؛ آن هم وقتي كه باشگاهها «گوشت قرباني» سياسيون و مديران بالادستي هستند. با تغيير دولتها هم چيزي عوض نميشود. نه خبر از برنامهاي جامع است و نه استراتژي مناسبي پيشبيني شده است. اين ميزان بيخيالي مسوولاني كه بار مسووليت ميليونها هوادار را قاعدتا بايد روي دوششان احساس كنند عجيب است.
2- پرسپوليس برانكو، بازيكن بزرگ ندارد. بازيكني كه هويت تاريخي يك باشگاه قديمي و ريشهدار را به بهترين وجه نشان دهد. باشگاهي با اين اسامي: احمدرضا عابدزاده، صفر ايرانپاك، حسين كلاني، همايون بهزادي، علي پروين، علي دايي، علي كريمي، مهدي مهدويكيا، فرشاد پيوس، كريم باقري و خيلي ديگر از بزرگان فوتبال ايران. مشكل بزرگ پرسپوليس برانكو همين است؛ فقدان چهرهاي كاريزماتيك. يكي كه آن وسط بجنگد و بازيكنان با ديدنش، بههيجان بيايند و بازي كنند. وقتي كاپيتان پرسپوليس برانكو – با حفظ احترام فراوان- كفشگري يا نوروزي باشد، قطعا اتفاق تازهاي نميافتد. برانكو يك كريم باقري ميخواهد كه با تكلها، فريادها، صبوري و محكم بودنش، نماد باشگاه باشد.
3- پرسپوليس برانكو دوستداشتني است. فوتبالش پاك است. مگر اصل مهم همين نيست؟ در آن خبري از شو و نمايشهاي چندشآور نيست. نمايش همانها كه در چشمانتان از دوربين تلويزيون نگاه ميكنند و دروغ ميگويند. كمتر بازيكني از ليست برانكو جذب شد، كمترين امكانات در اختيارش قرار گرفت و باشگاه از لحاظ مالي در تنگنا است – از ياد نبريد پرسپوليس هنوز اسپانسر ندارد(!) - اما برانكو يكبار هم عليه مديريت انتقاد نكرد و همچنان به قراردادش پايبند است. پرسپوليس با برانكو بعد از سالها روي زمين بازي ميكند، حركات تركيبي منظمي دارد و تشكيل مثلث و مربع تاكتيكي بهخوبي در زمين انجام ميشود؛ حركاتي كه در سالهاي اخير فوتبال ايران كمتر شاهدش بودهايم. پرسپوليس برانكو با همه اين شكستها دوستداشتني است. با شرافت بازي ميكند و شادابي را ميتوان در بازيهايش مشاهده كرد. حتي استقلال اين روزها هم همين است. شرافت و شادابي را ميتوان در بازي تيم بهوضوح ديد. اما پرسپوليس برانكو مشكل بزرگي دارد. به باختن عادت كرده است و اعتمادبه نفس بردن ندارد. براي اين مشكل بايد راهي يافت.
4- به گلهاي خورده پرسپوليس در اين فصل نگاهي بيندازيد. در بازي اول، روي اشتباه مسلم بنگر گل اول زده شد و روي اشتباه ماريچ در آفسايدگيري، گل دوم پديده هم به ثمر رسيد. در بازي برابر استقلال خوزستان، باز هم اشتباه فردي دروازهبان، شيرازه تيم را بههم ريخت و گل دوم آنها هم سوپرگل بود. در بازي با سپاهان، دو گل روي اشتباه فردي مستقيم و دو گل ديگر هم به خاطر اشتباه عجيب بازيكنان روي داد. گلهايي ساده كه ميتواند قدرت تمركز تيم را بهكمترين حد برساند. هرچند تيم در ساختار دفاعي مشكل دارد، اما بازيكنان هم اشتباهات اعجابآوري دارند. شايد مشكل تمركز باشد و شايد هم كمبود اعتمادبه نفس كه اين باختهاي لعنتي را رقم ميزند. مساله شكستهاي زنجيرهاي براي تيمي است كه شخصيت قهرمانياش سالهاست زيرسوال رفته. اما هرچه باشد، پرسپوليس برانكو قابل ستايش است. مشكل بزرگ باشگاه پرسپوليس، نبود سازمان مناسب براي پيشرفت است. مديريتي كه در تاريكي حركت ميكند و مشخص نيست ميخواهد چه برنامهاي پياده كند. برانكو چراغ قوهاي در دست دارد و هر بار گوشهاي را روشن ميكند. شايد حالش، شبيه حال شناگري است كه در دريا گم شده است و مسير بازگشت را نميداند. برانكو همان شناگر نگونبخت است و پرسپوليس هم درياي بيكران بينشانه. فقط شانس بايد همراه باشد تا زنده بماند.