• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5943 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي

جزاير مقاومت مردمي

حبيب احمدزاده

درسي هميشگي براي جلوگيري از تكرار انفعال تاريخي در لحظه حساس مقابله با استعمارگران 

وقتي حكومت بشار اسد در سوريه بسان برف ناپديد شد، بسياري از افراد از اين سرعت تسلسل حوادث دچار بهت‌زدگي و حتي انفعال شدند. ولي اگر كسي با دقت نظر بيشتري به تاريخ مواجه با استعمار، حداقل در خاورميانه نگاه كند، متوجه مي‌شود كه اين نوع شكست‌هاي ظاهرا ناگهاني، بيش از آنكه به قدرت واقعي گروه مهاجم مربوط باشد، به زمينه‌سازي‌هايي مرتبط است كه از مدت‌ها قبل خواسته يا ناخواسته به دست خودِ طرف مغلوب انجام شده. در ادامه به چند نمونه از اين موارد، صرفا در تاريخ معاصر كشور خودمان مي‌پردازيم. 
- در جنگ جهاني اول، مبارزان جنوب و امثال رييسعلي دلواري و يارانش سلاح داشتند و داراي قدرت محلي و مردمي زيادي بودند. اما در عوض دولت مركزي قاجار بسيار ضعيف بود و نتيجه اين شد كه دلاورمردان جنوبي با وجود تمام زحمات‌شان و با وجود چند سال مقاومت، باز هم در آخر به دليل عدم پشتيباني قواي مركز، در مقابل نيروي متجاوز انگليس شكست را پذيرا شدند. 
- پس از آن و در بين دو جنگ اول و دوم جهاني، رضاخان با به قدرت رسيدن، مدعي برچيدن قدرت‌هاي ملوك‌الطوايفي در ميان قبايل محلي شد و تلاش بسياري براي ايجاد يك ارتش متحدالشكل انجام داد و به ‌شدت اين سياست تمركزگرايي را با تخته قاپو كردن ايلات در سراسر كشور به انجام رسانيد. برچيدن اين جزاير مقاومت محلي باعث شد كه كشور با تمام ادعاي رضاخان و باليدنش به آن ارتش، در مقابل هجوم ارتش متفقين بسيار آسيب‌پذير باشد و پادگان‌هاي تهران بدون شليك حتي يك فشنگ و حتي مواجهه چشمي با دشمن مهاجم سقوط كند.  در اين بين باز هم دولت مركزي كه ادعاي قوي بودن داشت، در عمل به خاطر تضعيف مطلق عشاير يا همان جزاير مقاومت محلي، ركن مهم مقاومت و بازوي راست خود را از دست داد و عملا باعث سقوط كشور شد.

- سال‌ها بعد و در زمانه حمله عراق به ايران يا همان تجربه دفاع مقدس بود كه شگفتانه‌اي رخ داد. به علت اعتماد مطلقي كه در آن دوران بين ملت و حكومت وجود داشت... 
حكومت با تشكيل بسيج و سازماندهي ميليوني، هر گونه اسلحه‌اي را (از اسلحه‌هاي سبك گرفته تا توپ و تانك) در اختيار مردم گذاشت و قدرت عظيم و لايزالي را به جبهه‌ها روانه كرد كه هرگز تمام شدني نبود و جواب اين اعتماد، آن بود كه حتي ذره‌اي از خاك اين كشور جدا نشد. 
اين تجربه در دوره اول نبرد سوريه، در روزهاي اول حمله گروه‌هاي ارعابي، با انتقال تجربه بسيج از ايران به بشار اسد، باعث ايجاد گروه‌هاي مردمي (قوات‌ الامن وطني) شد. مردماني عادي كه در حال دفاع از محله و ناموس خود در مقابل خشونت گروه‌هاي چند هزار شاخه ارعابي بودند و توانستند ورق جنگ را بر ضد آن گروه‌هاي مهاجم برگردانند.
ولي دو سال پيش بود كه بشار اسد با برچيدن جزاير مقاومت يا همان قوات‌ الامن الوطني، همان اشتباه رضاخان را تكرار كرد و اين به دليل دعوت شدنش به دو، سه جلسه اجلاس سران عرب بود و آسودگي از دشمني سران كشورهايي كه او فكر مي‌كرد با راحتي خيال تمسك به آنان، ديگر نيازي به اين گروه‌هاي مقاومت محلي ندارد و آن شد كه گويند: 
«چو دزدي با چراغ‌ آيد، گزيده‌تر برد كالا». 
امروزه دشمنان غربي، اين سياست را با درخواست انحلال جيش الشعبي در عراق نيز به كار مي‌برند. ولي بدانيم تا اين گروه‌هاي مقاومت محلي يا همان جزاير با انگيزه مقاومت مانند بسيج در هر كشوري وجود دارند، ديگر كسي نمي‌تواند كاروان به راه انداخته و بدون مانع تا قلب آن مملكت پيشروي كند. همان‌گونه كه اين ترفند با مقاومت مردمي در پيشروي احمقانه و ستوني گروه رجوي از كرمانشاه پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ در اواخر جنگ ايران و عراق به سبب وجود همين جزاير مقاومت در محور چهار زبر در نطفه خفه شد و به جايي نرسيد .
به هر حال يكي ديگر از درس‌هاي سوريه براي ما ايرانيان آن است كه اين دشمنان نه صرفا با حكومت كشورها كه با اصل وجودي قدرت ملت‌‌هاي هر كشور مشكل دارند و به همين دليل بود كه ديديم نابودي مطلق زيرساخت‌هاي نظامي، علمي و حتي تحقيقات كشاورزي سوريه، حتي بعد از سقوط اسد، هيچ ربطي به اين دولت يا آن دولت پيدا نكرد و هيچ كس هيچ اعتراضي به آن نداشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون