چه كساني بايد استيضاح شوند؟
علي ربيعي
قيمت دلار از 90 هزار تومان هم عبور كرده، سالها است كه گراني اجناس روزشمار شده است، هيچ اطميناني به بازار فردا وجود ندارد، بيثباتي اقتصادي سبب بيثباتي روحي و رواني در مردم شده است. احساس عمومي بر فقيرترشدن روزانه است. سالهاست كه مسكن، دستنيافتني است و تحقق روياي خانهدار شدن هر روز دورتر و بعيدتر به نظر ميرسد. داشتن شغل و كار، مدتهاست كه مبدل به خواستهاي دور از دسترس شده و هنوز ميزان سطح اشتغال ايجاد شده به ميزان سال ۹۷ و ۹۸ نرسيده است. نرخ مشاركت فاجعهبار است. روزبهروز به «نيت»هاي جامعه افزوده ميشود. ۳۵درصد جامعه جوان كشور نه داراي كار و شغل هستند و نه به دنبال تحصيل و كسب مهارت. دستهاي از آمارهاي اشتغال ظرف چهار سال گذشته به اين سو، هم عمدتا اشتغالهايي است كه پا در سوداگري داشته يا در خدمات غير مولد و مشاغلي مانند اسنپ لحاظ شده است. اين وضعيت اقتصادي كنوني است. از اواخر دهه 90 بدينسو، جامعه هرروز فقيرتر شده است. شاخصهاي فقر نشاندهنده روند نزولي از اواخر دهه نود به اين سمت است. فقري كه ديگر فقر استثنا نيست. در هر جامعهاي تعدادي از افراد در دهكهاي پايين وجود دارند كه معمولا براي آنها سياستگذاري ميشود كه من آن را «فقر استثنا» ميدانم. هرچه از آخر دهه نود به اين سمت ميآييم، فقر به شكل مستمر، فزاينده ميشود و فقر به يك قاعده تبديل شده است. از چهار سال گذشته به اين سمت، دهكها بهطور كلي دچار جابهجايي شدهاند. دهك افراد حتي با يك بيماري، جابهجا ميشود. شاخصها نشاندهنده وضع نامناسب جامعه ايران است. از طرفي وضع اجتماعي هم حال و روز بهتري از وضع اقتصادي ندارد. تمام سنجشها حاكي از آن است كه اميد به فرداي بهتر، بسيار كاهش يافته است. شاخصهاي اعتماد و سرمايه اجتماعي، نه تنها تحولات مثبت چنداني را نشان نميدهد بلكه برعكس آن را نشانگر است. در مجموع ناامني رواني، عدم احساس خوب و وضع بد اقتصادي، امر پنهاني نيست و قابل مشاهده است. بله، بايد استيضاح كرد! براي تكتك اين موارد بايد كسي را استيضاح كرد!! در چند سال گذشته، عدهاي از جوانان و دانشگاهيان هم تلاش كردند روزنهها و كارراهههاي شغلي نويني پيدا كنند.
موج جديدي از شغلها هم ايجاد شد؛ اما اين امر هم به نااميدي تبديل شد. شركتهاي آنها كه بزرگ شد بايد كوچك ميشدند. سياستهاي فضاي مجازي آنها را هم روزبهروز از بازار به بيرون راند. اين مساله كه در 4سال گذشته شاهد آن بودهايم، خود به تنهايي موضوعي است كه ميتوان نه يك وزير بلكه چند وزير را به خاطر آن استيضاح كرد.
نخبگان هم شروع به مهاجرت كردند. امروز موج مهاجرت ديگر نه در سطح فارغالتحصيلان دكترا و ارشد، بلكه در سطح دبيرستان نمود دارد. بله! براي اين موج مهاجرت هم بايد استيضاح كرد. نه تنها يك نفر بلكه يك دولت و جريانهايي با تفكراتشان را ميتوان براي فراري دادن جوانان و نخبگان كشور به استيضاح كشاند!
گفتيم بايد استيضاح كرد! اما متاسفانه به روال تمام سالهاي گذشته كه معمولا علتها به فراموشي سپرده ميشوند، بدهكاران به طلبكاران مبدل ميشوند و مسببان فكري و عملي، به حسابكشان تبديل ميشوند و آنان كه خود سببساز وضع هستند، معترضان وضع موجود ميشوند و فرياد اعتراض آنها رو به آسمان بالا ميرود!! آري، بايد استيضاح كرد؛ اينان به منظور كسب قدرت حتي به جاي تاختن بر تحريمكنندگان و بدخواهان ايران، جهتگيري انتقادات را به سمت داخل و جرياني بازگرداندند كه براي رفع تحريمها تلاش ميكرد. در واقع جرياني را بايد استيضاح كرد كه بر پايداري تحريم اصرار كردند.
يك نكته جالب و قابل تامل اين است كه اتفاقا مردم خيلي خوب ميفهمند. اگر امروز سنجشي از مردم به عمل آيد و سوال شود كه براي وضع موجود چه كسي را بايد استيضاح كرد، حتما به سراغ خيابان صوراسرافيل و ساختمان وزارت اقتصاد و اتاق آقاي همتي نخواهند رفت. حتما مردم آدرسي را نشان ميدهند كه صداي اعتراض از همانجا بلند شده است. موتور جريانساز استيضاح، همان موتور پايدار كردن تحريمهاست، اما نيك ميدانيم كه عده كثيري از نمايندگان دغدغه وضع اقتصادي را دارند. اما سخني هم با اين عده از دوستان دارم: براي خروج از بنبستهاي فعلي بايد با همانديشي، دولت را كمك كرد. مشكل اصلي در نظام ناعادلانه تحريمساز خارجي و تثبيتكننده آن در داخل است. اگر از من بپرسيد ميگويم اگر همان جريان تحريمخواه حاكم بود، امروز وخامت اوضاع چندين برابر بيشتر بود. حداقل، امروز دولت با همتِ همتيها با مردم همنوايي دارد. اگر امروز مخالفان دولت پزشكيان حاكم بودند، علاوه بر وضع كنوني، هر روز شاهد دخالت و دستكاري در زندگي روزمره مردم و تحريك جامعه بوديم. خدا به ايران رحم كرد!
اخيرا كامتني را ميخواندم كه چه زيبا نوشته بود: «اگر امروز از تمام اقتصادداناني كه از ابتدا جامعه مدرن را تجربه كرده نه اصلا اقتصاددانهايي كه از زمان هوخشتره و حتي عقبتر از زمان پارينه سنگي در دنيا وجود داشتهاند تا آخرين آنها كه برنده جايزه نوبل شدهاند را با هم ادغام كرده و به يك فرد تبديل كنيد و پاي اقتصاد ايران بنشانيد، آيا با اين شرايط داخلي و خارجي، ميتوانست معجزه كند؟» اگر شما بلد بوديد، ظرف چند سال گذشته، حداقل يك قدم وضع را بهتر ميكرديد. بنابراين وجدان جمعي، خوب ميداند چه كساني بايد استيضاح شوند. شرايطي كه امروز بر اقتصاد كشور ما حاكم است، شرايطي است كه تحريمكنندگان قلدر خارجي و تحريمسازان داخلي مسبب آن بودهاند.
تحريمها، جانستان، فقرزا و بازدارنده رشد هستند. رشد نياز به سرمايهگذاري دارد. حتي بخشي از رشد كه ميتواند متكي به نيروي انساني و ناشي از بهرهوري باشد اولا كه مدت زمان آن يك ساله و دوساله خواهد بود كه ظرفيتهاي خالي رشد را پركند، دوم آنكه همين آدمها هم نااميدند و امروز بازيگر اصلي شرايط كشور نيستند و به نوعي رانده شده هستند. وقتي پولهاي سرگردان در دست مردم به دليل نااميدي از آينده و نداشتن چشمانداز روشن، روزي تبديل به سكه و روز ديگر تبديل به ارز و مسكن و خودرو ميشود. با كدام دولت پر از اقتصاددان برجسته جهاني ميتوان كشوري تنها در گوشهاي از جهان كه هرروز تحت فشار رواني و اقتصادي است را كنترل كرد؟ به نظرم بايد استيضاح كرد اما بايد سياستهايي را استيضاح كرد كه تا امروز نه تنها كمكی به حل مسائل نكردهاند، بلكه همواره بر حجم مشكلات افزوده و فرصتهاي ملي را هدر دادهاند. بايد كساني را استيضاح كرد كه تفكرشان اجازه شادي و نشاط به جامعه نداد. بايد افرادي را استيضاح كرد كه اجازه ندادند به شكل عزتمندانه و آبرومندانه، برجام به ثمر بنشيند. آنهايي كه با بهانههاي مضحك و پوچ مانند «دولت وقت ميخواهد سرداران را تحويل خارجيها بدهد» يك جامعه و يك ملت را در ليست سياه FATF نگه داشتند. آنها را بايد استيضاح كرد. با استيضاح همتي چه چيزي عايد كشور و جامعه خواهد شد؟ اتفاقا همتي كارشناسي است دلسوز كه از بطن جامعه اقتصادي چهار دهه اخير برخاسته و با مسائل مختلف كشور هم به خوبي آشناست. سخني با نمايندگان دلسوز دارم اگر هم عدهاي مصر بر استيضاح همتي هستند حتما موضوعشان وضع اقتصادي امروز نيست و چيز ديگري است. مسير درست همان است كه رهبري فرمودند: « روساي قوا و مسوولان بايد كمك كار يكديگر باشند و همه به دولت كمك كنند.»