• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۹ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6001 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۹ اسفند

گزارشي پژوهشي - روزنامه‌نگاري از تجارت و سياست‌ بين‌الملل بريتانيا، در محدوده جغرافياي ايران باستان:

ساختن «ناوگان دريايي» انگلستان با نفت «مجاني» ايران

افتخار وينستون چرچيل ليبرال: ناوگان‌هاي قدرتمندي كه در سال‌هاي ۱۹۱۲تا ۱۹۱۴م. ساخته شد بدون تحميل يك قران به ماليات‌دهندگان بود

مريم مهدوي‌اصل

اشاره - يكي از دلايل شكل‌گيري نظريه «جغرافياي سياسي» و تمامي بحران‌هايي كه در منطقه «خاورميانه» از تاريخ ديروز تا امروز روي داده و گويا تمامي هم ندارد، به دست‌اندازي بيشتر براي سلطه بر منابع انرژي «نفت» باز مي‌گردد. در حقيقت اين منبع انرژي نفت بود كه به چرخ صنعت غرب، سرعت سرسام‌آوري داد تا اين تمدن نوظهور، به قدرت، توسعه و رفاه زندگي امروزي دست پيدا كند. رفاه و توسعه‌اي كه بر پايه سياست‌هاي استعماري مبتني بر فقر، گسترش بيماري، برده‌داري و غارت منابع طبيعي قاره‌هاي آفريقا، امريكاي‌لاتين و بخش‌هاي وسيعي از آسيا از جمله چين و هند و ايران و... شكل گرفته است. از همين‌ روي، امروز در روزنامه «اعتماد»، به بازگشايي اسناد تاريخي «نفت» ايران كه برگرفته از منابع كتابخانه‌اي و آرشيوي مجموعه فرهنگي - اسنادي - پژوهشي مجلس است، مي‌پردازيم.

 

كاركرد نفت در ايران باستان و شعر فارسي

علي‌اصغر حكمت، وزير امورخارجه و رييس‌ كميسيون ملي يونسكو در ايران، در دائره‌المعارف «ايرانشهر»، چاپ يونسكو ۱۳۴۱ش. كه با همكاري دكتر لارنس لاكهارت (انگليسي) مقاله‌ «صنعت نفت» را نوشته‌اند، در بخشي از اين مقاله درباره «تاريخ نفت در ايران قديم- قير و گاز طبيعي در عصر هخامنشي» تبيين كرده‌اند: «در كشور ايران مانند سرزمين عراق (بين‌النهرين) هم از ازمنه بسيار ديرين ماده نفت: پتروليوم (Petroleum) بصور و اشكال گوناگون استعمال مي‌شده است. ولي تا قرن حاضر استفاده از اين عنصر آتش‌خيز محدود بمقدار بسيار قليل بوده و نيز سبك استعمال و مصرف آن بكلي صورت ساده و بدوي داشته. با تحقيقات باستانشناسي (آركئولوژيك) در سوسا (شوش) و نقاط ديگر نواحي جنوب غربي ايران ثابت شده كه قير طبيعي بيتومن (bitumen) در ادوار تمدن عيلام براي ملاط‌ به جاي ساروج به‌كار ميرفته و همچنين براي نصب جواهر در نگين و نيز براي تعبيه تيغه اسلحه برّان در قبضه‌هاي خود همان ماده را به‌كار مي‌برده‌اند. بعلاوه در ظروف سفالين براي جلوگيري از تراوش آب و حفظ مايعات سطح داخلي آن ظروف را با يك پرده از قير مي‌اندوده‌اند و نيز در صنعت قايق‌سازي روي رودخانه‌ها و در ساختن كشتي‌هاي كوچك ساحلي كه در آن ادوار بعيده معمول و متداول بوده همچنان قير و زفت استعمال مي‌كرده‌اند... ولي همينقدر معلوم است كه پيشينيان نفت را بهمين صورت براي روشنايي و كسب نور در ظروف ساده ابتدايي خود ميافروخته‌اند... در خوزستان در محلي موسوم به «نفت سفيد» كه در چند ميلي جنوب حوزه نفت‌خيز مسجد سليمان واقع است اينگونه نفت طبيعي مصفي به دست مي‌آمده و قريب نيم‌قرن قبل از آن استفاده مي‌كرده‌اند و آن را به نقاط دور دست حتي اصفهان و تهران حمل كرده و مي‌فروخته‌اند... .»

همچنين در حالي كه انشاي هر دو واژه «نفط» يا «نفت» در تاريخ ادبيات و شعر فارسي هم مشاهده مي‌شود، درپانويس همين بخش از دائره‌‌المعارف «ايرانشهر»، به نقل از سروده مولوي آمده است: «ميدرد، ميدوزد، اين خياط كيست؟ / مي‌دمد، مي‌سوزد، اين نفاط كيست؟» همچنين در فرهنگ امثال سخن، دكتر حسن انوري، به نقل از سروده «خاقاني» آمده است: «گرچه در نفت سيه‌چهره توان ديد وليك / آن نكوتر كه در آيينه بيضا بينند».

نفت در سفرنامه‌هاي انگليسي عصر قاجار

جيمز جاستي نين موريه، وزيرمختار بريتانيا كه در خدمت سرگوراوزلي بود و هر دو نفر در انعقاد عهدنامه «گلستان» بين ايران و روسيه تزاري دست داشتند، در كتاب «سفرنامه جيمز موريه»، در دوره حكومت فتحعلي‌شاه نوشته است: «با اينهمه اندكي پيش‌تر در سوي چپ راه دو چشمه نفت بود، نفت بر پهنه آب شناور بود. كشاورزان آنجا به كمك شاخه نخل اين نفت‌ها را در سوراخك‌هايي در همانجا مي‌انباشتند تا هنگام نياز از آن بهره برند. در بهارگاه اشتران خود را با اين نفت رنگ مي‌كنند تا پوست آنها را از آسيب‌ نگهداشته از بيماري پوستي كه در ميان آنها رايج است جلوگيري كند.» سپس، فرانسيس ارسكين لاخ، فرمانده ناو جنگي سلطنتي «ايدن» در خليج‌فارس كه در جدايي بحرين از ايران دست داشته و چندين سال بعد معلوم مي‌شود، در كتاب «ساحل دزدان دريايي - سفرنامه دريايي ارسكين لاخ» در دوره حكومت فتحعلي‌شاه نوشته است: «آنچه كه «توانير» در قرن هفدهم گفته بود در قرن بيستم به وقوع پيوست زيرا پس از كشف نفت در بحرين در سال ۱۹۳۲ ديگر در زمينه مرواريد كسي استخدام نشد و اكثر غواصان حرفه اصلي خود را رها كردند كه عينا همين اتفاق در موقع كشف نفت در قطر و عربستان سعودي نيز اتفاق افتاد و حالا تمام اعراب سواحل خليج‌فارس كه سابقا به غواصي اشتغال داشتند از دريا دست كشيده و به خدمت كمپاني‌هاي نفتي درآمده‌اند... اين ركود از موقعي شروع شد كه مرواريدهاي كشت ژاپن در بازارهاي اروپا و امريكا عرضه شدند... .» همچنين جرج. ن. لردكرزن، خبرنگار، سياستمدار و نايب‌السلطنه هندوستان كه در دوره ناصرالدين شاه در ايران بوده، در سفرنامه «ايران و قضيه ايران» نوشته است: «... مردمان داليكي خبر ندارند كه چه نعمت‌هاي خدادادي مانند سولفور - نفت - قوه آب - ماهي‌هاي متنوع در آب و خاك آنان وديعه است... نفت داليكي بمصرف اندود كردن تيرها ميرسد كه از شر موريانه محفوظ بماند... در سال ۱۸۸۴م. [۱۳۰۱ق. حكومت ناصرالدين شاه] آقايان هوتز و كمپاني با هزار زحمت امتياز استخراج نفت داليكي را از وزيران پول‌پرست قبله عالم گرفتند... .» و در نهايت، آرتور هاردينگ در كتاب «خاطرات سياسي سر آرتور هاردينگ وزيرمختار بريتانيا در ايران عهد سلطنت مظفرالدين شاه» نوشته است: «اولين كار و اقدام مهم من كه چند ماهي پس از ورودم به تهران انجام گرفت، گرفتن امتيازي مهم به نام يك شركت بريتانيايي بود كه نفت نواحي جنوب ايران را استخراج كند... سرهنري درامند ولف (از اسلاف من در تهران) عقيده داشت - و عقيده او مورد تاييد يك سرمايه‌دار ارمني ايراني به نام كتابچي بود - كه به احتمال قوي ذخاير فراوان نفت نه تنها در جنوب ايران بلكه در مناطق باختري اين كشور (مرز ايران و تركيه) هم وجود دارد كه به اكتشاف و بهره‌برداري‌ آن مي‌ارزد... طريقه‌اي‌كه براي نيل به مقصود و گرفتن اين امتياز در نظر گرفته شده بود و به نظرم استحقاق داشت از طرف سفارت پشتيباني شود، اين بود كه اولياي شركت موردنظر با تخصيص مقداري از سهام همين شركت به جمعي از اعضاي متنفذ حكومت ايران - ازجمله به خود صدراعظم ميرزا علي‌اصغر خان امين‌السلطان - نظر موافق كابينه را با پيشنهادي كه قرار بود به اعضاي آن تسليم شود، جلب كنند و امتياز استخراج اين ماده گرانبها را در ايالات نفت‌خيز ايران به دست آورند... و سرمايه‌داري كه قرار بود اين امتياز را بگيرد، يكي از ثروتمندان مشهور استراليايي به نام دارسي بود... .»

چگونگي ساخت «ناوگان دريايي» انگليس

پس ‌از اينكه «امتيازنامه انحصاري دارسي»، در زمان پهلوي اول به امتيازنامه جديد قرارداد ۱۹۳۳ «كمپاني نفت انگليس و ايران» منتقل شد و البته ملي شدن صنعت نفت در دوره نخست‌وزيري محمد مصدق نيز بر اساس اين امتيازنامه اخير بوده، نه امتيازنامه دارسي، اما، در مقابل سفرنامه‌هاي انگليسي، رضا رييس طوسي در كتاب «نفت و بحران انرژي»، از سياستگذاري‌هاي اجرايي چرچيل، نخست‌وزير به‌ نام انگلستان نوشته است: «... وينستون چرچيل در كتابي به سال ۱۹۲۳ راجع به بحران‌هاي جهان منتشر ساخت، از سود سرشاري كه اقدام او در خريد سهام شركت نفت ايران - انگليس براي بريتانيا به ارمغان آورد با غرور صحبت مي‌كند... از ‌اين‌رو كه شركت نفت ايران - انگليس هيچگاه بيلان درستي از شركت نفت به دولت ايران نداده است و نيز هيچگاه هيچ حسابرسي از طرف دولت اجازه نيافته است حسابهاي شركت را مورد بررسي قرار دهد، لذا معلوم نيست كه شركت نفت اولا چه ميزان نفت در ايران توليد و صادر مي‌كرده و چه مبلغي در ازاي آن مي‌پرداخته است. اما اعترافاتي كه بندرت، مقامات مسوول بريتانيا براي نشان دادن خدمات خود به امپراتوري در رابطه با چپاول‌گري منابع ايران كرده‌اند، عظمت اين غارت‌گري را نشان مي‌دهد. چرچيل در كتاب بحران‌هاي جهان يكي از نتايج اوليه به دست آوردن كنترل نفت ايران را به وسيله بريتانيا نوسازي و گسترش نيروي دريايي آن كشور مي‌داند بدون اينكه يك شاهي براي آن از طرف ماليات‌دهندگان بريتانيايي پرداخت شده باشد.» او در اين ‌مورد با افتخار مي‌نويسد كه دولت بريتانيا مي‌تواند ادعا كند كه: - «ناوگانهاي قدرتمندي كه در طول سال‌هاي۱۹۱۲، ۱۹۱۳، ۱۹۱۴ [حكومت احمدشاه قاجار در ايران] ساخته شد از بزرگ‌ترين ناوگانهايي بود كه تاكنون به وسيله هر يك از قدرت‌ها در زمان مشابهي ساخته شده است، بدون اينكه يك قران به ماليات‌دهندگان تحميل شود... .»

وي در ادامه افزوده است: «جريان عظيم نفت ايران به بريتانيا اگرچه به بهاي فقر روزافزون مردم ايران و به گسترش ثروت چپاول‌گران بريتانيا مي‌افزود، اما در وراي آن، سلطه سياسي بريتانيا بر اموركشور آن‌چنان بود كه حتي مساله نفت را تحت‌الشعاع قرار داده بود... .»

و اين در حالي است كه جواد شيخ‌الاسلامي، مترجم كتاب «خاطرات سياسي سرآرتور هاردينگ وزيرمختار بريتانيا در ايران عهد سلطنت مظفرالدين شاه»، در بخشي از پانويس اين كتاب نوشته است: «... شركت نفت دارسي كه بعدها به نام شركت نفت ايران و انگليس معروف شد پانصد هزار سهم يك ليره‌اي داشت و بنابراين سرمايه اوليه‌اش پانصد هزار ليره انگليس بود. پنجاه هزار از اين سهام را دارسي ميان شاه و وزراي متنفذ وي بدين‌سان تقسيم كرد: ۱- مظفرالدين شاه 000/30 سهم (= معادل سي ‌هزارليره)، ۲- امين‌السلطان صدراعظم شاه 000/10 سهم (= معادل ده هزارليره)، ۳- ميرزا نصرالله‌خان مشيرالدوله (وزيرخارجه) 000/5 سهم (معادل پنج‌ هزار ليره)، ۴- نظام‌الدين‌خان غفاري مهندس‌الممالك (وزيرمعادن) 000/۵ سهم (معادل پنج هزار ليره) . كليه اين سهام را شركت نفت ايران و انگليس درطي زمان به قيمت‌هاي مناسب از شاه و ديگر سهامداران خريد و خود مالك صددرصد سهام شد... .»

از نفتش است كه چراغ دود مي‌زند

و در پايان اين گزارش پژوهشي - روزنامه‌نگاري مي‌توان به كتاب «فرهنگ امثال سخن» دكترحسن انوري اشاره كرد كه «از نفتش است كه چراغ دود مي‌زند»؛ به اين معني ‌كه «هر كاري كه شخصي انجام مي‌دهد از خصلت و طبعي كه در او نهفته است، سرچشمه مي‌گيرد». در حقيقت، شخصيت كشورها را هم بايد بر اساس تجارب و آثار برجاي مانده در تاريخ ديپلماسي و سياست‌ خارجي‌ آنها شناخت؛ درست مانند شخصيت فردي انسان‌ها در ارتباطات ميان‌فردي، گروهي و سازماني و در سطح كلان‌تر آن يعني؛ ديپلماسي دوجانبه و چندجانبه در صحنه «سياست بين‌الملل».

روزنامه‌نگار و پژوهشگر

منابع: كتابخانه‌هاي ‌شماره ۱ و ايرانشناسي و همچنين كتاب «نمايه‌‌نامه ‌تحليلي ‌‌موضوعي سفرنامه‌هاي ترجمه ‌‌شده سياحان ‌انگليسي درباره‌ ايران» با پژوهش آزاده حيدري.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها