• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۰ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6001 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۹ اسفند

اهداف انقلاب از نگاه بنيان‌گذار (۴)

احمد مازني

در بيان هدف‌هاي اقتصاد اسلامي از نگاه بنيان‌گذار گفته‌ شد كه اقتصاد مقدمه رشد اخلاقي و معنوي انسان است بنا‌براين اقتصاد هدف نيست بلكه وسيله‌اي براي رسيدن به هدف‌هاي بزرگ‌تر است. از جمله كج‌فهمي‌هاي اين روزها اين است كه چون هدف غايي انقلاب اسلامي تعالي معنوي بوده پس هدف‌هايي چون تأمين معيشت و رفاه عمومي جزو هدف‌هاي انقلاب اسلامي نبوده است! اين اتهام هم از سوي بدخواهان ايران و اسلام مطرح مي‌شود و هم از سوي مدعيان انقلابي‌گري كه براي توجيه ناكارآمدي‌هاي خود اهداف اقتصادي انقلاب اسلامي را انكار مي‌كنند و در اين ميان برخي ساده‌‌انديشان هستند كه تحت تأثير القائات عناصر فوق قرار مي‌گيرند. و اهداف اقتصادي انقلاب اسلامي را منكر مي‌شوند يا آن را به سخره مي‌گيرند! از جمله مواردي كه با لحن موهن به امام خميني نسبت مي‌دهند جمله «اقتصاد مال خر است» كه به اشتباه به امام خميني نسبت داده شده است «در حالي كه، امام در سخنان خود به اهميت ارزش‌هاي بالاتر از مسائل اقتصادي اشاره كرده‌ و تأكيد كرده‌اند كه انسان‌ها براي ارزش‌هاي بالاتر جان مي‌دهند نه براي مسائل دنيوي. اين تحريف به نوعي مغالطه است كه هدف اصلي امام را ناديده مي‌گيرد و به جاي آن، يك برداشت نادرست از كلام ايشان ارايه مي‌دهد. برخي رسانه‌ها تلاش مي‌كنند تا با استناد به اين جمله، اينگونه القاء كنند كه امام به مسائل اقتصادي بي‌توجه بوده و اين بي‌توجهي موجب بروز مشكلات اقتصادي در كشور شده است. اين نوع مغالطه، به وضوح از دسته مغالطات «تحريف معنا» و «تقطيع كلام» قرار مي‌گيرد. اين افراد به جاي بررسي كامل و دقيق سخنان امام، تنها بخشي از آن را كه به نفع خودشان است، نقل مي‌كنند و بدين‌ترتيب، حقيقت را به نفع خود تغيير مي‌دهند » مشروح سخنان امام بدين شرح است:   «من ميل دارم كه همه باورشان آمده باشد كه اين نهضتي كه از اول تا آخرش... زحمت‌ها كشيده شد، خون‌ها داده شد و جوان‌ها از دست رفت، خانه‌ها از دست رفت، خانمان‌ها خراب شد، و خصوصا در اين يكي دو سال آخر كه همه شاهد بوديد كه چه شد، باورمان آمده باشد كه اين همه براي اسلام بود. 

هيچ من نمي‌توانم تصور كنم و هيچ عاقلي نمي‌تواند تصور كند كه بگويند ما خون‌هايمان را داديم كه خربزه ارزان بشود! ما جوان‌هايمان را داديم كه خانه ارزان بشود. هيچ عاقلي جوانش را نمي‌دهد كه خانه ارزان گيرش بيايد. مردم همه‌چيزشان را براي جوان‌هاشان مي‌خواهند ...
همه ديديد كه تمام قشرها... در كوچه و برزن و همه جا، فريادشان اين‌‎ ‌‏بود كه ما اسلام را مي‌خواهيم و جمهوري اسلامي مي‌خواهيم. براي اسلام است كه‌‎ ‌‏انسان مي‌تواند جانش را بدهد. اولياي ما هم براي اسلام جان دادند، نه براي اقتصاد، ‌‎ ‌‏اقتصاد قابل اين نيست. آدم، اقتصاد را براي خودش مي‌خواهد؛ خودش را به كشتن‌‎ ‌‏بدهد كه اقتصادش درست بشود! اين معقول نيست. يا جوانهايشان را به كشتن بدهند كه‌‎ ‌‏نان ارزان گيرش بيايد! اين يك چيز معقولي نيست. آنكه معقول است و عمل شد و همه‌‎ ‌‏ديديم و همه ديديد، اين است كه همانطوري كه در صدر اسلام، پيغمبر اسلام (‌‏ص) و اولياي اسلام همه‌چيزشان را فداي اسلام مي‌كردند، براي اينكه‌‎ ‌‏در اين فداكاري باخت نيست.آنهايي كه دم از اقتصاد مي‌زنند و زيربناي همه‌چيز را اقتصاد مي‌دانند از باب اينكه‌‎ ‌‏انسان را نمي‌دانند يعني چه، خيال مي‌كنند كه انسان هم يك حيواني است كه همان‌‎ ‌‏خورد و خوراك است! منتها خورد و خوراك اين حيوان با حيوانات ديگر يك فرقي‌‎ ‌‏دارد. اين چلوكباب مي‌خورد؛ او كاه مي‌خورد؛ اما هر دو حيوانند. اينهايي كه زيربناي‌‎ ‌‏همه‌چيز را اقتصاد مي‌دانند اينها انسان را حيوان مي‌دانند. حيوان هم همه‌چيزش فداي‌‎ ‌‏اقتصادش است. زيربناي همه‌چيزش ‌‏[‌‏است‌‏]‌‏ الاغ هم زيربناي همه‌چيزش اقتصادش‌‎ ‌‏است. اينها انسان را نشناختند اصلاً كه چه هست. ما بايد باورمان بيايد به اينكه مملكت‏ ‌‏ما همه‌چيزش را فدا مي‌خواست بكند براي اسلام. الآن هم مي‌آيند به من مي‌گويند، ‌‎ ‌‏مكرر...كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. معقول است كه بگويد من‌‎ ‌‏شهيد بشوم براي اينكه شكمم سير بشود؟ براي شكمش مي‌خواهد شهيد بشود؟! كسي‌‎ ‌‏معقول است كه تقاضاي شهادت بكند براي شكمش؟ همچو معقول نيست اين معنا، ‌‎ ‌‏تقاضاي شهادت براي اينكه ادراك كرده است كه در شهادت موت نيست؛ يك حيات‌‎ ‌‏جاويد است، براي حيات جاويد است كه اين تقاضاي شهادت مي‌كند. زيربنا توحيد‌‎ ‌‏است، زيربنا عقايد حقّه الهي است؛ نه زيربنا شكم باشد. اينهايي كه اقتصاد را زيربنا‌‎ ‌‏مي‌دانند، اينها منحط كردند انسان را از حدّ انسانيت به حد يك حيواني، مثل ساير‌‎ ‌‏حيوانات...‏ (صحيفه امام، ج ۹، ص ۴۵۰)  ملاحظه مي‌كنيد كه امام در مقام رد نظريه ماركسيسم سخن مي‌گويد نه نفي اهميت اقتصاد.
ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها