دو تا خوب، پنج تا بد
سيد علي ميرفتاح
چسباندن بابك زنجاني به دولت هاشمي از آن خبرهايي است كه چنار روي كله آدم سبز ميكند. ياد اين شعر سعدي افتادم كه «گهي بر طارم اعلي نشينم/ گهي بر پشت پاي خود نبينم». همين دمدست، دولت نهم و دهم را نميبينند، اما ميروند به 20 سال قبل و سرنخ فساد را در آن دوران جستوجو ميكنند. چرا 20 سال؟ حالا كه بناست به عقب برويم و ريشهيابي كنيم ميتوانيم دوران ستمشاهي برويم كه سلولهاي اين بزرگواران در آن روزگاران بسته شده. حتي ميتوان تا خود قابيل به عقب رفت و تكليف فساد و تباهي را از ابتداي خلقت معلوم كرد. خدا نكند با يكي لج شوند و بخواهند كاسه، كوزهها را سر او بشكنند. همين ديروز، پريروز يك بزرگوار ديگر زندگي رييس تشخيص مصلحت نظام را به هفت دوره تقسيم كرده و ضمن توضيح به صراحت گفته كه چه دورههايي قابل دفاعند و چه دورههايي نه. اينطور كه پيداست از به دنيا آمدن تا انقلاب و از انقلاب تا شروع سازندگي، خوب و انقلابي و قابل دفاع بود. و بعد از آن نه. يعني واقعا آدم به همين راحتي زندگي يك نفر در حد و اندازه هاشمي را خطكشي ميكند و به خوب و بدش تقسيم ميكند؟ بعد قابل دفاع از چي؟ از كي؟ كيست كه دارد حمله ميكند كه حال يك عده قرار است دفاع كنند؟ بحث انتقاد و تخطئه نيستها. دقت بفرماييد، ميگويند دو بخشاش قابل دفاع است و پنج بخشش نه. فقط ماندهام چه محذور و مشكلي وجود دارد كه چنين شخص غيرقابل دفاعي را گذاشتهاند رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام؟ يعني نميشد يك نفر را براي اين كار در نظر بگيرند كه لااقل بيشترش قابل دفاع باشد و كمترش نه؟ يك چيزي را هم اين وسط نفهميدم. اين بزرگوار فرمودهاند هاشميرفسنجاني فرزندانش را قديس ميداند و اين اصلا خوب نيست و بنده اين جور حمايت از فرزندان را صلاح نميدانم. سلمنا. ما هم صلاح نميدانيم اما تا آنجا كه خبرش پخش شده دو تا از اين قديسها زندان رفتهاند و يكي از آنها فعلا در آنجا مستقر است و آيتالله هم هيچ تلاشي نكرده تا آنها را آزاد كند. چه حجتي از اين آشكارتر كه مهدي در زندان است و احدي هم در اين ميان وساطت نكرده. يك نكته ديگر كه خيلي جالب است اين است كه گناه غربيها را هم به حساب هاشمي پنجم نوشتهاند و گفتهاند كه تهاجم فرهنگي در دوران رياست جمهوري او آغاز شده است. آغاز نه، بلكه استارت خورده است. يكي ديگر تهاجم شروع كرده، بعد ديگري تقصير كار است؟ جلالخالق.گفتهاند تير خلاص به حيثيت هاشمي مال وقتي است كه او كانديداي رياستجمهوري شد و در مرحله دوم همه از او حمايت كردند: نهضت آزادي، جمهوري ملي(؟) و آن فيلم تبليغاتي هم در اين تير خلاص بيتاثير نبود.
فيلم؟ همين كه تبريزي ساخت؟ چيز بدي بود؟ حرف بدي بود؟ آهان شايد به آن صحنه آرايشگر اشاره دارند كه داشت سر و صورت كانديدا را اصلاح ميكرد. لابد منظورش اصلاحطلبي بود... راست ميگويند. اين چقدر بد و سياه و باعث آبروريزي است. آدم اين ننگ را با خودش كجا برد؟ هاشمي هفتم را به دليل اينكه بعضي اشخاص را - به عنوان صفر جلوي عدد- نام بردهاند، از كنارش رد ميشويم. خود آقاي هاشمي زبان گويا دارد و طرفداران فرزندانش لابد از او دفاع ميكنند اما آخر مگر به همين آساني است كه جاي قسيم جنت و نار بنشينيم و... داريم در مورد مهمترين شخصيت انقلاب حرف ميزنيمها...