• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3320 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۸ مرداد

يك خبر، سه چهره / آمار رو به افزايش طلاق درباره چه بحراني حرف مي‌زند؟

همين ديروز، خبر رسيد كه در هر ساعت 19 طلاق در ايران ثبت مي‌شود و درصد بالايي از اين آمار مختص زوج‌هاي جوان و زير 30 سال است. پوران درخشنده و محمد هادي كريمي، دو فيلمساز اجتماعي هستند كه با نگاه دقيق خود و حامد محمدي كنگراني به عنوان يك روانپزشك و متخصص با نگاهي آكادميك، به اين سوال پاسخ دادند.

 

آمار بدون راه‌حل ترس مي‌زايد

حامد محمدي كنگراني ٭

اين‌روزها همه مديران و مسوولان از آمارهاي ناخوشايند حرف مي‌زنند؛ از آمارهايي هشداردهنده و خطرناك. درست برخلاف روزهايي كه آمارهاي مربوط به زندگي اجتماعي، قدغن بود و كسي از آنها حرف نمي‌زد.

اما حالا آمارها بدون توضيح و كارشناسي اعلام مي‌شود و شبيه يك پرونده رها، در ذهن مردم نقش مي‌بندند. آمارهاي مربوط به افزايش طلاق هم در زيرمجموعه همين اتفاق است. حالا نه اينكه طلاق در جامعه ايراني افزايش پيدا نكرده باشد و آمارهاي رو به رشدش، زنگ خطري را به صدا درنياورد، اما ما بايد بدانيم كه چطور اين اعداد و ارقام شكل گرفته و درباره آنها بايد چه برخوردي داشته باشيم. طلاق يك راه‌حل براي زندگي است و به همان ميزاني كه آمار ازدواج در يك جامعه بالا مي‌رود، آمار طلاق هم افزايش پيدا مي‌كند و اين يك قاعده علمي است.

مساله خطرناك و ناخوشايند آمار طلاق در ايران اين است كه اين طلاق‌ها در مقابله با شرايط كاهش علاقه‌مندي به ازدواج است. جوانان ايراني، اين روزها علاقه‌اي به ازدواج ندارند و آمار ازدواج بسيار پايين آمده.

همين است كه افزايش آمار طلاق، زنگ خطر مي‌شود. از طرفي ديگر، تعداد بالايي از اين آمارها مختص خانواده‌هايي است كه سال‌هاي سال طلاق عاطفي داشته‌اند و حالا به مرحله جدايي رسمي رسيده‌اند. با اين بررسي‌ها و به جاي سياه‌نمايي، به اين نتيجه مي‌رسيم كه همچنان مشكل اصلي ما بحران ازدواج است و روابط‌عاطفي. در جامعه ما هيچ تعريف درستي نه از خانواده داريم و نه روابط با جنس مخالف. مشكلات اقتصادي و بيكاري هم به اين ناآگاهي‌ها اضافه مي‌شود و گره كور زندگي خانوادگي را كورتر مي‌كند.

در چنين شرايطي به جاي ارايه آمار و حرف زدن درباره اينكه طلاق در جامعه زياد شده و خطرناك است، بايد سراغ تمام اتفاق‌هايي برويم كه اين بحران را ساخته‌اند و آنها را حل كنيم. اتفاقي كه هنوز بين مديران شكل نگرفته و مي‌شود هشدار داد؛ با ارايه اين آمارها بدون راه‌حل و اتفاق‌هايي مثل تشويق به ازدواج و فرزندآوري بي‌پشتوانه، تنها و تنها به ريسك‌پذيري ازدواج كمك مي‌كنيم و ترس جوان‌ها از ازدواج و تشكيل خانواده.

٭روانپزشك

 

جوانان را رها كرديم

پوران درخشنده ٭

جوانان ايراني در تمام زندگي خود، در مواجهه با رفتارهاي فرهنگ‌ساز از سمت والدين و بزرگ‌ترها قرار نگرفته‌اند. ما هيچ‌وقت حواس‌مان به تربيت فرهنگي بچه‌ها و آموزش فرهنگي درست و دقيق آنها نبوده و چراغي براي راه آينده به آنها نداده‌ايم. حالا به روزهايي رسيده‌ايم كه آمارهاي مختلف از بحران‌هاي زندگي اجتماعي آنها مي‌گويد و معضلات و مشكلاتي كه گريبان آنها را گرفته؛ بيكاري، اعتياد، جدايي، نااميدي، بي‌انگيزگي و هزاران مشكل از اين دست، نتيجه همين بي‌توجهي به آينده فرزندان اين سرزمين است كه اين روزها با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند. در چنين شرايطي ما همچنان نمي‌توانيم به آنها كمك كنيم و همچنان حواس‌مان نيست كه اين مشكلات را بايد از سرراه آنها ‌برداريم تا بتوانند زندگي كنند و آمارهايي كه از بحران اجتماعي خبر مي‌دهند، كمتر و كمتر شود. ما تعريف درستي از زندگي خانوادگي نداشتيم و همين شده كه نه تنها در ميان جوانان كه حتي در خانواده‌هاي ميانسال كه چند دهه با يكديگر زندگي كرده‌اند هم طلاق را مي‌بينيم؛ زن و مرد فكر مي‌كنند كه هركدام در يك چارچوب خاص وظيفه خاص دارند و هيچ‌كسي به اين فكر نمي‌كند كه زندگي خانوادگي چارچوب خاص و از پيش تعريف شده ندارد و زن و شوهر بايد در كنار هم و همراه هم باشند و نه روبه‌روي هم. همين فرهنگ است كه مشكلات بعدي را مي‌سازد و طلاق را مي‌آورد. با طلاق، جواني كه هنوز ازدواج نكرده و درگير مشكلاتي مثل بيكاري و بي‌پولي است هم از زندگي مشترك مي‌ترسد و اين آمار روزبه‌روز بالاتر هم مي‌رود. براي همين است كه بايد به عقب برگرديم و دوباره از خانه‌هاي اول؛ از فرهنگ‌سازي درست آغاز كنيم.

٭فيلمساز اجتماعي

 

گريزي نيست

محمد ‌هادي كريمي ٭

آمار طلاق در دقيقه، ساعت، ثانيه يا كسري از ثانيه... هر چه باشد، شوربختانه همه ماجرا نيست، به آن عدد بزرگ‌تري را بايد افزود، همان، گروه كثيري كه طلاق عاطفي از مدت‌ها قبل بين آنها صورت پذيرفته و به خاطر پاره‌اي ملاحظات يا ملاحظه بعضي مخاطرات علني و رسمي ثبت در دفتر نمي‌شود و نكته قابل بحث، در هر دو گروه كامل جدا‌شده و جداشدگان عاطفي، تعبيري است كه آنها از كاري كه كرده‌اند دارند كه اتفاقا با مفهوم لغوي طلاق به زبان عربي وفق و همساني عجيبي دارد.

طلاق به عربي به معناي رهايي است؛ رهايي كه نتيجه گشوده شدن گرهي باشد در مقابل عقد كه مفهوم گره دارد و طلاق به اسيران رها‌شده جنگ مي‌گويند؛ كساني كه به جاي مجازات آزاد و رها شده‌اند و شوربختانه از ديد قريب به اكثريت اين عده طلاق همان رهايي است، گرهي از زندگي باز شده و اسير معركه جنگ رها‌شده اما چرا‌؟ انسان عصر حاضر دانايي نيمه‌تمامي دارد كه به او فرديت خاص خود را بخشيده است. آدم معاصر فرديت‌دار به دنبال حقوق خود است تا تكاليف خود. جامعه‌اي كه سازو‌كار مدرني دارد حتي اگر مدرنيته هم وارد تار و پود اجتماع نشده باشد حداقل مدرنيزه شده و در يك جامعه مدرنيزه سنتي كه در غياب مدرنيته به سر مي‌برد هم فرديت آدم‌ها حداقل از جانب خودشان به رسميت شناخته مي‌شود و اين آغاز نوعي رها‌شدگي يا رهايي است كه چون موجي اوج مي‌گيرد و بر ساحل ساحت‌هاي مختلف مي‌تازد كه در زمينه خانواده مي‌شود طلاق، در آموزش و‌پرورش مي‌شود بي‌علاقگي به درس و مدرك و مدرسه‌گريزي، در هنر مي‌شود خلق در خلوت با روح عريان و ناخودآگاه رها و آپلود آن در فضاي مجازي و... .

اما راه‌حل، متاسفانه براي اين جامعه در حال گذار نسخه‌اي نمي‌توان پيچيد. بايد روح كلي جامعه به اين برسد كه شناختن فرديت براي آشنا شدن با حقوق و منافع شخصي و فردي به نقطه‌اي كه پاياني براي آن متصور بود ندارد و حقوق با نيمه مكملش كه تكاليف باشد سرشته شده چرا كه حقوق هر فردي مي‌تواند عين تكاليف فرد ديگري باشد و بالعكس، حياط خانه اين بام آن ديگري است و گزير و گريز ديگري هم در قاموس طبيعت پيش‌بيني نشده، و رسيدن به اين روشن‌بيني نه به جبر و نه عنف صورت نمي‌پذيرد و با سزارين نمي‌توان تولد آن را با تعجيل به پيش انداخت.

٭ پزشك و فيلمساز اجتماعي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون