دنياي اين روزها منهاي توافق
دولت در مسير برنامه حركت كند
فرشاد مومني
يك نكته ظريفي كه درباره سياستهاي دوران پس از توافق هستهاي وجود دارد و مهمترين دلمشغوليهاي من است كه اميدوارم فضا و فرصت بهنحوي فراهم شود كه با مطرح كردن اين دلمشغوليها گشايشي در فضا پديد آيد. ضرورت استفاده از برنامه در امور اجرايي كشور است. ظرافت اين مساله با نگاهي به سرنوشت كشور در دورههاي قبلي بازميگردد؛ دورهاي كه بيبرنامگي در آن صدمه وارد كرده بود. دولت قبلي از برنامهريزي بيزار بود و سازمان برنامه را تعطيل كرد. با برخورد بيبرنامه با دلارهاي نفتي كشور، هم فرصتها را از دست داد و از خود فاجعه به يادگار گذاشت. تا حدي كه حتي دولت يازدهم هم نتوانست به حل اين فاجعه كمك كند و با گذشت بيش از دو سال نتوانسته در مقابل آمارهاي بهجامانده كمر راست كند. شرايط كنوني كشور به گواه دانشگاههاي رسمي و اعداد و ارقامي كه حتي در دولت جديد انتشار يافته، حكايتگر اين واقعيت است كه اكنون بيش از هر دوره تاريخي ديگر كشور نيازمند برنامهاي بر محور توسعهخواهي است و متكي به مشاركت حداكثري مردم و استفادهكننده از بالاترين سطح ممكن از ظرفيتهاي انساني كشور. دليل اين ادعا اين است كه از يك طرف در فاصله آغاز به كار اين دولت، قيمت نفت بيش از 60 دلار در هر بشكه كاهش پيدا كرد و اين مسائل حاد، كشور ما را در شرايطي قرار داده كه از برخي جنبهها حتي مساله بقا در سطح ملي با چالشهاي جدي روبهرو است، بحران آب، بحران منطقه و بحران نابرابريهاي علمي و بحران فروپاشي طبقه متوسط درآمدي و گسترش فقر درآمدي، هركدام از اينها به اندازه كافي از پيچيدگي برخوردار هستند تا ما را متقاعد كنند كه دقيقا فرصت طلايي ناشي از سياستهاي تنشزدايانه دولت را به هدر داده و چالش بقا را براي نظام ملي سنگينتر و جديتر كرده است. مساله بسيار مهم ديگر اين است كه زماني كه ايران گرفتار دولت قبلي بود، رقباي منطقهاي، فرامنطقهاي و امريكا قدمهاي روبهجلو برداشتهاند و به خاطر سرخوردگيهاي ناشي از رويههاي علمگريزانه و قانونگريزانه دولت قبلي، توان رقابت اقتصاد ايران به پايينترين سطح تشكيل شده. اما با كمال تاسف رگههايي از انديشههاي بازمانده از دولت قبلي در اين دولت هم وجود دارد، مفهوم اصلي نداهايي كه از اين رگهها منعكس ميشود اين است كه مجريان در غياب برنامه دست بازتري دارند و كمتر در معرض نظارت و پاسخگويي و انديشهورزيهاي خردورزانه هستند. از ديدگاه بخشي از مجريان اينكه دست آنها باز باشد و نياز به پاسخگويي و اقدامات مبتني بر برنامه مقيدكننده آنها نباشد، ممكن است نوعي آسودهخاطري براي آنها به ارمغان بياورد، ولي چقدر خوب است كه سرنوشت دولت قبلي را به مسوولان اصلي كشور گوشزد كنيم. يادآوري كنيم كه اگر كساني از اين نغمهها سر دادند آگاه يا ناآگاه خير براي دولت و ملت نيستند. برخورد قهرگونه با شرايط كلي ميتواند اين خطر را به همراه داشته باشد كه زبان و چاقوي تندروها را به ايران و به روي ملت تندتر و تندتر بكند، چراكه اگر برنامهاي وجود نداشته باشد، دستاوردي هم وجود نخواهد داشت و آنوقت تندروها در گوش مردم زمزمه خواهند كرد كه چه فرقي ميان سياستهاي تنشآفرين بينالمللي و تلاشهاي تنشزدايانه در مناسبات بينالمللي است. اگر از اين ناحيه سرخوردگي و تحير جايگزين انگيزه و تلاش شود به شرطي كه اشاره شد همه ضرر خواهند كرد. بايد اميدوار بود كه بلوغ فكري دولت، برخورد فعال، عميق و تحليلگر راجع به چرايي و چگونگي به بنبست رسيدن دولت قبلي و همينطور اضطرارهاي ناشي از شرايط كنوني به اندازه كافي براي دولت محترم الهامبخش باشد كه راه نجات ايران اين بود كه از مسير يك برنامه در تراز شرايط كنوني و متكي به حداكثر ظرفيتهاي سرمايه موجود ميگذرد. خوشبختانه امروز شرايطي را شاهد هستيم كه در مقايسه با دولت قبلي انگيزه براي كمك به اين دولت بين متفكران و دانشگاهيان بسيار بيشتر است. اميدواريم كه دولت محترم كفران نعمت نكند و قدر اين موهبت را بداند و دست در دست ملت به سمت آينده بهتر كشور حركت كند.