• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3324 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۲ شهريور

اژدهاي مخوف نفس

سيد علي ميرفتاح

نمي‌شود به جاي كرگدن‌نامه امروز بخش‌هايي از مصاحبه جناب سردار احمدي‌مقدم را رونويسي كنيم و دورهمي بخوانيم و زير لب پچ‌پچ بگوييم؟ چيزهايي كه من خواندم نه تحليل مي‌خواهد نه خبر تكميلي. همه چيز گويا و عيان است و نشان مي‌دهد گرفتاري جدي ما به سياست مربوط نمي‌شود بلكه در اصل و فرع ما گرفتار نفسانيت آدم‌ها هستيم. انگار توي سوانحي كه از سر گذرانده‌ايم، نه سياست مهم بوده نه عقيده بلكه اين نفس افراد و اشخاص بوده كه پدر صاحب بچه‌ آدم‌ها را درآورده. نمي‌خواهم منبر بروم و وعظ كنم اما واقعيت اين است كه هر وقت خبرهايي از جنس اين مصاحبه را مي‌بينم ياد پندها و مواعظ حكيمان مي‌افتم كه نفس را اژدرها مي‌ناميدند و تاكيد مي‌كردند كه ترسناك‌تر و پليدتر از آن چيزي در جهان نيست. اگر اتفاق بدي مي‌افتد، اگر ظلمي مي‌رود، اگر فال بدي واقع مي‌شود ريشه‌اش به «نفس اماره» برمي‌گردد، نفس پليدي كه جز به بدي امر نمي‌كند و جز سياهي و تيرگي حاصلي ندارد. بي‌جهت نفس را اژدها نناميده‌اند. «نفست اژدرهاست او كي مرده است/ از غم بي‌آلتي افسرده است» هشتاد و هشت يا حوادثي از اين دست در اصل، آلتي فراهم مي‌كنند تا اژد‌هاي نفس امكان ظهور و بروز بيابد. مي‌گويند دفتر دكتر احمدي‌نژاد گفته‌هاي سردار را تكذيب كرده‌اند؛ الله‌اعلم. حتي اگر تكذيب هم كنند باز چيزي از پليدي و پلشتي نفس نمي‌كاهند. ما كه دور ايستاده‌ايم فكر مي‌كنيم موضوع «عقيده» است و بحث تكليف و وظيفه است. فكر مي‌كنيم شمشير از پي حق مي‌زنند، غافل از اينكه نفس آدميزاد خودش را لابه‌لاي شعر و شعار پنهان مي‌كند و به اسم دين و خدا و آزادي اسباب دردسر فراهم مي‌كند. البته كودكانه است اگر بگويم صبر كردم و اينها را از مصاحبه سردار احمدي‌مقدم فهميدم. نه. اين مصاحبه در اصل بهانه‌اي است براي يادآوري اين نكته مهم كه درس‌هاي اخلاقي ابتداي انقلاب را فراموش كرديم و آن صفا و صميميت و مهرباني را با حب جاه و حب دنيا تاخت زده‌ايم. بي‌جهت هشدارمان نداده‌اند كه حب‌الدنيا راس كل خطيئه، ما گرفتار حب دنيا و رياستيم و رسما نشستن بر مسند قدرت را بر هر چيزي ترجيح مي‌دهيم. دنيا‌دوستي ما ممكن است به ملت آسيب بزند؟ خب بزند... ممكن است يك كشور را با خطري عظيم مواجه سازد؟ خب بسازد. ممكن است زندگي جماعتي را تحت‌الشعاع قرار بدهد؟ خب بدهد... مهم اين است كه نفس اماره ارضا شود، به خواسته‌اش برسد، و روز به روز بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شود. چيزي ترسناك‌تر از نفس سراغ داريد؟ انسان حقيقتا موجود پيچيده‌اي است و كارهايي مي‌كند كه ملتي را گرفتار مي‌كند. اين همه تهذيبي كه استادان اخلاق سفارش مي‌دادند، مال همين بود كه مي‌دانستند نفس اگر مهار پاره كند چيزي جلودارش نخواهد بود. پارسايي و فروتني را بي‌جهت نيست همه مردم جهان بزرگ مي‌شمرند و در برابرش سر خم مي‌كنند. من ديده‌ام پارساياني را كه نفس خود را به چارميخ كشيده بودند تا همواره خود را مهذب نگه دارند. فرمانده ما صبح‌ها زودتر مي‌رفت قرارگاه و خود را به شستن مستراح‌ها مشغول مي‌كرد كه يك وقت روي نفسش زياد نشود و عنان عقل و اختيارش را دست نگيرد. شهداي ما از كره ديگر نيامده بودند. از آسمان هم نازل نشده بودند. همين مثل من و شما بودند با اين تفاوت كه هشدار پيامبر و امام را جدي گرفته بودند و دايم نفس‌شان را سركوب مي‌كردند. من نمي‌دانم اگر آنها زنده بودند چه بلايي سرشان مي‌آمد. خيلي از دنيادوستان امروز، روزي دنيا را طلاق داده بودند. رجوع مجدد به دنيا زير دندان‌شان مزه داد و دانه‌هاي گناه را در خاك دل‌شان كاشت. دانه گناه را با آب فريب و نيرنگ پرورش دادند.

مولانا تمثيلي دارد كه حال و روز ماست. مي‌گويد صاحبخانه‌اي سگي درنده بر در خانه‌اش بسته بود كه نه خودش جرأت داشت از خانه بيرون بيايد و نه مهمانان جرات مي‌كردند داخل خانه شوند. نفس پليد اماره هم چنين وضعي دارد. هم صاحب نفس از آن مي‌ترسد و هم ما.

رفيقي گفت تند ننوشته‌اي؟ گفتم هر چقدر هم كه تند بنويسم از اصل مصاحبه احمدي‌مقدم كه تندتر نيست. وقتي بشود آن را چاپ كرد كرگدن‌نامه را هم لابد مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون