نهال باقري، 18 ساله، ساكن ساري، برنده مدال طلاي كشوري و برنز المپياد جهاني شيمي
هرچند المپياديها كنكور را تجربه نميكنند، اما بعضي از مراحل آمادگي براي المپياد به مراتب سختتر از آمادگي براي كنكور است چون كنكور يك امتحان است و تمام ميشود، اما المپياد چند مرحله دارد كه هر مرحله شامل چندين امتحان است. بعضي از مراحل المپياد هم مثل كنكور ما را مجبور ميكند تا از همه برنامههاي جانبي صرف نظر كنيم، اما نكتهاي كه باعث شد خود من المپياد را دوست داشته باشم، اين بود كه براي رسيدن به هدف تلاش زيادي ميطلبد، در اين تلاش است كه ياد ميگيريم با تمام سختيها بجنگيم، كه در آينده در زندگيمان تاثير دارد. مورد ديگر هم اين است كه در المپياد بيشتر از كنكور، خلاقيت فرد نقش دارد چون براي جواب دادن سوال بايد با سوال مقابله و خوب است به راهحل آن فكر كنيم. اين روحيه در موارد ديگر زندگي كه نياز به فكر كردن روي راهحل مسائل زندگي است، خيلي ميتواند مفيد باشد. اما در كنكور يكسري روش تستزني وجود دارد كه آدم را از خلاقيت دور ميكند.
وضعيت المپياد در شهرستانها اصلا مساعد نيست و بچهها ترجيح ميدهند در كنكور شركت كنند، چون به لحاظ امكاناتي مثل كتاب و جزوه و شرايط مناسب براي آمادگي المپياد، در مضيقه هستند. اگر كسي در شهرستان در المپياد موفق ميشود، هم تلاش خودش موثر بوده و هم حمايتهاي خانواده كه زحمت ميكشند تا امكانات را براي آمادگي فرد آماده كنند. از طرف ديگر در دوره يك ساله آمادگي براي المپياد جهاني همه بچهها بايد به تهران بيايند. در مدارس تهران اين امكان وجود دارد كه المپياديهاي سالهاي قبل با بچهها در ارتباطند و تجربياتشان را در اختيارشان ميگذارند، ولي در مدارس شهرستانها اين طور نيست. مثلا مدرسه ما كه مدرسه تيزهوشان ساري است تا به حال در رشته شيمي، طلاي كشوري نداشته، به همين خاطر ما امكان استفاده از تجربيات كساني كه قبلا اين راه را رفتهاند، نداريم. اما با اين حال پدر و مادرم سعي ميكردند با بچههايي كه سالهاي پيش در شهرهاي ديگر مثل مشهد و تهران طلاي كشوري كسب كرده بودند، ارتباط برقرار كنند. ما در مدرسه آزمايشگاه مناسب نداشتيم، براي اينكه من از آزمايشگاه استفاده كنم، با خانواده ميآمدم تهران، در تهران بعضي از اين ارتباطات شكل ميگرفت، بعضي ديگر هم از طريق تلفن بود. بعضي مدارس تهران هستند كه روزهايي را در هفته به كلاس مخصوص المپياد اختصاص ميدهند اما شهرستانيها اين امكان را ندارند. موردي كه خود من را خيلي اذيت كرد، اين بود كه ما معمولا در مدرسه كارهاي آزمايشگاهي انجام نميدهيم، به همين خاطر نخستينباري كه من رفتم در باشگاه دانشپژوهان و با بچههاي تهران در يك گروه بودم، ديدم كه انگار بچهها همهچيز را بلدند و تجربه كردهاند، روحيه خود من خيلي ضعيف شد. در رشته شيمي آزمايشگاه خيلي مهم است. ما در تجربه المپياد جهاني هم اين مساله را داشتيم. در ايران بيشتر روي كارهاي تئوري تاكيد ميشود و بچهها اين نكات را خوب ياد ميگيرند، البته كارهاي آزمايشگاهي هم انجام ميدهيم، اما در كشورهاي ديگر تاكيد روي كارهاي آزمايشگاهي است و تئوريها را هم در قالب آزمايشگاه ياد ميگيرند. به همين دليل نمره آزمايشگاه كشورهاي ديگر خيلي بهتر از نمره آزمايشگاه ما است.
من دو تا رشته را انتخاب كردهام؛ شيمي و برق دانشگاه شريف. علت انتخاب اين رشتهها هم اين است كه به شيمي خيلي علاقهمندم و ميخواهم تا جايي كه ميشود اين رشته را ادامه بدهم و رشته برق را هم به اين دليل انتخاب كردم كه خيلي خوب ميتواند با رشته شيمي جفت شود. در مورد مهاجرت الان كمي زود است براي اينكه در اين مورد تصميم بگيرم، اما دوست دارم هر دو اين دانشگاهها را تجربه كنم و يك مقايسهاي از دانشگاههاي داخل و خارج از كشور داشته باشم. به نظرم هر چيزي ارزش يك بار تجربه را دارد.
به نظرم براي هر كسي تجربه خوبي است كه يك بار بخواهد با تمام اين سختيها مبارزه كند، چه در زمينه كنكور و چه در زمينه المپياد، يعني هر كسي تا جايي كه ميتواند نهايت تلاشش را بكند. نتيجه را هم به خدا ميسپارد، اما نبايد نااميد شويم.