آرمان وثيقزاده، 18 ساله، ساكن اصفهان، برنده مدال طلاي نجوم در المپياد جهاني
براي آمادگي در المپياد معمولا بايد از اول دبيرستان برنامهريزي كرد، من هم از اول دبيرستان نجوم را انتخاب كردم و براي المپياد آماده شدم. زمان مطالعه در هر روز بستگي به خود فرد دارد، مثلا يك روزهايي پنج تا شش ساعت مطالعه داشتم يك روزهايي هم ممكن بود بيشتر مطالعه كنم. اين مشكل هميشه براي بچههاي المپيادي وجود دارد كه مطالعهشان براي المپياد با برنامههاي مدرسه در مقابل هم قرار ميگيرند. اين تا حدي نظم و انضباط موجود در برنامه مدرسه را مختل ميكند، چون ما يك زمانهايي نميتوانستيم در كلاس شركت كنيم، مدرسه در اين زمينه خيلي با ما همكاري نكرد، اما جاي همكاري زيادي دارد و مسوولان مدرسه ميتوانند از المپياديها حمايت بيشتري كنند. المپياد باعث ميشود كه نگاه فرد دقيق و غيرسطحي شود. اين نگاه در كنكور براي بچهها به وجود نميآيد، چون آنها فقط ياد ميگيرند كه در يك زمان چقدر تست بزنند و كاري با فهميدن زواياي يك مساله ندارند. اما در المپياد فرد تا يك مساله را خوب و درست متوجه نشود، نميتواند آن را حل كند. اين نگاه به نظرم باعث رشد ميشود. خود من در اين مدت خيلي نگاهم عوض شده.
2- در شهرستانها امكانات به نسبت تهران كم است و اين را همه ميدانند، در مورد المپياد هم همين طور است، بچههايي كه در شهرستانها ميخواهند در المپياد شركت كنند بايد حتما به تهران بيايند. خواندن المپياد اين طور است كه بايد در ذات آدم يك علاقهاي نسبت به مطالعه و يادگيري و خصوصا رشتهاي كه در آن شركت ميكند وجود داشته باشد. حالا اگر كسي امكان اينكه به تهران بيايد را نداشته باشد و اين علاقه و استعداد را داشته باشد، نميتواند آن طور كه بايد موفق شود. ما در مدرسه كلاس مختص المپياد به آن صورت نداشتيم، جسته و گريخته يك كلاسهايي برگزار ميشد اما كافي و منظم نبود. در المپياد، موفقيت كاملا بستگي به تلاش خود فرد دارد. در تهران براي بچههايي كه ميخواهند در المپياد شركت كنند برنامه منسجمي دارند تا بچهها به برنامه المپيادشان هم برسند. مسوولان مدارس و خانوادهها در شهرستانها اين واهمه را دارند كه كسي كه براي المپياد مطالعه ميكند از درس و كنكور عقب ميماند، به همين خاطر اصرار دارند كه بچهها به درسشان توجه كنند. اگر مدارس بچههاي بااستعداد را شناسايي كنند و ببينند كه چه كساني واقعا به دليل المپياد در برنامههاي روزانه و منظم مدرسه شركت نميكنند و چه كساني از سر شيطنت، اگر اين طور باشد ميتوان گفت بچههايي كه استعداد دارند و ميتوانند در المپياد موفق شوند، از جهتي ذهنشان آزادتر است تا روي مطالعهشان تمركز كنند. غير از مدرسه خانوادهها هم خيلي ميتوانند تاثيرگذار باشند، اگر خانوادهها در مورد المپياد آگاهي كافي نداشته باشند، تنش و چالشي بين آنها با بچهها به وجود ميآيد، چون بيشتر به دنبال برنامههاي روتين هستند و نميتوانند بپذيرند كه المپياد هم ميتواند منجر به موفقيت بچهها شود. كساني كه مدال طلاي كشوري كسب كردهاند، زيرنظر باشگاه دانش پژوهان جوان براي المپياد جهاني آماده ميشوند. باشگاه دانشپژوهان تمام تلاش خود را ميكند تا به نحو احسن براي بچهها امكانات مورد نياز را فراهم كند. اما مدارس تهران با مدارس شهرهاي ديگر از نظر امكانات و شرايط براي آمادگي المپياد تفاوت زيادي دارند. در مدارس شهرستانها موفقيت در المپياد فقط به تلاش و توانايي و پيگيري خود شخص بستگي دارد و كلاس و امكانات منسجمي وجود ندارد. البته بعضي شهرها تا جايي كه ميدانم در حال آماده كردن زمينههايي هستند كه بچههايي كه ميخواهند براي المپياد آماده شوند از اين امكانات استفاده كنند. اما در مورد تجربه جهاني مزيتي كه ايران دارد اين است كه در مورد المپياد خيلي خوب برنامهريزي ميكند. وقتي ميزان آمادگي تيمهاي ايران را با كشورهاي ديگر مقايسه ميكردم، بچههاي ايران بيشتر از باقي تيمها آماده بودند، به دليل اينكه دورههاي آمادگي قبل از المپيادشان را خيلي خوب پشت سر گذاشته بودند. ضمن اينكه افرادي كه براي تيم المپياد جهاني در كشورهاي ديگر انتخاب ميشوند به اندازه تيم ايران از مراحل مختلف غربال و رد نشدهاند، به همين دليل است كه به طور مشخص در رشته نجوم ممكن است خيلي نتيجه خوبي نگيرند. حتي ما يك كشوري داشتيم كه مدال كسب كردند، بعضي از اعضاي تيمشان روي سكو نخستين بار بود كه همديگر را ميديدند، در صورتي كه در ايران بچههاي تيم يك دوره تابستاني را با هم ميگذرانند.
رشته برق دانشگاه شريف را انتخاب كردهام، هنوز هم به نجوم علاقه دارم، اما فكر ميكنم كشور فعلا به علوم مهندسي نياز بيشتري دارد، نجوم بيشتر يك علاقه شخصي است و ميتوانم بيرون از دانشگاه هم آن را دنبال كنم و خيلي نيازي نيست كه حتما پشت ميز دانشگاه نيازي باشد كه به يك تئوري خاص در علم نجوم بپردازم، كه شايد خيلي هم در جامعه كاربرد نداشته باشد. البته اين طور هم نيست كه به برق هيچ علاقهاي نداشته باشم. فعلا در همين رشته ادامه تحصيل ميدهم تا ببينم چه اتفاقي ميافتد. اگر روزي مصلحت كشور ايجاب كند كه در دانشگاه كشور ديگري ادامه تحصيل دهم حتما اين كار را ميكنم، البته الان زود است كه بخواهم به اين موضوع فكركنم.