مروري بر آثار سينمايي مسعود كيميايي در سينما تك
كيميايي: جشنوارهها فيلمهاي پريشان را دوست ندارند
اعتماد|مسعود كيميايي با همه نقدهايي كه به آثار متاخر او وجود دارد، همچنان جزو مهمترين كارگردانان سينماي ايران است. دستكم سهم او در موج نوي سينماي ايران انكارنشدني است. هرچند او با «قيصر» و «گوزنها» به ياد ميآيد نه با متروپوليتن و محاكمه در خيابان و... اين كارگردان ٧٤ ساله و مولف همچنان در سينماي ايران كه آثار خاطرهانگيزي از جمله قيصر و گوزنها را در كارنامه خود دارد، اين روزها در برنامه سينماتك خانه هنرمندان با علاقهمندان به تماشاي برخي از آثار سينمايي خود مينشيند. «قيصر» نخستين اثري بود كه ميزباني از مهمانان را بر عهده داشت. « اصلا يادم نميآيد چطور اين نام را براي فيلم انتخاب كردم، اما از ابتدا من و اسفنديار منفردزاده از اينكه قيصر فيلم متفاوت و جدايي است اطمينان داشتيم اما به واقع تصورمان تا اين اندازه نبود. اما زماني كه فيلم شكل ذهني جامعه را پيدا ميكند همه اجزاي آن نيز از اسم تا موسيقي جزيي از جامعه ميشود». اين پاسخ كيميايي بود وقتي از او پرسيدند نام فيلم چرا قيصر انتخاب شد.
سينماي كيميايي جز در موارد محدودي همواره واجد نوعي سياهي و تصويرگر نوعي خشونت بوده است. ويژگيهايي كه اغلب اوقات در خدمت نگاه سياسي و اجتماعي او قرار ميگيرد. او گفت در دنياي اطرافمان هيچ چيز زيبايي وجود ندارد: «من علاقهاي به سينماي سرگرمي ندارم، چون اين دنياي سياه و سينماي تاريك دست از سرم برنميدارد.»
كيميايي جزو فيلمسازاني است كه پيش از انقلاب ساخت فيلم را آغاز كرد و در كنار كساني چون داريوش مهرجويي و ناصر تقوايي موج نوي سينماي ايران را شكل داد. موج نويي كه خيليوقتها تصويرگر سياهي بود. او در اين نشست تاكيد كرد از فيلمسازاني كه پيش از انقلاب فيلم ميساختند، فقط تعداد اندكي با سياهيها روبهرو ميشدند و همانها را به تصوير ميكشيدند: «اين شيوه روايت در آن زمان سياهنمايي به حساب نميآمد، بلكه نگاه درستي بود كه ما به جامعهاي كه در آن خورشيدي نميدرخشيد داشتيم و اوضاع در شرايط رئاليسم تاريكي به سر ميبرد». اينها حرفهاي معناداري است. تاكيد واضح او بر ديدن و تصوير كردن نكتهاي است كه جاي تامل بسيار دارد.: «در آن زمان سپهر ديدن بيشتر از سپهر فكري در فيلمسازان وجود داشت و ما بيشتر دنياي اطرافمان را ميديديم و با اين كار به تفكري براي ساخت اثر ميرسيديم. البته شرايط در آن زمان به شكلي بود كه چيز خاصي هم جلويمان نبود و بايد دانستههايمان را در محيطي سياه و سفيد با سختي و مرارت به دست ميآورديم. ما تصاويري را در روز ميديديم و در شب مرور ميكرديم و همانها باعث به وجود آمدن سينما شد. »مسعود كيميايي كه جوايز بسياري از جشنوارههاي مختلف داخلي و خارجي گرفته است، نقدهاي تندي را هم نثار نگاه جشنوارهاي كرد: «سينمايي كه ما به آن فكر ميكرديم جشنوارهاي در آن وجود نداشت. جشنواره به دنبال زيبايي است و در دوران پر از التهاب و اضطرابي كه ادامه دارد، موضوع زيبا و جذابي وجود ندارد و هنرمندي كه پريشان حرف ميزند را هم فستيوالها دوست ندارند». البته او نكتهاي هم درباره اهميت جشنوارهها گفت: «مطمئنا هر كسي از جايزه گرفتن و تشويق شدن خوشحال ميشود و من منكر اين مساله نيستم اما من بلد نيستم به جشنوارهها بگويم مرا ببينيد. جايزه گرفتن شغل است و بلدي ميخواهد كه ما بلد نيستيم به دنبال جايي براي تاييد شدن باشيم». و در تاييد صحبتهايش نيز به خاطرهاي اشاره ميكند كه«روزي مهرجويي به احمدرضا احمدي گفت تو جهان سومي فكر ميكني و او جوابش را اينگونه داد كه نه من كرماني فكر ميكنم.»
طبقات اجتماعي در آثار كيميايي اهميت شاياني دارند. قهرمانان او اغلب از همين طبقه هستند و ارزشهايي را تصوير ميكنند كه خيليها معتقدند دوران آنها گذشته است. با اين همه او معتقد است اين طبقات اجتماعي هستند كه نشانههاي درست و قضاوتي صحيح از جامعه ارايه ميدهند و البته او نقد نافذي هم به بخشي از جامعه روشنفكري زد: «بخشي از جامعه روشنفكري از تئوريهاي سياسي و برخي از ندانستنهاي آنها ميآيد و سياست اجازه نميدهد تو همهچيز را ببيني و به همين دليل است كه تو هيچ چيز را آن طور كه هست نميبيني و اينها عقايد يك تونل تاريك هستند و انسان به زيبايي شك ميكند.»ديالوگنويسي از مشخصههاي سينماي اوست. ديالوگهايي كه به جملات قصار شبيهاند. در خلال حرفهايش از اين جملات هم گفت: «حقيقت در يك زمان مشخصي نيست و قضاوت درباره آن نيز مشكوك است. اما اگر درست نگاه كنيم بسيار كم پيش ميآيد كه به زيبايي دست پيدا كنيم. زماني كه ميل به ندانستن هست ميل به تعهد نيست و زماني كه ميل به تعهد نباشد ميل به اعتراض نيست. جهانبيني زخم خورده و مجروح و راست گفتن است كه فيلمها را سياه ميكند.»كيميايي علاوه بر فيلمسازي شعر ميگويد و رمان هم مينويسد. او اين علاقه فيلمسازان هم نسل خودش به ادبيات را از اين جهت ميداند كه در زمان آنها روزنامهها اهميت زيادي داشتند و ادبيات داستاني آنها از روزنامهها شكل ميگرفته است و بعدها بسياري از روزنامهنگاران به ادبيات داستاني وارد شدند. « موضوعاتي هستند كه روزنامهها به آن نميپردازند يا بسطش نميدهند. اينجاست كه سينما بايد وارد شود.»او نسبت به گروه تروريستي داعش هم واكنش نشان داد و گفت: « زماني كه من ميشنوم ٤٠٠ داعشي به يك دختر ١٤ ساله تعرض كردهاند با خودم فكر ميكنم دليل زندگي من در اين جهان پر از خشونت و سياهي چيست؟»
آثار كيميايي در سالهاي اخير همواره مورد نقدهاي تندي بوده است. خيلي معتقدند كه آثار سالهاي اخيرش ديگر نشاني از آن دقت، نگاه نافذي و درك صحيح اجتماعي ندارند. البته او هم تقريبا هيچگاه اين نقدها را نپذيرفته است: « انكار كردن دانش ميخواهد. به فرض اينكه يك فيلم را خوب يا بد بدانيم، نقد نيست. نقد دانشهاي پراكنده ميخواهد و نياز به فرازهايي بيرون از سينما دارد.»كيميايي كه يك مدرسه سينمايي نيز تاسيس كرده، معتقد است او سينما درس نميدهد، بلكه سينما ياد ميدهد و داير كردن اين مدرسه نيز از آن جهت بوده است كه احساس ميكرده چيزهايي ميداند كه بايد براي ذهنهاي جوان و شفاف امروز كه به دنبال حقيقت هستند، بگويد و به وديعه بگذارد تا استعدادها كشف شوند، چون مدرسه نميتواند هنرمند بسازد و اين موضوع امري ذاتي است كه در مراكز آموزشي و پرورشي پيدا ميشوند. با نگاهي به مجموعه حرفهاي كيميايي، نگفته پيداست كه مرزي ميان او و آثارش نيست. همان نگاه، همان واژگان كليدي در فيلمهايش و تلخي كه جان قهرمانانش وجود دارد، در حرفهاي خودش هم هست. مروري بر سينماي مسعود كيميايي همراه با نمايش برخي فيلمهاي او از سهشنبه ۳ آذرماه در سينماتك خانه هنرمندان ايران برگزار شده است و در آن فيلمهايي چون «خط قرمز»، «سرب»، «اعتراض» و برخي ديگر از آثار اين كارگردان پيشكسوت در خانه هنرمندان ايران به نمايش درميآيند.