پايان ساز ناكوك!
در ابتداي روي كار آمدن خود خطاب به يك ديپلمات ايراني مدعي شده بود كه: «آژانس حق ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل را ندارد و اينها همه بلوفهايي است براي ترساندن شما» و صريحا اعلام ميكند كه: «نه امريكا، نه شوراي امنيت سازمان ملل هيچ كدام نميتوانند غلطي كنند و شما از ترس مرگ (در دوره رياستجمهوري اصلاحات) دست به خودكشي زدهايد». البته چنين برآوردهاي اشتباهي از سوي آن دولت در ادامه نيز ديده شد. از جمله هنگام تحريم نفتي گفتند كه آنها نميتوانند ايران را تحريم نفتي كنند ولي در عمل رخ داد. گفتند تحريمها را دور ميزنيم، به ناچار براي اين هدف بابك زنجانيها را تبديل به پديده اقتصادي كردند. تا اينكه لطف خداوندي شامل حال ملت ايران شد و دولتي جديد مبتني بر عقلانيت به جاي آن دولت بر سر كار آمد و نخستين محور فعاليت خود را موضوع هستهاي و حلوفصل آن قرار داد. چون ميدانستند كه با وجود چنين تنشي در سطح بينالمللي تحقق ساير اهداف توسعه و نيز تامين نيازهاي جامعه و مردم امكانپذير نيست. در نتيجه پس از دو سال كوشش توانستند با گروه 1+5 به توافقي قابل قبول دست يابند؛ توافقي كه چند مانع عمده پيش پاي اجراي آن بود. نخستين مانع وجود قطعنامههاي قبلي شوراي امنيت بود كه خوشبختانه به سرعت قطعنامه جديدي صادر و جايگزين آنها شد و اين در طول تاريخ سازمان ملل بيسابقه بود. مانع ديگر مخالفتهاي داخلي بود كه خوشبختانه با درايت همه نيروهاي سياسي و مديريت كلان كشور اين مشكل نيز با تصويب نهايي مجلس برطرف شد. در آن سوي مرزها نيز لابي اسراييل و كنگره امريكا وارد ميدان شدند كه تمامي توان خود را براي جلوگيري از انجام اين توافق به كار بردند؛ ولي نتيجه خيلي بدتر از آن بود كه خودشان حدس ميزدند و مصوبه كنگره حتي به وتوي رييسجمهور هم نياز پيدا نكرد. علت نيز روشن بود. حمايت جهاني از اين توافق و استحكام پايههاي آن به گونهاي بود كه امكان مخالفت كنگره را با اين توافق كم كرد. مانع بعدي نيز رسيدگي نهايي آژانس بود كه بايد گزارش قابل قبولي را براي بستن پروندهاي كه از شوراي امنيت به آژانس برگشته است ارايه دهد كه گزارش منتشره اخير آژانس، آخرين حلقه مفقوده اين زنجير را تكميل كرد. اين گزارش به صراحت تاييد ميكند كه از سال 2009 به بعد، هيچ نشانهاي از انحراف در فعاليتهاي هستهاي ايران ديده نشده است و بهطور طبيعي اين گزارش بايد در شوراي حكام بررسي شود و راي به بسته شدن پرونده ايران و قرار گرفتن فعاليتهاي ايران در چارچوبهاي نظارتي عادي آژانس داده شود. اذعان به عدم انحراف مواد هستهاي در ايران كه در نتيجه اين اعتراف، مديركل در هيچ بخشي از گزارش خود «عدم پايبندي» ايران را اعلام نكرده است. بسياري از موارد مانند بحث سند 15 صفحهاي، معدن گچين، جابربن حيان و مواردي از اين جنس كه به نظر جمهوري اسلامي ايران بسته شده بودند اما آژانس در گزارشهاي قبلي به آنها اشاره ميكرد در اين گزارش عملا بسته شدهاند. به عنوان نمونه به شكل خاص در مورد مريوان، در اين گزارش تاكيده شده كه منطقه مريوان منظور نبوده و به نوعي اين موضوع نيز پس از چندين سال اتهامزني مختومه شده است. همچنين در خصوص برخي موارد ادعايي مانند آغازگر نوتروني يا انجام تست يا سيستم فيوز اين گزارش حرفي براي گفتن ندارد. براساس گزارش آمانو هيچ علامتي مبني بر وجود چرخه سوخت هستهاي اعلامنشده در ايران وجود ندارد. اين مساله در حالي به صراحت در ارزيابي نهايي آژانس آمده است كه ادعاي برخي دال بر اين بود كه ايران علاوه بر نطنز و فردو، غنيسازي در مكان اعلامنشده ديگري هم انجام ميدهد. علاوه بر آن هيچ علامتي مبني بر انجام فعاليت يا طراحي سلاح هستهاي بر مبناي سند اورانيوم فلزي پيدا نشده است. آمانو اعتراف كرده نقشه راهي كه با ايران امضا شده بود بهطور كامل اجرا و ايران به تعهدات خود پايبند بوده است و هر آنچه بايد انجام ميشد، انجام شده است. اگرچه وضعيت روابط ايران با كشورهاي 1+5 در شرايط كنوني به گونهاي است كه بهطور طبيعي انتظار ميرود كه با اين گزارش، پرونده ايران در آژانس بسته شود ولي اظهارنظر سريع ايالات متحده در اين باره و رضايت از گزارش آژانس و كافي دانستن آن براي بستن پرونده ايران، به تنهايي گواه همه مسائل هست. نكته جالب اين است كه در گذشته تبليغاتي وسيعي را عليه ايران در خصوص پارچين انجام داده بودند و آن را به عنوان يك نقطه ضعف اقدامات ايران طرح ميكردند ولي در نهايت اين امر به نقطه قوت ايران تبديل شد، زيرا بازديد از اين محل مشروط شد به گزارش پاياني آژانس كه منجر به اعلام عدم انحراف فعاليتهاي هستهاي ايران در سالهاي اخير شود. در حالي كه اگر ايران در همان زماني كه تبليغات عليه ايران دامن زده ميشد، اين بازديد را ميپذيرفت، بهطور قطع پس از آن يك جاي ديگر را به عنوان مشكل طرح ميكردند و اين اتهامزنيها همچنان ادامه مييافت. با توجه به ملاحظات فوق به نظر ميرسد كه آخرين موانع از پيش پاي اجراي برجام برداشته شده است و ايران و غرب بايد تعهدات خود را به اجرا درآورند؛ و از ابتداي سال 2016، يعني حدود يك ماه ديگر بخش مهمي از تعهدات غرب به اجرا درخواهد آمد و اين اميد را در كشور ايجاد ميكند كه گامي بزرگ به سوي حل مشكلات باقيمانده از دولت پيش برداشته شود. البته در جاي خود بايد اين پرسش و خواسته ملي را از آژانس بينالمللي انرژي اتمي داشته باشيم كه تحريمهايي كه ايران در اين سالها تحمل كرد مبتني بر تحريمهايي بود كه بايد بر كشوري كه دارنده سلاح اتمي است و ازمايش اتمي انجام داده تحميل ميشد اما امروز آژانس ميگويد همهچيز در حد مطالعه و امكانسنجي بوده است. يعني يك دهه تحريم براي هيچ و پوچ. پاسخ اين همه ظلم و فشار را چه كسي خواهد داد و مسووليت آن با كيست كه در روزهاي آينده درباره آن خواهيم نوشت اما متاسفانه از چند روز پيش كه گفته شد گزارش آمانو تدوين شده است، دوباره سازهاي ناكوك به صدا درآمدند كه اين گزارش دوپهلوست و نميخواهند پرونده PMD بسته شود و آيههاي يأس با صداي بلند خوانده شد و عدهاي نيز از اين وضعي كه قرار است پيش بيايد خوشحال بودند ولي چند روزي بيش نپاييد كه گزارش منتشر شد و موضعگيريهاي طرف اصلي ماجرا و بهطور مشخص ايالات متحده، نشان داد كه امور برجام مطابق روالي كه پيشبيني شده طي شده است و طرفين نيز به تعهدات خود پايبند هستند. بنابراين ميتوان انتظار داشت كه در ادامه نيز مراحل بعدي برجام مطابق آنچه توافق شده است پيش خواهد رفت. به ويژه اينكه شرايط عمومي منطقه به گونهاي است كه هيچ يك از طرفهاي درگير در اوضاع منطقه علاقهاي به باز شدن پرونده جديدي در منطقه ندارند. به ويژه بحراني مثل پرونده هستهاي ايران كه باز شدن آن فقط در سطح روابط دوجانبه و هستهاي باقي نخواهد ماند ولي پرسش مهمي كه براي ما باقي ميماند اين است كه آيا ساز ناكوك مخالفان توافق هستهاي يا برجام پس از اين پايان ميپذيرد يا باز هم زده خواهد شد؟