درباره كتاب «مولف به مثابه توليدكننده» اثر «والتر بنيامين»
آيا مولف يك كارگر است؟
رسول خوببين/ نام «والتر بنيامين» در تاريخ تفكر جهان با مكتب فرانكفورت گره خورده است، مكتبي كه در پي بازانديشي و بازسازي در انديشههاي ماركسيسم بودند. بنيامين را ميتوان يكي از سرحلقههاي اين مكتب دانست، متفكري كه «هربرت ماركوزه»-ديگر انديشگر اين مكتب- معتقد است كه همه فرانكفورتيها يا به تعبيري تمامي كساني كه گرايشي به تفكر انتقادي دارند از زير خاكستر او برخاستهاند. آشنايي ما در ايران با والتر بنيامين به بيش از دو دهه نميرسد، با اين همه ميتوان گفت در طول اين دهه يكي از متفكريني بوده كه بيشتر از هر كسي نامشان را شنيدهايم. در طول اين سالها، بسيار از او ترجمه شده-گرچه هنوز مهمترين اثرش «پاساژها» به فارسي ترجمه نشده است- دربارهاش نوشتهاند يا به آثارش ارجاع دادهاند. بنيامين به تكهنويسيهايش معروف است، قطعههاي فلسفي كه بعضا حتي از چند جمله هم تجاوز نميكنند اما عُمق زيادي دارند، بنيامين متفكري است كه در طول سالهاي عمرش به سياست و ادبيات به يك اندازه انديشيده است و در پي كشف سازوكارهاي مرتبط با اين دو بوده است.
از جمله آخرين آثار منتشر شده والتر بنيامين در ايران، كتاب «مولف به مثابه توليدكننده» است كه توسط «ايمانگنجي» و «كيوان مهتدي» در مجموعه «پرتابهاي فكر» به فارسي ترجمه و منتشر شده است. «مولف به مثابه توليدكننده» كتابي كمحجم است كه علاوه بر مقاله كوتاه اما مهم بنيامين در انتها، دو مقاله انتقادي از «بوريس بودن» و «هيتو استيرل» را به همراه دارد. دو مقاله انتهايي در واقع در مقام تفسير و بازخواني متن انتقادي بنيامين آمدهاند تا تحليلي به روزتر از آن ارايه دهند. «استيرل» استاد دانشگاه، نظريهپرداز هنر و كارگردان آلماني و «بوريس بودن»، روشنفكر متعلق به شرق اروپا نويسندگان اين دو مقالهاند.
بنيامين در طول سالهاي نوشتنش همواره بينشي انتقادي نسبت به مدرنيته، تكنولوژي و سرمايهداري پيشرفته داشت. همانطوري كه به نظر ماركوزه درباره او اشاره كرديم، در واقع طرح انتقادهاي او در اين حوزه، راه را براي ساير متفكران مكتب فرانكفورت باز كرد. والتر بنيامين مقاله «مولف به مثابه توليدكننده» را در سال 1934 هنگامي كه نزد برتولت برشت زندگي ميكرد، نوشت. در اين مقاله تعلق خاطر او به ساختگرايي شوروي عيان است، همان مفهومي كه آن را در متن نقد ادبي قرار داد. اهميت اين مقاله در آن است كه بنيامين مفاهيمي را كه قبلا به شيوه توليد در جريان ماركسيسم مربوط بود، در ادبيات نيز به كار ميبرد و مدعي ميشود كه ما شيوه توليد ادبي داريم. آنطور كه پشت جلد كتاب ميخوانيم: بنيامين در مقاله اكنون كلاسيك خود به جاي اينكه به دنبال بازنمايي موضعگيري سياسي درون يك اثر ادبي باشد، خود اثر را به يك پديده سياسي تبديل ميكند. به جاي پرسيدن اينكه «رويكرد اثر نسبت به مناسبات توليد زمانهاش چيست؟» ميپرسد: «موقعيت آن درون اين مناسبات چيست؟» به اين ترتيب اثر درون مناسبات ادبي زمانهاش مورد بازخواست قرار ميگيرد كه همان پرسش از تكنيك ادبي است. به زعم بنيامين تكنيك «محصول ادبي را فورا در دسترس تحليل اجتماعي و لاجرم ماترياليستي قرار ميدهد.» و تعيين رابطه صحيح ميان گرايش سياسي و كيفيت ادبي تنها از اين «نقطه شروع ديالكتيكي» ميسر ميشود. تاكيد بنيامين بر تكنيك، تلاشي است براي «بازانديشي درك ما از فرمها و ژانرهاي ادبي» با هدف تشخيص
« اشكال بياني اي كه به انرژيهاي ادبي اكنون ما جهت ميدهند.»
«پرتابهاي فكر»، به عقيده دبير اين مجموعه، «امير هوشنگ افتخاري راد» به نياز بازاري كاري ندارد، بلكه با داعيه «بازكردن فضاي تهي (به درون، نه بيرون) در ميان قفسههاي پيوسته انبوه كتاب» منتشر ميشود: «ايدههايي كه موجد ترك در تفكر و عقل اين هماني كننده است، لاجرم، نوعي از نفي متعين است كه به خاطر خاصيت انضمامياش به يك نگرش تاريخي- انتقادي مجهز است و كتابهاي پرحجم، كوچك، متوسط، يا هر اندازهيي از اين زاويه بايد قرائت شوند وگرنه چيزي نيستند جز سرگرمي يك بار مصرف. » براساس چنين ايدهيي، تاكنون
هشت عنوان در مجموعه «پرتابهاي فكر» منتشر شدهاند. عناوين پيشين اين مجموعه هريك از منظري حايز اهميت بودهاند، از جمله كتابهاي «سياست و زيباييشناسي در نظريه هربرت ماركوزه» نوشته اميرهوشنگ افتخاري راد، «ميانجي ها»ي ژيل دلوز با ترجمه پويا رفويي، «امر واقع لاكاني» اسلاوي ژيژك با ترجمه مهدي سليمي، «پايان مدرنيته» هانري لوفور با ترجمه اميرهوشنگ افتخاري راد و صبا سعادت نياكي و....
والتر بنيامين عمر چندان درازي نداشت، به پنجاه سالگي نرسيد كه با زندگي وداع كرد. اما با اين همه از جمله متفكرين مهم و تاثيرگذار در سطح تاريخ تفكر جهان است و دستاوردهاي عميق و درخور تاملي دارد. كتاب حاضر اثري بسيار خواندني و كارآمد براي علاقهمندان آثار والتر بنيامين يا متون نظريه انتقادي است و ميتوان از طريق مطالعه آن فرآيند دوران مدرن و تغيير و تحولات فكري و فرهنگي آن را دريافت.