• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3452 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۸ بهمن

نيش و مرهم

سيد علي ميرفتاح

اول خواستم بنويسم دلم براي روحاني، رييس‌جمهور معتدل و اميدوارمان مي‌سوزد. اما بعد كه خوب خبرهاي كشور را بالا و پايين كردم ديدم مناسب‌تر است كه بنويسم دلم براي ملت معتدل و اميدوار مي‌سوزد. در واقع دلم براي خودمان مي‌سوزد كه تا مي‌آيد كام‌مان شيرين شود، آنقدر حرف تلخ بر سرمان مي‌ريزند كه ناخواسته دنيا به كام‌مان زهرمار مي‌شود. همين سفر رييس‌جمهور به ايتاليا را نگاه كنيد. واقعيت اين است كه ملت حس خوشايندي از رفتار و گفتار حسن روحاني دارند. او با وقار و متين حرف‌زده و مودب به آداب ديپلماتيك رفتار كرده و بسيار بسيار هم سفر موفقيت‌آميزي داشته. هر كدام از سايت‌هاي خبري را كه باز كنيد، زير اخبار و تصاوير اين سفر انبوهي از كامنت‌هاي كاربران ايراني را مي‌بينيد كه تماما شادند و از روحاني تشكر مي‌كنند و از اينكه چنين مرد باشخصيتي آنها را در داخل و خارج نمايندگي مي‌كند، به خود مي‌بالند. ما فراموشكار هستيم اما نه آنقدر كه همه اتفاقات گذشته را فراموش كرده باشيم... بماند. حكايت شب هجران فروگذاشته به. زيادي نبايد گذشته را هم زد و مدام، با بهانه و بي‌بهانه آن دوران سخت را يادآوري كرد اما وقتي مي‌بينم كه يك عده‌اي قليل اما پر سر و صدا همه خوبي‌ها و امتيازات دولت جديد را نديده مي‌گيرند بلكه لوث مي‌كنند و شادي و اطمينان به نفس و اميدواري مردم را زايل مي‌كنند، فكر مي‌كنم بعضي يادآوري‌ها چندان هم بيجا نباشد. من نمي‌گويم دولت جديد بي‌عيب و نقص است و همه كارهايش را در حد عالي انجام مي‌دهد. اتفاقا دولت محتاج نقدهاي دلسوزانه بلكه مشاوره‌هاي مشفقانه است. دولت را بايد كمك كرد. بايد همراهي‌اش كرد نه اينكه با طعنه و تسخر حرف‌هاي درشت زد و الكي الكي توي دل ملت را خالي كرد. من اين اسب ماركوس اوريليوس را نمي‌دانم واقعا چقدر درست است. چيزي كه مي‌دانم اين است كه اتفاقا ماركوس اورليوس امپراتور با تدبيري بود، حكمت هم مي‌دانست، آدم جالبي بود. فيلم گلادياتور يادتان باشد، مرحوم ريچارد هريس جايش بازي مي‌كرد. يك دفتري هم دارد كه جملات قصار حكيمانه گفته و به‌شدت قابل تامل است. من البته واقعا نمي‌دانم كه اين مرد حكيم چه بلايي سر اسلاف باستاني ما آورده و متقابلش ما چه بلاهايي سر آنها آورده‌ايم اما مي‌دانم كه قصه را زياد نبايد بزرگ كرد. فوق فوقش آنها كه آمدند ايران مقابله به مثل مي‌كنيم. اما قصه اينقدر هم بزرگ نيست كه بخواهيم دستاوردهاي اولين سفر به اروپا بعد از سال‌ها را نديده بگيريم و آن را به گناهي كه هيچ ربطي به رييس‌جمهور ندارد مبتذلش كنيم. اصلا نمي‌دانم آيا واقعا بابت يك مجسمه مي‌ارزد كه به رييس‌جمهور درشت بگوييم؟
بعد از اين همه سال كه ما دوباره با اروپا مراوده برقرار كرده‌ايم، پاپ محترمانه درباره مردم ايران حرف زده، ايتاليايي‌ها قراردادهاي خوب و سودمند بسته‌اند، راهي كه به هر دليل سال‌ها مسدود شده بود، دوباره باز شده. اين سفر افتتاح سفرهايي است كه ان‌شاءالله به جذب سرمايه‌هاي خارجي و به رونق اقتصادي و به پرستيژ مملكت كمك مي‌كند. خيلي نبايد منفي‌بافي كرد و خيلي نبايد عكس‌ها را درشت كرد تا گاف گرفت و كام ملت را تلخ كرد. اگر واقعا مي‌خواهيد ببينيد ملت در چه حال و احوالي‌اند و درباره اين سفر و اين برجام چه فكر مي‌كنند بايد به ميان‌شان برويد. اگر وقت مراوده با مردم را نداريد همين كامنت‌هاي‌شان را كه زير اخبار مي‌نويسند، بخوانيد. باور كنيد از هر صد نفري كه اظهار شادي مي‌كنند و به ايراني بودن خود افتخار مي‌كنند و اين اخبار و اتفاقات را به فال نيك مي‌گيرند، فقط يكي، دو نفر هستند كه غر مي‌زنند و منفي مي‌بافند و بهانه مي‌گيرند و چيزهاي بي‌ربط را به هم ربط مي‌دهند. يك عده كه البته رسما كارشان نااميد كردن مردم است و مدام آيه يأس مي‌خوانند و با ملت مخالفت مي‌كنند. انگار به جايي و به چيزي متعهدند كه از دولت بد بگويند و گاف بگيرند. اين سنت مچ‌گيري را همين‌ها توي جامعه رواج داده‌اند كه متاسفانه از عالم سياست به جاهاي ديگر هم سرايت كرده. ولي چيزي كه هست بالاي نود درصد كاربران اينترنتي از سفر رييس‌جمهور خرسندند و از او حمايت مي‌كنند. من نمي‌خواهم فضاي اينترنتي را تمام و كمال به جامعه تعميم دهم و بگويم در ميان مردم كوچه و بازار هم همين نسبت برقرار است اما به ضرس قاطع مي‌گويم كه تا مردم مي‌آيند خوشحال شوند و چراغ اميد در دل‌شان روشن شود يك عده عين اجل معلق مي‌ريزند بالاسرشان تا ناراحتي را ترويج كنند و چراغ اميد را در نطفه خفه كنند. فوق‌العاده كار خطرناكي است و معلوم نيست تهش به كجا بينجامد. يأس و سرخوردگي براي ما سم مهلك است و بايد با تمام نيرو از آن پرهيز كنيم. با افسردگي و دلسردي نمي‌شود مملكت را ساخت. به اندازه كافي از رشد و توسعه عقب افتاده‌ايم. حالا كه يك اميدي در دل ملت روشن شده، حالا كه شرايط مهياست تا كشور ترقي كند، حالا كه موانع و محذورات برداشته شده‌اند و مي‌شود كشور را به جلو برد، حرف از بي‌وفايي بد و نااميد كردن مردم هم خيلي خطرناك است. تحريك احساسات و عواطف هم هكذا. الكي خوشي و اميد واهي داشتن هم بد است. كسي اين را نمي‌گويد اما مي‌گويم توكه مرهم نئي، نيشم چرايي. تو كه نمي‌تواني در اين راه كمك كني لااقل حال ملت را نگير، اميدشان را هم به يأس بدل نكن. حرفي كه مي‌زنم مبناي نظري هم دارد. امروز همه‌چيز مهياست و مي‌شود براي كشور كاري كرد. اين فرصت تاريخي را به هر بهانه‌اي از دست بدهيم جبرانش به اين سادگي ممكن نيست. بيش از آنچه به نظر مي‌رسد بايد مراقب باشيم چه مي‌گوييم و چه مي‌نويسيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون